دربارۀ قتل عام «کراله» در کنر (15 حوت 1357 ؛ مطابق 6 مارچ 1979)

نویسنده: داکتر سید عبدالله کاظم
تاریخ انتشار: 30 اکتوبر 2013

انتشار لست پنجهزار نفری شهدای بی کفن و بی مزار وطن موجب شد تا احساسات عدالتخواهی هموطنان در داخل و خارج کشور یکبار دیگر به جوش آید و به موجی تبدیل شود که امید است تا رسیدن به سرمنزل مقصود هیچگاه آرام نگیرد. این امید وقتی برآورده میشود که دامنۀ تحقیق و تدقیق بیشتر دربارۀ جنایات ممتد جنگی و بشری طی دوره های مختلف در افغانستان به حیث یک امر ضروری و مبرم ادامه وگسترش پیداکند، درغیر آن تأمین صلح دوامدار در کشور بعید به نظر میرسد. لذا برای جمع آوری اسناد، شهود و شرح عینی واقعات باید یکی دو مرجع ثبت احوال یا «دیتا بانک» به سویۀ ملی و بین المللی تأسیس گردد که درآن بطور سیستماتیک و منظم واقعات مربوط به جنایات فوق الذکر طی هر دوره از کودتای ثور تا امروز ثبت و تسجیل شود. اینجاست که از خانواده ها و همه کسانیکه اسناد و اطلاعات واقعی را درهمچو موارد در اختیار دارند، به حیث یک رسالت ملی، اسلامی و وجدانی تقاضا میشود که اسناد و اطلاعات واقعی خویش را با مراجع ثبت احوال و رسانه ها در میان بگذارند تا بدینوسیله زمینۀ اولین اقدامات جهت بازرسی و بازپرسی و دادخواهی میسر گردد.

به نظر اینجانب پورتال وزین افغان جرمن آنلاین که یک مرجع با اعتبارملی شناخته شده و هزار ها هزار خواننده در سرتاسر جهان دارد و از نظر تخنیکی و دانش مسلکی گردانندگان محترم آن صاحب کفایت، اهلیت مسلکی و صداقت لازم توأم با احساس وطندوستی میباشند، سزاوار آن است تا در جمع آوری اسناد و اطلاعات واقعی قدم گذاشته و با تأسیس یک «دیتا بانک» این رسالت و وظیفۀ ملی را بعهده گرفته و تماس را با سائر مؤسسات افغانی و بین المللی که در این زمینه فعالیت دارند، رسماً برقرار نمایند. من این خبر خوش را قبلاً از ایشان دریافت کرده ام که انشأ الله بزودی یک بخش خاص را در رابطه به «جنایت جنگی و جنایات ضد بشری»  در سه دهه اخیر در افغانستان در پورتال باز خواهند کرد. همچنان با تائید نظر جناب محترم انجنیر احسان الله مایار از دانشمند گرامی آقای رحمت آریا که با زحمت فراوان اخیراً لست منتشره شهدأ را مورد تدقیق قرار داده و به اصلاح اغلاط و اشتباهات آن بطور علمی و مسلکی پرداخته اند، تقاضا میگردد تا مسئولیت گردانندگی اینکار مهم و تاریخی را به عهده گیرند، البته این کمینه نیز حاضر است زیر نظر ایشان هرچه در توان دارد، از سعی و تلاش دریغ نخواهد کرد.

با این مقدمه برمیگردم به موضوع اصلی این نوشته راجع به قتل عام «کراله یا کریله» که محترم جناب امان الله عمر در ستون نظر خواهی در بارۀ آن مطالب مهم  ارائه داشته و از شاهدان عینی این حادثه با ذکر یک نام خواسته است تا چشم دید خودها را برای توضیح مزید در زمینه بنویسند. 

باید به عرض برسانم که قیام مردم کنر و تقریباً هم زمان با آن قیام بزرگ هرات ازجملۀ اولین حرکت های نظامی مهم علیه رژیم خلقی و آغاز گر قیامهای دیگر در کشور محسوب میشوند که هریک بذات خود دارای اهمیت بسزا میباشند. در مورد قیام کنر که منجر به قتل عام در قریۀ «کراله» گردید، به اساس گزارشهای مستند که توسط مؤسسۀ « پروژه دادخواهی افغانستان» در کشور هالند تحقیقات بعمل آمده و راپور مقدماتی آن تحت عنوان «سوابق جنایات جنگی و مرحله عبور سیاسی افغانستان» در اوائل اکتوبر2004 بار اول به نشر رسیده است، مطالبی مهمی را بیان میکند.(1)

ناگفته نماند که با نشر راپور مذکوراینجانب با کمک دوست گرامی جناب محمدنعیم مجددی تصمیم گرفتیم تا این اثر مهم را به سرعت از انگلیسی ترجمه و آنرا در معرض مطالعۀ هموطنان عزیز قرار دهیم. همان بود که این راپور مقدماتی را درظرف سه هفته مشترکاً ترجمه کردیم و درختم آن ماه اینجانب آنرا تحت عنوان «جنایات دیروز ـ دادخواهی امروز» درکالیفورنیا به طبع رسانیدم که بزودی نایاب شد. بعداً چاپ دوم آنرا در صد صفحه در جنوری 2006 در کابل با تیراژ هزار کاپی چاپ کردم(2) ؛ در اواخر سال 2005 مؤسسۀ «پروژه دادخواهی افغانستان» راپور مکمل تر آنرا با اضافات بیشتر به نشر سپرد.(3)

اینک توجه را به موضوع قتل عام «کراله»  با استناد از راپور مقدماتی فوق الذکر (چاپ دوم ، صفحه 29 ـ 31) جلب میدارم:

(شروع راپور) :

اوائل سال 1979 مقاومت سازمان یافته دربرابر حزب دموکراتیک خلق (ح.د.خ) پیشرفت قابل ملاحظه کرد و حوالی ماه مارچ بود که نیروهای مقاومت مردمی، مشهور به مجاهدین  ـ همه مراکز ولایت کنر را تصرف کردند؛ تنها اسد آباد مرکز ولایت کنر زیر کنترول ح.د. خ قرار داشت. دراینوقت دگروال شهنواز شیوانی (از پکتیا) والی کنر بود. قوای مجاهدین حملات شدید و مداوم را بر شهر اسد آباد شروع کردند و قوای دولتی را به محاصره کشانیدند. قوای دولتی با کابل در تماس شد و تقاضای هرچه زودتر کمک نظامی نمود. قطعۀ عسکری مهمی که در مقابله با نیروی مقاومت از کابل اعزام شد، قطعه کوماندوی نمبر 444 و قطعۀ دیگر از قوای 11 تحت فرماندهی صادق عالمیار بود.

طبق اظهارات شاهدان عینی که توسط پروژه دادخواهی افغانستان مصاحبه شده اند، در شب پانزدهم حوت 1357 شمسی مطابق 6 مارچ 1979 قوای بزرگ مردم (مجاهدین کنر) که از درۀ پیچ آمده بودند، ازطرف شرق اسد آباد حمله کردند و از راه  قریۀ «کراله» که در جوار شرقی اسدآباد موقعیت دارد، به شهر داخل شدند. آنها توانستند دربین پوسته های دفاعی در خارج شهر رخنه کرده بر قرارگاه های ولایتی حمله کنند، ولی نتوانستند برقطعات مهم نظامی دولتی فایق شوند، لذا فردای آنروز به عقب نشینی مجبور شدند. قوای دولتی منطقه را با سیمهای خاردار احاطه کردند و یک عده مجاهدین را که درحال عقب نشینی بودند، درحومه های شهر، خاصتاً در قریه کراله غافلگیر نمودند. صادق عالمیار و همدستان او به فوریت به آنجا رسیدند و باهدف انتقام جوئی از مجاهدین، دستور عملیات تصفیوی را صادر کردند.

قوای دولتی به تلاشی و پالیدن خانه به خانه در قریۀ کراله آغاز کردند و مردم را به یک گردهمآئی عمومی که در فضای آزاد مشرف به کرانۀ دریا بود، فرا خواندند. این محل نزدیک پلی که کراله را به اسدآباد وصل میکند، قرار داشت. به اساس شهادت شاهدان، قتل عام بزرگ کراله طی همین گردهمآئی عمومی و زمانی رخ داد که صادق عالمیار عساکرش را وادار ساخت تا نخست جمعیت مردم را محاصره کنند و بعد امر داد که بدون تفریق بر آن جمعیت آتش بکشایند. شاهدان عینی میگویند که صادق عالمیار و همدستان او بعداً با استفاده از بلدوزر جهت حفر یک گودال بزرگ  قربانیان حادثه را درآن جا دفن کردند. بنابر گفتۀ شاهدان، بسیاری از مدفونین فقط زخم برداشته و اما نمرده بودند، ولی آنها را زنده بگور کردند. این قبردسته جمعی بزرگ هنوزهم در آنجا قابل رویت است.

دراین حادثه به عساکری که عملیات تلاشی را درنواحی مسکونی بعهده داشتند، امر شده بود تا حین پالیدن خانه ها هرکسی که روبروی شان بیاید، براو فیر نمایند. عساکر نیز بدون استثنی از این امر اطاعت کرده و تعداد کثیر اهالی ملکی را به قتل رسانیدند. برطبق اظهارات شاهدان عینی عده زیاد زنان، اطفال و سالمندان حین عملیات تلاشی خانه ها کشته شدند و اینهم در حالی بود که بیشتری تلفات را مردم غیرنظامی متحمل شده و تنها یکعده که از این حادثه جان به سلامت بردند، به پاکستان فرار کردند.

هم اکنون دوقبر دسته جمعی از قربانیان این عملیات که تاهنوز باز نشده است، درنواحی مسکونی فوق موجود اند. راپورهای وارده میرساند که تعداد کشته شدگان این حادثه از یک هزار تن بالغ میگردد. شاهدانیکه با پروژه دادخواهی افغانستان مصاحبه کرده اند، اشخاص ذیل را مسئول مستقیم پلانگذاری و اجرای این قتل عام تشخیص داده اند:

1 ـ جگړن صادق عالمیار، قوماندان قطعه کوماندو نمبر 444 که گمان میرود موصوف از اوائل سال 2004 در کشور هالند بسر میبرد،

2 ـ جگړن بهرام الدین، افسر لوای 11 و قوماندان عملیاتی کنر که موصوف بعداً در قیام جلال آباد کشته شد،

3 ـ جگړن گل رنگ، افسر لوای 11 که فعلاً در کویته و پشاور زندگی دارد.

شهادت شهود بصورت قاطع نشان میدهد که والی ولایت دراین قتل عام دخالت نداشته و درواقع مرتکبین این واقعه والی را از مداخله در امور شان مانع شده بودند. معلوم میشود که در اعطای دستور قتل عام به افسران، ادارۀ سیاسی اردو نقش داشته است. ناگفته نماند که این قتل عام وقتی رخ داد که تغییرات عمیق در داخل اردو رویدست بود، چنانچه افسران مسئول این حادثه همه به جناح خلق ح.د.خ. تعلق داشتند. صادق عالمیار مخصوصاً از اعتماد کامل حفیظ الله امین معاون شورای انقلابی برخوردار بود و برادرش صدیق عالمیار یکی از وزرای مقتدر کابینه در آنوقت بود.(4) (پایان متن برگرفته از راپور)

اکنون از هموطنان عزیز، بخصوص باشندگان اسد آباد و قریه کراله و نیز همه آنهائیکه از جریان این جنایت جنگی معلومات و یا عکس و سندی داشته باشند، تقاضا میگردد که گزارشات خویش را درقید قلم آورده و به پورتال افغان جرمن آنلاین ارسال دارند تا در «دیتا بانک» مورد نظر درج  گردد و دَین خود را درایفای این رسالت مهم ملی و اسلامی ادا نمایند.

مأخذ و یادداشتها:

 -The Legacy of War Crimes and the Political Transition in Afghanistan1 (The Afghanistan Justice Project), Oct.4th,2004                                     

2 ـ  کاظم، داکترسیدعبدالله: «جنایات دیروز، دادخواهی امروز»، ترجمه دری راپور مقدماتی پروژه دادخواهی افغانستان، چاپ دوم، کابل، جنوری 2006 

3-War Crimes and Crimes against Humanity : 1978 –2001                                             

Documentation and analysis of major patterns of abuse in the war in Afghanistan,

 (The Afghanistan Justice Project)                                                                        

4 ـ برادران عالمیار، هریک بنامهای محمد صدیق، محمد صادق و محمد عارف  از منسوبین حزب دموکراتیک خلق افغاستان، شاخۀ خلق و از هواداران و سرسپردگان جناح حفیظ الله امین بودند. آنها مکتب را در زادگاه شان قریه سیدخیل ـ جبل السراج ولایت پروان خوانده و بعد در کابل ادامه تحصیل دادند . صدیق عالمیار در اپریل 1979 به حیث وزیر پلان گماشته شد و بعد از سرنگونی حفیظ الله امین او برادرش عارف ظاهراً به جرم دست داشتن به قتل میراکبر خیبر بتاریخ 14 جولای 1980 در دوره ببرک کارمل محکوم به اعدام گردیدند.

مقالات مرتبط

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت چهارم و آخر )

سال انتشار: سوم سپتمبر 2021
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت سوم )

سال انتشار: دوم سپتمبر 2021
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت دوم)

سال انتشار: 31 آگست 2021
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت اول)

سال انتشار: 30 آگست 2021
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت دهم و آخر)

سال انتشار: 25 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت نهم)

سال انتشار: 24 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت هشتم)

سال انتشار: 22 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت هفتم)

سال انتشار: 21 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد!

سال انتشار: 13 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت پنجم)

سال انتشار: 12 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت چهارم)

سال انتشار: 11 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت سوم)

سال انتشار: 10 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت دوم

سال انتشار: 9 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت اول)

سال انتشار: 8 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

مختصری دربارۀ تاریخچه لویه جرگه ها در افغانستان (بخش ششم)

سال انتشار: 5 دسمبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

مختصری دربارۀ تاریخچه لویه جرگه ها در افغانستان (بخش پنجم)

سال انتشار: 4 دسمبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

مختصری دربارۀ تاریخچه لویه جرگه ها در افغانستان (بخش چهارم)

سال انتشار: اول دسمبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

مختصری دربارۀ تاریخچه لویه جرگه ها در افغانستان (بخش سوم)

سال انتشار: 30 نوامبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

مختصری دربارۀ تاریخچه لویه جرگه ها در افغانستان (بخش دوم)

سال انتشار: 28 نوامبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

اقتصاد جنگ و بحران پولی و مالی افغانستان از کودتای ثور تا سقوط طالبان - (بخش هشتم و آخر)

سال انتشار: 18 نوامبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem
A portrait image of Dr. Sayed Abdullah Kazem

داکتر سیدعبدالله کاظم

داکتر سیدعبدالله کاظم درماه جدی 1320 شمسی (جنوری 1942) در چارباغ ـ شهرکابل در یک خانواده سرشناس چشم به جهان گشود، بعد از فراغت از لیسه حبیبیه و پوهنحی اقتصاد پوهنتون کابل  درسال 1963 شامل کدر تدریسی آن پوهنحی گردید. در سال 1971 پس از اخذ درجه دوکتورا در«رشته اقتصاد و علوم اجتماعی» از اطریش (ویانا) به کشور عودت کرد و به حیث استاد در پوهنحی اقتصاد پوهنتون کابل مجدداً شروع به تدریس نمود. در سال 1973 به رتبه علمی «پوهندوی» ارتقا کرد ونخست به حیث آمر دیپارتمنت اقتصاد تصدی (رشته صنعت) و سپس از 1974 تا 1978 به حیث رئیس آن پوهنحی ایفای وظیفه کرد.

بعد از کودتای ثور با جمعی از استادان به تشکیل «حزب وحدت ملی افغانستان» پرداخت و متعاقباً با تعدادی از اعضای مؤسس آن حزب توسط حکومت خلقی ـ پرچمی گرفتار و برای مدت 19 ماه در پلچرخی زندانی شد. بعد از رهائی از زندان در اپریل 1980 به حیث آمر بانک ملی افغان به لندن رفت، ولی از اشغال رسمی وظیفه خودداری کرد وپس از دو ماه نخست به جرمنی و بعد به ایالات متحده امریکا پناهنده  شد. او ازاواخر 1981 تا اکنون  به ایالت کالیفورنیا در شهر «سن هوزه» اقامت دارد.