مروری بر بیانیه آقای حامد کرزی در کنفرانس بین المللی کابل
نویسنده: داکتر سید عبدالله کاظم
بیانیه افتتاحیه آقای کرزی رئیس جمهورافغانستان به حیث اولین سخنران در کنفرانس بین المللی کابل حاوی مطالب بس مهم بود که در محراق توجه همه قرار گرفت. آقای کرزی در بیانیه خود بعد از یک مقدمه اساساً سه سوال را مطرح کرد و باقی گفتار خود را روی ارائه جواب به همین سه سوال متمرکز ساخت. آنچه در این مختصر پیشکش میشود، نقاط مهم و برجسته بیانیه است که از متن ترجمه رسمی که همزمان با ایراد بیانیه از انگلیسی به دری صورت گرفت و از طریق رادیو تلویزیون افغانستان بصورت زنده پخش گردید، برگرفته شده است.
آقای کرزی بعد از خوش آمدید و ابراز امتنان از حضور مهمان ها در این کنفرانس گفت : «این گردهمآئی مهم بین المللی در واقع مرحله نوین را در تحکیم و توسعه همکاری بین المللی نشان میدهد و حضور شما عالیجنابان نمایانگر اراده جمعی جامعه جهانی برای حمایت از مردم افغانستان برای آینده روشنتر کشور ما است». وی افزود :«ما افغانها از قربانی و جانفشانی های که فرزندان شما در دفاع از امنیت مشترک مان و تقویت نهادهای حکومتی مان متحمل میشوند، اظهار قدردانی می کنیم». او درمقدمه خطاب به اعضای کنفرانس گفت: «عالیجنابان! کشور ما با دشمن شریر و وحشی مواجه است که تمامی اصول اسلامی و بین المللی را برای شکستن اتحاد مان زیر پا میکند. دشمنان هیچ چیزی جز ایجاد فضای ابهام و مشکوک ساختن ذهنیت عامه در برابر حاکمیت و تعهد مان را نمیخواهند» و ادامه داد :«بنابراین امروز از همه میخواهم تا دید شانرا از جنگ با دشمن مشترک فراتر برده و روی هدف اصلی مان که همانا یک افغانستان امن، مرفه و با ثبات است، متمرکز سازیم. ما فرصت بی نظیر در دست داریم تا ملت افغانستان را با استفاده از اجماع ملی، امکانات موجود، اراده ملی و همکاری بین المللی هرچه بیشتر موفق سازیم تا مردم خود را از فقر بسوی سعادت و از بی امنیتی بسوی ثبات سوق دهیم».
سپس آقای کرزی درمقدمه به این مطلب اشاره کرد که : «افغانستان آینده بستری برای همکاری های اقتصادی در منطقه بوده و منحیث یک دولت دارای حقوق و مکلفیت های قرن 21 در کنار جامعه جهانی خود را می بیند» و علاوه کرد که : «افغانستان امروز دوباره جایگاه خود را منحیث چهار راه آسیا به عنوان نقطه وصل اقتصاد رو به رشد این قاره و نقطه پیوند باز می یابد …. افغانستان همان کشوریست که منحیث نقطه وصل تمدنها و نه محلی برای براندازی کارزار جهانی علیه تروریزم و تقابل تمدن ها مطرح میباشد…. موقعیت کشور ما در مسیر راه جدید ابریشم، این سرزمین را به نقطه همگرائی منافع اقتصادی منطقوی و جهانی مبدل می سازد.» در این ارتباط آقای کرزی با اشاره به اینکه در سال 2009 میزان تجارت ما با همسایه ها به 13 ملیارد دالر رسیده است، ارقامی را باافتخار در مورد انکشاف تجارت با پاکستان ارائه کرد و گفت : «واردات ما از پاکستان از 26 ملیون دالر در سال 2001 به مبلغ 4,3 ملیارد دالر امروز رسیده است که خود نشان میدهد که انکشاف افغانستان باعث ترقی همسایه ها میشود». (تبصره کاظم:اما آقای کرزی به این حقیقت تلخ اعتراف نکرد که انکشاف همسایه ها به این شکل باعث پس مانی خود افغانستان میشود. از 26 ملیون در سال 2001 به 4,3 ملیارد دالر بالارفتن درست است که پاکستان را تقویه میکند اما کشور ما را ضعیف می سازد. تا چه وقت ما توانائی پرداخت و یا موازنه این مبلغ گزاف کسر بیلانس تجارت را با پاکستان خواهیم داشت؟)
موضوع دیگر قابل توجه در مقدمه اینست که آقای کرزی گفت: «ما همه موافق هستیم که گرفتن رهبریت و مالکیت امور توسط افغانها ، کلیدی برای تداوم و پایداری کشور ما میباشد». (تبصره :اگرچه ذکر کلمه «مالکیت» در این اینجا قابل بحث است، ولی گرفتن امور بدوش خود افغانها را افاده میکند) و علاوه کرد: «ما از تجارب آموخته ایم که مصرف منابع از طریق صدها پروژه غیرهم آهنگ نمیتواند نتایج دلخواه را به نحوی در پی داشته باشد که مردم آنرا احساس کنند یا در بهبود حکومتداری کمک کند. اکنون زمان آن رسیده تا تلاشهای مانرا روی پروژه های محدودتر ملی برای تغییر در زندگی مردم وافزایش اعتماد میان مردم و دولت و ایجاد میکانیزم های دوجانبه برای پاسخگوئی میان دولت و همکاران بین المللی آن متمرکز سازیم».
اینها اهم مطالبی بود که در مقدمه بیان شد، اما جان مطلب در گفتار آقای کرزی همانا طرح سه سوال بود به این ترتیب که:
سوال اول ـ « آیا ما میتوانیم دولت مدرن داشته باشیم؟»
سوال دوم ـ «آیا ما برای تحقق دیدگاه های سیاسی، اراده لازم را داریم؟»
سوال سوم ـ «آیا میتوانیم کمک های جامعه جهانی را برای تلاشهای مان مجدداً تنظیم کنیم؟»
آقای کرزی تصریح کرد که میخواهد به هر سه سوال «مستقیماً » پاسخ گوید:
در مورد سوال اول گفت: افغانستان از لحاظ منابع زیر زمینی یک کشور غنی است و اشاره کرد به ارزیابی های اخیر که منابع زیرزمینی از یک تا سه تریلیون دالر تخمین شده و این منابع طبیعی «در صورت تنظیم و اداره درست» میتواند روند دولت سازی (در اینجا مقصد از حکومت سازی است) را قابل تطبیق سازد . او در این ارتباط افزود که: استفاده از معادن در مدت طویل میتواند سطح اشتغال (استخدام) را بالا ببرد و سرمایه گذاری های زیربنائی را توسعه دهد و ملیاردها دالرکه از این ساحه بدست می آید، ما آنرا برای انکشاف شهری و نیز در ساحات انرژی، زراعت و اداره منابع آبی استفاده کنیم، سطح محصولات روستائی را افزایش دهیم و سکتور رزاعت را تقویه کنیم تا ثبات سیاسی از اینطریق به وجود آید.
در مورد سوال دوم که آیا ما برای تحقق دیدگاه های سیاسی، اراده لازم داریم، چهار ساحه را مشخص ساخت:
«ـ اصلاحات در ساختارها، ـ قانونمندی و نظم، ـ صلح و مصالحه و ـ تطبیق قانون اساسی».
در مورد اصلاحات در ساختارها اقدامات ذیل را بیان کرد:
1 ـ اداره ملکی باید دارای شایستگی، مؤثریت و صداقت باشد. یک دستگاه قوی دولتی که بتواند ارزش های اجتماعی را تأمین نماید و پابند اصول و مقررات باشد… لذاکوشش میکنیم همچو یک اداره ملکی را به وجود آوریم.
2 ـ در مورد مبارزه با فساد اداری باید تدابیری را اتخاذ کنیم که بعضی آن در حال تطبیق است از جمله مسؤلین دولتی چه «تعیین شده و چه انتخابی» باید دارائی های خود را ثبت و راجستر نمایند و اگر نکنند جزای «مشدد» برای شان داده میشود و نیز روند اداری را در آن عده نهادهای حکومتی که با سوء استفاده و فساد مواجه اند و مردم از این ناحیه شکایت دارند، ما این روش ها را اصلاح و ساده خواهیم ساخت. همچنان اداره عالی نظارت را تقویه میکنیم و «تمامی موانعی که سد راه حکومت برای پیگرد سریع متخلفین قرار گرفته است، برداشته خواهد شد، باحمایت شما اطمینان میدهم که سائر نهاد های ضد جرایم و ضد فساد مانند دفتر مبارزه با جرایم سنگین و سارنوالان ضد فساد و قضا از مبانی و منابع حقوقی و قانونی برخوردار خواهند شد که برا ی پیگرد سریع و عاری از هر گونه ترس نیاز است».
3 ـ سکتور خصوصی رقابتی میتواند به مثابه ماشین، زمینه اشتغال را برای مردم به وجود آورد و مشکل اینست که « زمینه همکاری میان سکتور خصوصی و دولتی فراهم گردد». (تبصره: این یک نکته دلچسپ در بیانیه آقای کرزی است که تا حال بیرق اقتصاد بازار آزاد بالا بود و همه مثل یک نص قطعی به آن اتکا میکردند، ولی 9 سال بعد متوجه میشوند که این نوع سیستم به درد افغانستان نمی خورد و برای اولین بار است آقای کرزی در یک بیانیه خود از فراهم آوری زمینه همکاری میان سکتور خصوصی و دولتی نام می برد) و میگوید : « من یک کمسیون را جهت بررسی مشارکت میان سکتور دولتی و خصوصی تعیین میکنم که پیشنهاد کند چه باید کرد؟»
4 ـ اقای کرزی در مورد تأمین امنیت گفت :«تمام دست آورد های اردوی ملی افغانستان در خور تمجید است و متعهد هستم که نیروهای ملی افغان مسؤلیت کلیه عملیات های نظامی و تطبیق قانون و تأمین نظم عامه در کشور شانرا تا سال 2014 به عهده میگیرند». (تبصره :این موضوع بسیار قابل بحث است که آیا واقعاً این کار در ظرف سه یا چهار سال آینده امکان پذیر است و آنهم با این جدیت که مسؤلیت کلیه عملیات های نظامی، تطبیق قانون و تأمین نظم عامه را در چهار سال اینده حکومتی در دست گیرد که خود از ضعف می نالد؟ بسیار مطالب عمده در این قسمت وجود دارد که همه سوال انگیز اند).
5 ـ مشروعیت یک نظام ایجاب میکند تا نیروهای نظامی آن در چوکات قانون عمل کنند، ما تلاش میکنیم تا فرهنگ «حسابدهی» را در نهاد های امنیتی خود ایجاد کنیم.
6 ـ آقای کرزی در مورد مذاکره با مخالفان دولت گفت: جرگه مشورتی صلح پیشنهادی را ارائه کرد که به اساس آن دولت با آنعده از مخالفان مسلح که قانون را می پذیرند و روابط با القاعده را قطع نمایند، مذاکره کند. لذا ما از همکاران بین المللی خود توقع داریم از ابتکارات و تدابیر صلح جویانه افغانستان حمایت کنند.
7 ـ برای حمایت از رعایت هرچه بیشتر قانون اساسی نیاز است تا میان هرسه قوه دولت «چک و بیلانس» مراعات شود. او در این مورد اطمینان داد که روابط ما با پارلمان موجود و همچنان پارلمان آینده خوب خواهد بود و قوه قضائیه هم در امور خود فعالتر است و اشاره به کارهای شان کرد.
آقای کرزی در جواب سوال سوم که آیا میتوانیم حمایت جامعه جهانی را برای تلاشهای مان مجدداً تنظیم کنیم، به شرح نکات ذیل پرداخت و گفت: ما و همکاران بین المللی ما مشترکاً سعی میکنیم تا وسایل و امکانات را طوری تنظیم کنیم که مسأله «رهبریت و مالکیت» امور بدست افغانها را تحقق بخشد و آنرا به حقیقت مبدل کنیم و علاوه کرد که در مورد تنظیم مجدد کمکها مطابق با برنامه های ملی افغانستان از جامعه جهانی میخواهیم همکاری شانرا با اصول آتی تحکیم بخشند:
1 ـ 50 فیصد کمکهای شانرا از طریق بودجه دولت افغانستان در دو سال آینده به مصرف رسانند… ما متعهد هستیم با جامعه جهانی کار کنیم تا اعتماد شانرا بدست آوریم.
2 ـ از جامعه جهانی تقاضا میداریم تا تمامی قراردادهای ملکی و نظامی که اعطا میشوند، باید برای عامه اعلان شوند تا مطمئن شویم که نه مسؤلین دولتی و نه اقارب آنها بصورت غیرقانونی از آن مستفید شوند.(تبصره : چیزیکه از 9 سال بدینسو جریان دارد و تمام قراردادها در همان محور به اصطلاح «خویش خوری» چرخیده و آقای کرزی از آن چشم پوشیده است. در این زمینه صدها مثال وجود دارد).
3 ـ ما از جامعه جهانی دعوت میکنیم تا نهادی را برای طرح و نظارت برنامه های بزرگ انکشافی تشکیل دهند. (البته مقصد او تأسیس یک مرجع کنترول و نظارت است تا جامعه جهانی ببیند که چگونه بودجه بمصرف میرسد).
4 ـ آقای کرزی تصریح کرد که مواد مخدر یکی از عوامل بی ثباتی است. لذا ازشرکای خود تقاضا میکنیم ما را در دسترسی به بازارها، امکانات مالی و وسایل لازم یاری کنند تا زارعین ما محصولات باارزش زراعتی بدیل را به جای کشت خاشخاش رویدست گیرند.
5 ـ موجودیت نهاد های موازی باعث ایجاد مشکلات در همآهنگی شده است. از سازمان ناتو میخواهیم تا روند فعالیت «تیم های بازسازی ولایتی» را طبق سیستم ملی اداری افغانستان تسریع بخشد. (تبصره : مقصد آقای کرزی در ذکر «نهاد های موازی» موجودیت آنعده مؤسساتی است که موازی با دولت اجرأت میکنند. در اینجا تنها تیم های باز سازی ولایتی شامل این کتگوری نیستند، بلکه یک تعداد نهادهای دیگر در داخل کشور از طریق همین کمکها به وجود آمده اند که در حقیقت وظایف دولت را انجام میدهند از جمله کمپنی های خصوصی امنیتی و شرکتهای دیگر).
با ذکر همین موضوع آقای کرزی بیانیه طویل خود را که به زبان انگلیسی ایراد گردید، به پایان نزدیک کرد و در اخیر در ارتباط با نقش ملل متحد افزود که : «از ملل متحد میخواهیم در پروژه های انکشافی مطابق به برنامه های ملی افغانستان را یاری کند» و در این ارتباط به ذکر یک عده ارقام پرداخت و گفت : « سالانه هزاران زن در زمان زایمان جان خود را در افغانستان از دست میدهند…6 ملیون کودک نمیتوانند به مکتب بروند، 11ملیون افغان بیسواد و تقریبآ یک ملیون معلول در کشور وجود دارند و هزاران خانواده اند که زنان رئیس فامیل هستند». او در خاتمه به این حقیقت تلخ اشاره کرد که : «در نهایت موفقیت ما از روی میزان تغییرات در زندگی آسیب پذیرترین قشر جامعه ما سنجیده خواهد شد، همین قشر قربانیان اصلی جنگ و بازماندگان تراژیدی از سوء استفاده از قدرت هستند. من از جامعه جهانی دعوت مینمایم با ما یکجا شوند تا راه های مؤثر را برای مساعد ساختن زمینه برای مشارکت این اقشار آسیب پذیر و محروم در جامعه افغانستان دریابیم». با این گفته اقای کرزی بار دیگر از اشتراک مهمان ها در این کنفرانس ابراز امتنان کرد و بیانیه خود را پایان داد.
این بود نکات مهم و برجسته بیانیه آقای کرزی که بطور فشرده خدمت تقدیم گردید. در این ارتباط البته بارعایت محدودیت وقت میخواهم طی یک تبصره کوتاه به چند موضوع اشاره کنم:
آقای کرزی به حیث رئیس جمهور افغانستان دو تعهد دارد: یکی تعهد در برابر جامعه جهانی به حیث کمک کننده در امور افغانستان و دیگر تعهد در برابر مردم افغانستان. این اولین با راست که او در بیانیه خود مسأله تعهد خود را در برابر مردم افغانستان یعنی همان «قربانیان اصلی جنگ و بازماندگان تراژیدی از سوء استفاده از قدرت» مطرح میکند. در مدت 9 سال موصوف بیشترین وقت را به مسائل خارجی صرف کرده و اساساً نقش یک وزیر خارجه فعال را بازی کرده است تا یک رئیس جمهور که رسیدگی به امور داخلی و خواستهای مردم را در رأس وظایف خود قرار دهد.
عمده ترین اندیشه و نگرانی که در ارتباط با مطالب بیانیه وجود دارد اینست که: حرف آسان است ولی عمل مشکل؛ بروی کاغذ چندین صفحه را نوشتن و یا در زبان بیان کردن، دردی را دوا نمیکند، مگر اینکه محتوای گفتار در چهار چوب امکانات جنبه های عملی داشته باشد. مسلم است که پیاده کردن گفتار در عمل نه تنها به نظم، اداره و پلان ضرورت دارد، بلکه کسانیکه مسؤل طرح و تطبیق پلان می باشند، باید صادقانه و عاملانه عمل نمایند. همان اداره ای که در 9 سال گذشته بطور روز بدتر کار کرد ودر اثر سوء اجرات و بی کفایتی شان قسمت اعظم کمک ها بهدر رفت، آیامیتوان با همان تیرهای شکسته ، شکارتازه را صید کرد؟ بزعم شاعر:
گرهمین مسجد است و این ملا +++ حال طفلان خراب می بینم
مسلم است که یک تعداد مطالب مهم در این بیانیه وجود داشت، ولی سوال میشود که چرا آقای کرزی این مسائل مهم را در 9 سال گذشته مطرح نکرد و از خود جسارت و عاملیت نشان نداد ؟ آیا او نمیدانست که مشکلات افغانستان در کجا است و یا اگر میدانست، اقلاً میتوانست مشکلات را با مردم در میان بگذارد که بلی من این مسائل را میدانم ولی دست من بسته است و ما توان اجرای آنرا نداریم تا مردم از موانع آگاه می شدند و بدینوسیله همکاری، تفاهم و اعتماد مردم را بدست آورده میتوانست. در این 9 سال او همه چیز را به اصطلاح روی یخ نوشت و در آفتاب گذاشت.
مسأله دیگر قابل تشویش همانا مبالغه در توانائی اردوی ملی و پولیس ملی برای تأمین همه جانبه امنیت و نظم عامه در کشور است که تا سال 2014 دولت آنرا کاملاً بعهده خواهد گرفت. این بحث طولانی است. نمیدانم که آقای کرزی روی کدام سنجش سال 2014 را انتخاب کرده است. آیا تا این حد پلان دقیق نزد شان وجود دارد که تا آنوقت همه وظایف امنیتی به دولت سپرده شود و آیا این نوع پیشرفت طی چهار سال آینده در توان و اختیار دولت افغانستان قرار دارد؟ یا اینکه به اصطلاح «چوت انداز» همان سالی را انتخاب کرده است که مصادف با ختم دوره دوم کار شان میباشد و بعد از ایشان یک کم بخت دیگر ممکن است متصدی امور شود و این همه مشکلات برای او به میراث برسد. بازهم پرسیده میشود که آیا در افغانستان برنامه ها و استراتژی های ملی واقعاً عملی و مفید به حال وطن و مردم وجود دارد و یا اینکه این استراتژی ها همه روی کاغذ و به مقصد جلب و گرفتن کمک ها تدوین گردیده اند؟ انها وزارت پلان را از بین بردند و هر وزارت را به یک حکومت تبدیل کردند و گذاشتند که هریک از خود پلان و برنامه بسازند و این نا همآهنگی را زیر نام «اقتصاد بازار آزاد» رقم زدند، ولی امروز متوجه این اشتباه بزرگ شده اند و دوباره از زمینه همکاری« سکتور خصوصی و دولتی» سخن میگویند و کمسیونی را در این خصوص مؤظف می سازند تا دوباره شیوه های «اقتصاد مختلط» را مورد بررسی قرار دهند. خلاصه باید پرسید که مسؤلیت این 9 سال «روز بدتر» را کی به عهده خواهد داشت؟والله اعلم بالصواب
مقالات مرتبط
امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت چهارم و آخر )

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت سوم )

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت دوم)

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت اول)

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت دهم و آخر)

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت نهم)

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت هشتم)

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت هفتم)

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد!

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت پنجم)

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت چهارم)

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت سوم)

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت دوم

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت اول)






اقتصاد جنگ و بحران پولی و مالی افغانستان از کودتای ثور تا سقوط طالبان - (بخش هشتم و آخر)


داکتر سیدعبدالله کاظم
داکتر سیدعبدالله کاظم درماه جدی 1320 شمسی (جنوری 1942) در چارباغ ـ شهرکابل در یک خانواده سرشناس چشم به جهان گشود، بعد از فراغت از لیسه حبیبیه و پوهنحی اقتصاد پوهنتون کابل درسال 1963 شامل کدر تدریسی آن پوهنحی گردید. در سال 1971 پس از اخذ درجه دوکتورا در«رشته اقتصاد و علوم اجتماعی» از اطریش (ویانا) به کشور عودت کرد و به حیث استاد در پوهنحی اقتصاد پوهنتون کابل مجدداً شروع به تدریس نمود. در سال 1973 به رتبه علمی «پوهندوی» ارتقا کرد ونخست به حیث آمر دیپارتمنت اقتصاد تصدی (رشته صنعت) و سپس از 1974 تا 1978 به حیث رئیس آن پوهنحی ایفای وظیفه کرد.
بعد از کودتای ثور با جمعی از استادان به تشکیل «حزب وحدت ملی افغانستان» پرداخت و متعاقباً با تعدادی از اعضای مؤسس آن حزب توسط حکومت خلقی ـ پرچمی گرفتار و برای مدت 19 ماه در پلچرخی زندانی شد. بعد از رهائی از زندان در اپریل 1980 به حیث آمر بانک ملی افغان به لندن رفت، ولی از اشغال رسمی وظیفه خودداری کرد وپس از دو ماه نخست به جرمنی و بعد به ایالات متحده امریکا پناهنده شد. او ازاواخر 1981 تا اکنون به ایالت کالیفورنیا در شهر «سن هوزه» اقامت دارد.