باز نشر یک نوشته در بارۀ "سنگسار"

نویسنده: داکتر سید عبدالله کاظم
تاریخ انتشار: 18 مارچ 2015

در این روزها پس از نشر مقالۀ مبسوط، مستدل و پرمحتوای جناب محترم مسعود فارانی تحت عنوان “آیا امر سنگسار با شروط ومقرره لازمیی اسلامی، تاکنون صحیح مطابق احکام به اجرا درآمده است؟” دراین پورتال مورد توجه علاقمندی عده ای از هموطنان  قرار  گرفته و در ستون نظر سنجی تبصره ها و نظریاتی دلچسپ در زمینه ابراز گردیده است. به تأسی و تائید مقالۀ جناب فارانی خواستم یک نوشته خود را که قبلاً بتاریخ 12 دسمبر 2013 در همین پورتال وزین افتخار نشر یافته  بود تحت عنوان “سنگسار ـ برگشت به دورۀ طا لبانی” و نیز در ضمیمۀ آن یک پارچه شعر بسیار عالی و پرمفهوم از شاعر توانای کشور مرحوم رازق فانی را که ساهل قبل درهمین مورد سروده است، بار دیگر از آرشیف مقالات بیرون آورده و جهت تداعی خاطرخدمت علاقمندان موضوع تقدیم دارم : 

سنگسار ـ برگشت به دورۀ طالبانی

12 دسمبر 2013 

بروز دوشنبه مورخ 7 قوس 1392 بی بی سی یک قسمت بسیار کوتاه از یک ویدیو کلیپ دلخراش را ضمن   تبصره در مورد پیش نویس قانون جزای افغانستان به نمایش گذاشت که یک مرد و زن جوان را به اتهام زنا در ولایت قندز به حکم یک یا چند عالم نام نهاد دینی به دشت برده و بطور فجیع سنگباران کردند.  

واقعاً مشاهده جریان این وحشت، دل سخت تر ازسنگ میخواهد و کسی را یارای دیدن نیست، مگر کوردلان طالبی با افتخار به آن دست یازیدند و از کشتن دو انسان بی دفاع و دست بسته غره ای تطبیق «شریعت» گردیدند. 

آنها اگر واقعاً از شریعت آگاه می بودند، حق چنین کاری را نداشتند، زیرا شریعت صدور چنین حکمی را خاص از صلاحیت محکمه و قاضی نشسته در مسند رسمی قضأ میداند، نه ازهر کس و ناکس که بنام عالم دین چنین فتوا دهد و عده ای نادان تر از خود را مؤظف اجرای آن سازد. 

کسانیکه در تنفیذ همچو حکم به امر اشخاص فاقد صلاحیت شرعی و رسمی اشتراک میکنند وبا پرتاب سنگ به جان متهم او را به قتل میرسانند، درحقیقت خود متهم به قتل عمدی بوده و محکوم به شدیدترین جزا میباشند. 

موضوع سنگسار که در زمان امارت طالبی در کنج و کنار کشور رایج شد، اکنون بار دیگر مطرح بحث گردیده و کوشش میشود که با شرح و بسط بیشتردر پیش نویس قانون جزای افغانستان این موضوع وحشت افزا  را بگنجانند، چنانکه در بخشی از این پیش نویس آمده است: 

«زنا براساس اقرار و یا شهادت شهود در مجلس قضأ ثابت میشود» و برطبق ماده 15 پیش نویس مقصد از رجم همانا: «سنگسار کردن مجرم الی زمان مرگ» است یعنی کشتن مجرم به وسیلۀ برتاب سنگ ازهرطرف تا زمانیکه مجرم بمیرد. ماده 31 مرتکب عمل زنا را به جزای ذیل محکوم میکند: «زانی غیرمحصن (مرد بدون زن) وزانیه غیرمحصنه (زن بدون شوهر) به صد ضربۀ دره، و زانی محصن و زانیه غیر محصنه ازطرف محکمۀ ذیصلاح به رجم (سنگسار) محکوم میگردد.» ماده 32 حکم میکند که : «تطبیق رجم درمحضرعام و درمحل معینه صورت میگیرد.»

رئیس جمهور کرزی به اساس درخواست وزارت عدلیه مبنی بر تدوین «قانون واحد جزا» یک کمسیون هفت عضوی را تعیین کرد تا در زمینه غور نماید. کمسیون ضمن غور برمسائل شرعی امور جزائی و تعزیری در رابطه با موارد قصاص، حدود و دیات  اخیراً به این نظر آمده است که چون مباحث مذکور در قرآن مجید و احادیث ثابت میباشند و کسی آنرا تغییر داده نمیتواند، باید همچو موارد و اصطلاحات آن با جزئیات درج قانون گردد. شاید هدف کمسیون ازاین موضوع چیزی نباشد که گویا آنها میخواهند حکم سنگسار را قانونیت بخشند، ولی اینکار بدون شک زمینۀ بحث همچو مسائل را حین بررسی مسوده قانون در ولسی جرگه و مشرانو جرگه  که تعدادی از اعضای آن تشنه ای درج همچو موضوعات در قانون میباشند، فراهم می سازد و به اصطلاح «باده را بیاد مستان» میدهد و آنوقت باطرح موضوع  چنان جنجالی برپا خواهد شد، که به قول معروف « آب ییاورید و حوض را پر کنید!» 

امید است قبل از برافروختن همچو آتش که نه تنها در داخل کشور غوغا را بالا خواهد کرد، بلکه محافل بین المللی را نیز به شور خواهد آورد، به نحوی جلوگیری شود و شرایط و قیود شرعی بر تطبیق آن بطور جدی وضع گردد که تنفیذ این حکم و امثال آنرا مقید به اصول دقیق شرعی کلاً دشوار و غیرعملی سازد، چونکه در شرعیت ثبوت این جرم فقط با حضور چهار مرد بالغ، عاقل و حاکم برنفس و باانصاف که شاهد  و ناظرعینی برعمل «دخول» باشند و در محضر قضأ شهادت عندالله و عندالرسول دهند، ممکن است و یا اینکه هر دو متهم به فعل خود بدون جبر و اکراه اعتراف نمایند و اما اگر یکی از آنها ادعای طرف دیگر را کذب و دروغ بشمارد، آنگاه جرم باطل گردد. اینست راه شرعیت، ولی این چراغ حقیقت را نباید بدست کورمغزهای بد اندیش داد که بجای خیر، آتش شر را بیفروزند و جان انسانها را از ایشان بگیرند. 

با تائید کامل از نوشتۀ پرمحتوای محترمه ملال نظام تحت عنوان «تجلیل از روز منع خشونت بر زنان، با ارمغان قانون سنگسار» که در پورتال فخیم افغان جرمن آنلاین بتاریخ 4 دسامبر به نشر رسیده است، میخواهم  به مناسبت «سنگسار» از مجموعۀ اشعار شاعر توانای کشور مرحوم رازق فانی که چند سالی است ازجمع ما به دیار ابد شتافته، ولی کلام زیبایش همیشه او را درخاطره ها زنده نگهمیدارد و آنچنان به دلها چنگ میزند که یاد او را برهمه گرامی میدارد، قطعه شعر زیبای آن زنده یاد را انتخاب و خدمت دوستان تقدیم دارم که در همچو موضوع بسیار عارفانه سروده و با منطق عالی آنرا در قالب یک داستان کوتاه شعری بیان کرده که درسی است  بس عمیق و پندی است بس عظیم برای هر قاضی عادل و فهیم:

عنوان شعر

در دادگاه پیامبر

یکی نامرد نصرانی،

زنی را نزد عیسی بُرد،

و درمحضر شهادت داد،

که این زن پاکدامن نیست.

زن از شرم گنه،

چون آهویِ زخمی هراسان بود،

و مروارید اشکش،

ازخجالت روی مژگان بود.

 

+  +  +

 

مسیحا،

از تأثر،

همچو گردابی به خود پیچید،

و توأم با سکوتی سوی یاران دید،

ز چشم همرهانش،

ناگهان برق غضب جوشید،

یکی آهسته،

اما با ادب،

پرسید،

که ای روح مقدس،

از چه خاموشی؟

چرا از جرم این پتیاره،

اینسان دیده میپوشی؟

سزای اینچنین جرمی،

مگر بر تو مبرهن نیست؟

 

+  +  +

 

ولی فرزند مریم،

همچنان با شاخۀ خشکی که برکف داشت،

نقشی برزمین میزد،

و با پای تفکر،

گام در راه یقین میزد،

که ناگه،

خشمگین مردی دیگر،

زان جمع پیش آمد،

که ای عیسی!

چه میخواهی؟

گناه او نمایان است،

سزایش سنگسارانست،

چراغ عفت مریم،

درون سینۀ این دیو روشن نیست،

واین بدکاره را راهی،

بجز در زیر سنگ شرع مردن نیست،

 

+  +  +

 

مسیحا از پی اندیشه یی کوتاه،

سکوت تلخ را بشکست،

و چون روشن چراغی،

درمیان دوستان بنشست،

و گفت: آری،

چنین کاری،

جزایش سنگساران است،

ولیکن،

سنگ اول را،

به سوی این زن آلوده در عصیان،

کسی باید بیندازد،

که خود عاری زعصیانست،

و دامانش،

رها از چنگ شیطانست،

و میپرسم،

چنین مردی، مگر در جمع یاران است؟

 

+  +  +

 

مسیحا،

حرف خود را گفت و سر را در گریبان کرد،

و همراهان خود را،

زان قضاوتها پشیمان کرد،

کی را جرأت،

که نزد پاکجانان،

جان خود را،

پاک از لوث خطا بیند،

کی را زهره،

که خود را پاک،

نزد انبیا بیند،

 

+  +  +

 

پس از لختی،

کزان بیحرمتی،

یاران خجل گشتند،

و از محضر برون رفتند،

مسیحا ماند و آن زن ماند،

و عیسی با زبان نرم،

آن محجوبه را فهماند،

و با اندرزهای پاک،

بذر عفت و نیکی،

به دشت خاطرش افشاند،

و آن زن،

با هوای تازه یی،

بیرون ز محضر شد،

و تصویر نوی،

از شرع،

در ذهنش مصور شد،

که از خون بنی آدم،

چراغ شرع روشن نیست،

و راه شرع،

تنها را کشتن نیست،

 

+  +  +

 

ترا،

ای دعا پرداز آیین آسمان،

نمیگویم مسیحا شو،

که ایمان پیمبر،

در دل و جان تو و من نیست،

ولی سر در گریبان کن،

که دیو نفس خود خواه تو هم گاهی،

فساد آلوده تر از نفس این زن نیست؟

و از داغ هزاران جرم پنهانی،

بگو ای مرد،

ترا آلوده تر دامن نیست؟

 

(بهار 1376 ت فرانکفورت)

برگفته از مجموعۀ از اشعار رازق فانی: «دشت آئینه و تصویر»

محل چاپ:ساندیاگو ـ کالیفورنیا، دسامبر 2003

مقالات مرتبط

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت چهارم و آخر )

سال انتشار: سوم سپتمبر 2021
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت سوم )

سال انتشار: دوم سپتمبر 2021
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت دوم)

سال انتشار: 31 آگست 2021
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت اول)

سال انتشار: 30 آگست 2021
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت دهم و آخر)

سال انتشار: 25 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت نهم)

سال انتشار: 24 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت هشتم)

سال انتشار: 22 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت هفتم)

سال انتشار: 21 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد!

سال انتشار: 13 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت پنجم)

سال انتشار: 12 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت چهارم)

سال انتشار: 11 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت سوم)

سال انتشار: 10 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت دوم

سال انتشار: 9 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت اول)

سال انتشار: 8 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

مختصری دربارۀ تاریخچه لویه جرگه ها در افغانستان (بخش ششم)

سال انتشار: 5 دسمبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

مختصری دربارۀ تاریخچه لویه جرگه ها در افغانستان (بخش پنجم)

سال انتشار: 4 دسمبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

مختصری دربارۀ تاریخچه لویه جرگه ها در افغانستان (بخش چهارم)

سال انتشار: اول دسمبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

مختصری دربارۀ تاریخچه لویه جرگه ها در افغانستان (بخش سوم)

سال انتشار: 30 نوامبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

مختصری دربارۀ تاریخچه لویه جرگه ها در افغانستان (بخش دوم)

سال انتشار: 28 نوامبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

اقتصاد جنگ و بحران پولی و مالی افغانستان از کودتای ثور تا سقوط طالبان - (بخش هشتم و آخر)

سال انتشار: 18 نوامبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem
A portrait image of Dr. Sayed Abdullah Kazem

داکتر سیدعبدالله کاظم

داکتر سیدعبدالله کاظم درماه جدی 1320 شمسی (جنوری 1942) در چارباغ ـ شهرکابل در یک خانواده سرشناس چشم به جهان گشود، بعد از فراغت از لیسه حبیبیه و پوهنحی اقتصاد پوهنتون کابل  درسال 1963 شامل کدر تدریسی آن پوهنحی گردید. در سال 1971 پس از اخذ درجه دوکتورا در«رشته اقتصاد و علوم اجتماعی» از اطریش (ویانا) به کشور عودت کرد و به حیث استاد در پوهنحی اقتصاد پوهنتون کابل مجدداً شروع به تدریس نمود. در سال 1973 به رتبه علمی «پوهندوی» ارتقا کرد ونخست به حیث آمر دیپارتمنت اقتصاد تصدی (رشته صنعت) و سپس از 1974 تا 1978 به حیث رئیس آن پوهنحی ایفای وظیفه کرد.

بعد از کودتای ثور با جمعی از استادان به تشکیل «حزب وحدت ملی افغانستان» پرداخت و متعاقباً با تعدادی از اعضای مؤسس آن حزب توسط حکومت خلقی ـ پرچمی گرفتار و برای مدت 19 ماه در پلچرخی زندانی شد. بعد از رهائی از زندان در اپریل 1980 به حیث آمر بانک ملی افغان به لندن رفت، ولی از اشغال رسمی وظیفه خودداری کرد وپس از دو ماه نخست به جرمنی و بعد به ایالات متحده امریکا پناهنده  شد. او ازاواخر 1981 تا اکنون  به ایالت کالیفورنیا در شهر «سن هوزه» اقامت دارد.