حامد کرزی و مسئله "کابل بانک"
نویسنده: داکتر سید عبدالله کاظم
در مقالۀ قبلی تحت عنوان “حامد کرزی و تلاش برای تشکیل اپوزسیون” مطالبی را برگرفته از یک مقالۀ مهم و در عین زمان بحث انگیزبه قلم آقای “عبدالنافع همت” زیر عنوان “اپوزسیون سیاسی ضد اشرف غنی” که از فیسبوک گرفته بودم، خدمت خوانندگان عزیز تقدیم داشتم. امروز در همین ارتباط در سایت آقای رزاق مأمون مقالۀ دیگری نظرم را جلب کرد که میتوان آنرا مکمِل و متمم به موضوع قبلی دانست. قبل از آنکه متن مقالۀ جدید را دراینجا عیناً اقتباس کنم، لازم میدانم توجه را به آخرین پراگراف مقالۀ قبلی جلب نمایم تا ارتباط این دو مقاله از نظر محتوا واضح گردد.
پراگراف اخیر مقاله قبلی مشعر است که: « آقای کرزی میخواهد ضرب شصت خویش را به اشرف غنی نشان دهد و برایش تفهیم کند که اگر به طرف من، دوستانم و خانواده ام به دیدۀ بد نگاه کند، با استاد سیاف، اسماعیل خان و عطامحمد نور طرف خواهد شد و دست یاری به سوی این سه گروه دراز خواهد کرد. کرزی به اشرف غنی این پیام را نیز خواهد رسانید که با داشتن حمایت درانی ها، آنها را علیه تو منسجم خواهم ساخت و خوب خواهد بود که با ما حساب و کتاب نکنی. این قضیه حساب و کتاب، بخصوص در مورد قضیۀ کابل بانک، عینو مینه، سمنت غوری و ترور مرموز احمد ولی خان و حشمت خلیل خان کرزی صدق می کند و از دالر های ایرانی که بگذریم.»
با درنظر داشت متن فوق اینک توجه را به مقالۀ اخیر آقای رزاق مأمون معطوف میدارم:
شروع مقاله:
سه شنبه ۲۹ میزان ۱۳۹۳ ه.ش.
تیره گی روابط بین دکترغنی وحامد کرزی
اجمل هودمن وکیل مدافع شیرخان فرنود: دست خط حامد کرزی موجود است که 14 میلیون دالر از کابل بانک برداشته کرده.
بربنیاد وصول نظریه ها وبرخی اطلاعات از منابع خصوصی درکابل، اشرف غنی دو راه دارد: یا موقعیت خود را با پیروزی در پروژه ی کابل بانک از سقوط نجات دهد یا آن که به قیمت بی آبرویی وبی رمقی دولت وحدت ملی، طبق خواست کرزی به تحقیقات ناقص وسبوتاژی آقای الکو لوی سارنوال دررابطه به موضوع کابل بانک اکتفا کند. اگرعقب نشینی کند، عزت و آبروی خود را ازدست میدهد. کارمندان مفسد، به این صرافت رسیده اند که وی مانند اطفال برای چند لحظه غر وفش می کند؛ بعداً آرام شده و قضیه به فراموشی میرود. اگر دربرابرش ایستاده گی شود، عقب میرود.
با این حال، هیچ گاه دیده نشده که دکترغنی دریک موضوع مالی و سرنوشت ساز، کوتاه آمده یا به سازش تن داده باشد؛ خصوصاً شرط پیروزی وی درحکومت داری، حل بحران کابل بانک مقرر شده است.
اولین کسی که قلاب حسابدهی به سویش پرتاب می شود، آقای حامد کرزی است. تا زمانی که چنین نشود، با دادگاهی کردن چند مأمور کمزور یا قرض گیران کوچک، اعتبار بانکی و هزینه ی تقسیم شده ی کابل بانک اعاده شدنی نخواهد بود.
بنا به گزارش ناظران اقتصادی که با گزارشنامه ی افغانستان درتماس اند، به نقل از دپلومات های غربی درکابل می گویند که قضیه ی کابل بانک برای دکترغنی یک امتحان بزرگ است. همین جنجال، خیلی زود، فاصله بین احمدزی وکرزی را افزایش داده وکرزی با قرارگرفتن درکناردکترعبدالله قصد دارد دست او را قبل از آن که به اقداماتی علیه وی دست یازد؛ ببندد. همین منبع که دریکی از مجالس درمحضر دکترعبدالله هم بوده، اظهار می دارد که «محبت دکترعبدالله نسبت به کرزی صاحب نسبت به هروقت دیگر زیاد شده است.»
یکی از ناظران در «نامه ی برقی» نوشته است که بحران درونی رفته رفته شکل تقابل به خود می گیرد. آقای اجمل هودمند رئیس پیشین اتحادیه حقوق دانان افغانستان ووکیل مدافع شیرخان فرنود رئیس کابل بانک ورشکسته، گفت که آدم بی سواد و احمق هم سر دوسیه کابلبانک کار بکند وچند ورق بزند؛ به وضوح می بیند که آقای حامد کرزی در کمپاین انتخاباتی سال 1388 در حدود 14 ملیون دالر را خودش به دست مبارک وبه تقاضای وامضای خودش ازبانک کشیده است؛ اما دردیگر چپاول هایی که شده، مستقیم دست ندارد؛ با آن هم با اشاره وکنایه ومشوره، درهمه قضایای بعدی شریک بوده است.
اجمل هودمند مدعی است که رئیس جمهور سابق ازهمه جریان خبر داشت ولی چرا ساکت بود؟
علاوتاً دریک مجلس آقای مطهر مدیر مسئول روزنامه آرمان ملی گفت که خلیل فیروزی (کلان ترین متهم دراین دوسیه) چندین بار با تکرار وعلنا گفت که آقای کرزی ازبانک درهر ماه 4 فیصد پول میگرفت واین که حال کسی گپ مارا نمی شنود کرزی ویارانش، هم دولت، هم سارنوال وهم قاضی هستند؛ این حقایق را به کی بگویم؟ وکی ها بشنوند؟
مورد سوم در قانون جزای افغانستان به صراحت حکم شده که درصورت اختلاس مجرمین، شرکای جرمی وکمک کنندگان مکلف ومحکوم میشوند که اصل مبلغ اختلاس شده را با جریمه معادل نقدی ایشان به دولت برگردانند و خود به حبس طویل المدت مجازات شوند.
باید آقای شیرخان فرنود وخلیل فیروزی اصل پول اختلاس شده -مبلغ 900 میلیون دالر- را با جریمه معادل که جمعا 1800 ملیون دالر میشود؛ برگردانند و20 سال حبس تنفیذی هم بگیرند.
ولی آن ها دراقامه ی دعوای لوی سارنوالی (به اشاره ومداخله آقای کرزی ویارانش) به یاری اسحق الکو لوی سارنوال از جریمه نقدی وپرداخت پول برائت داده شده اند. موقف آقای کرزی اخیراً با افشاگری های شیرخان فرنود، بیشتر از گذشته خراب شده است. تمام تلاش کرزی این است که اشرف غنی را قانع کند که از بالا کردن این پروژه صرف نظر کرده وبه همان تحقیقات قبلی اکتفا شود.
روی همین مصلحت، روزانه با اشخاص مطرح ملاقات دارد و تا کنون روی همین هدف، بالنوبه به خانه ی دکترعبدالله، استاد سیاف، یونس قانونی واستاد خلیلی طواف کرده است. (پایان مقاله)
یا للعجب!
“خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل”
پاک کردن همه کثافت کاریهای گذشته کار آسان نیست؛ امید که مردم در اینکار رئیس جمهور و رئیس اجرائیه را با همکاران صدیق شان حمایت و یاری رسانند تا دست غاصبان و دزدان دارائی های عامه را کوتاه سازند، ورنه همان آش و همان کاسه خواهد بود. اگر بازهم اغماض صورت گیرد و قضایا به “مصلحت ها” کشانیده شود، حال کشور بدتر و بدتر خواهد شد. این چلنج بزرگ برای حکومت وحدت ملی است و عبور موفقانه از این تنگناه متضمن موفقیت های بعدی و جلب اعتماد از دست رفته ای مردم از حکومت خواهد بود.
مقالات مرتبط
امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت چهارم و آخر )

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت سوم )

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت دوم)

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت اول)

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت دهم و آخر)

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت نهم)

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت هشتم)

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت هفتم)

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد!

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت پنجم)

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت چهارم)

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت سوم)

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت دوم

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت اول)






اقتصاد جنگ و بحران پولی و مالی افغانستان از کودتای ثور تا سقوط طالبان - (بخش هشتم و آخر)


داکتر سیدعبدالله کاظم
داکتر سیدعبدالله کاظم درماه جدی 1320 شمسی (جنوری 1942) در چارباغ ـ شهرکابل در یک خانواده سرشناس چشم به جهان گشود، بعد از فراغت از لیسه حبیبیه و پوهنحی اقتصاد پوهنتون کابل درسال 1963 شامل کدر تدریسی آن پوهنحی گردید. در سال 1971 پس از اخذ درجه دوکتورا در«رشته اقتصاد و علوم اجتماعی» از اطریش (ویانا) به کشور عودت کرد و به حیث استاد در پوهنحی اقتصاد پوهنتون کابل مجدداً شروع به تدریس نمود. در سال 1973 به رتبه علمی «پوهندوی» ارتقا کرد ونخست به حیث آمر دیپارتمنت اقتصاد تصدی (رشته صنعت) و سپس از 1974 تا 1978 به حیث رئیس آن پوهنحی ایفای وظیفه کرد.
بعد از کودتای ثور با جمعی از استادان به تشکیل «حزب وحدت ملی افغانستان» پرداخت و متعاقباً با تعدادی از اعضای مؤسس آن حزب توسط حکومت خلقی ـ پرچمی گرفتار و برای مدت 19 ماه در پلچرخی زندانی شد. بعد از رهائی از زندان در اپریل 1980 به حیث آمر بانک ملی افغان به لندن رفت، ولی از اشغال رسمی وظیفه خودداری کرد وپس از دو ماه نخست به جرمنی و بعد به ایالات متحده امریکا پناهنده شد. او ازاواخر 1981 تا اکنون به ایالت کالیفورنیا در شهر «سن هوزه» اقامت دارد.