امریکا به پایگاه ضرورت دارد و ما به امن وثبات!

نویسنده: داکتر سید عبدالله کاظم
تاریخ انتشار: 24 جنوری 2014

(برای نیل به این هدف امضای فوری موافقتنامه لازمی است)

دراین مقطع حساس که افغانستان دچار بحران چند جانبۀ سیاسی، اقتصادی و امنیتی است، بین آنچه امریکائی ها میخواهند و آنچه ما به آن اشد ضرورت داریم، یک رابطۀ مستقیم وجود دارد به این معنی که: موجودیت پایگاه مستلزم امن و ثبات در افغانستان است و امن و ثبات در شرایط موجود بدون پایگاه میسر نمیشود، بنابرآن امضای موافقتنامۀ امنیتی بین افغانستان و امریکا این رابطۀ «لازم و ملزوم» را بهم وصل میکند ونقطۀ مهم چرخش در روابط بین دو کشور محسوب میگردد که پس از ختم 2014 آغاز خواهدشد و باید هرچه زودتر این موافقتنامه به امضأ برسد. دراین مختصر کوشش برآنست تا رابطه  فوق با طرح چند سؤال مورد بررسی قرار گیرد:

چرا پایگاه؟

جواب این سؤال را میتوان ازبیانیۀ بارک اوباما رئیس جمهور امریکا  به وضاحت دریافت کرد که دراجلاس مشترک سنا و مجلس نمایندگان آنکشور بتاریخ 12 فبروری 2013  درارتباط با  مبارزه علیه تروریزم وافغانستان بیان داشت، او گفت: 

«امروز سازمانیکه در 11/9 برماحمله کرد، بیک شبهه تبدیل شده است و اما همکاران القاعده و گروپ های افراطی از کشورهای عربی تا افریقا بجای آن سربلند کرده اند. خطر این گروپ ها برای ما وجود دارد، ولی برای مقابله در برابر آن ضرورت به اعزام ده ها هزار پسر و دختر خود به خارج نداریم و یا اینکه دیگر کشورها را اشغال کنیم. بجای آن لازم است تا کشورهای مثل یمن، لیبیا و سومالیا را در راستای حفظ امنیت کمک کنیم تا خود شان امنیت خود را نگهدارند و به متحدین کمک کنیم تا جنگ علیه تروریزم را خود پیش ببرند، طوریکه در مالی اینکار صورت گرفته است و درصورت لزوم تا حدود امکانات ما به اقدام مستقیم علیه آنعده تروریست ها ادامه خواهیم داد که دربرابر امریکا ایجاد خطر نمایند».

دربارۀ افغانستان اوباما تصریح کرد: «دراین بهار قوای ما به نقش حمایوی درخواهد آمد، درحالیکه قوای امنیتی افغان پیشقدم خواهند شد. امشب میتوانم علاوه کنم که درطول سال آینده 34000 عسکر دیگر امریکائی از افغانستان به وطن برمیگردند. این برگشت ها ادامه خواهدیافت و با ختم سال آینده جنگ ما درافغانستان پایان خواهد یافت. بعد از 2014 تعهد امریکا به یک افغانستان متحد و مستقل ادامه خواهد داشت، لاکن ماهیت تعهد ما تغییر خواهد کرد. ما دربارۀ عقد یک موافقتنامه با حکومت افغانستان درحال مذاکره هستیم که متمرکز به دو وظیفه است : یکی آموزش و تجهیز اردوی افغانستان، طوریکه آن کشور باردیگر درلجن مصیبت فرو نرود و دیگرتلاش برعلیه تروریزم، تا بقایای القاعده و وابستگان شان را بتوانیم تعقیب و مراقبت کنیم».(1)

از متن فوق هدف اصلی امضای موافقتنامۀ امنیتی با افغانستان واضح میگردد و مقصد اساسی آن همانا ایجاد پایگاه های امریکائی برای ادامه مبارزه علیه تروریزم و بقایای القاعده در منطقه و بخصوص افغانستان و ماورای سرحد یعنی در پاکستان میباشد که از آن تاریخ به بعد با افزایش حملات طیاره های بی پیلوت در آنطرف سرحد این هدف دنبال میگردد. از آنجائیکه امریکا در پاکستان پایگاه ندارد، لذا یگانه امکان ادامه همچو فعالیت ها از افغانستان متصور است و چون با پایان رسیدن سال 2014 امریکا نمیتواند از میدانهای هوائی افغانستان علیه تروریست ها به وسیلۀ طیارات بی پیلوت استفاده نماید، از آنرو امریکا به مقصد سرکوبی لانه های تروریستی و جلوگیری از انتشار فعالیت های شان در افغانستان، به داشتن پایگاه ها بخصوص در حواشی سرحد با پاکستان نیاز دارد. 

دلائلی که نیاز امریکا را به داشتن پایگاه در افغانستان بیان میکند، دریک مقالۀ تحلیلی تحت عنوان «چراعساکر امریکائی باید در افغانستان باقی بمانند؟» منتشرۀ واشنگتن پست مورخ 24 نوامبر 2014 به تفصیل تشریح شده است که مختصر آن ذیلاً تقدیم میگردد(2) :

طوریکه آشکار است، تمرکز اصلی تروریست ها در نواحی قبائلی پاکستان قرار دارد، برای امریکائی ها پس از خروج قوای شان از افغانستان فقط سه امکان برای مقابله با تروریست ها در آن مناطق وجود دارد: یکی استفاده از طیارات بی پیلوت، دیگر اعزام قوای مخصوص و سوم عملیات به وسیله فیر راکت های رهبری شده از طیارات جنگی.  امکان سوم به دلیل نشانه گیری غیردقیق هدف از ارتفاع بلند با سرعت زیاد طیاره مشکل است و نیزخطر تخریب ساحوی و کشتار مردم بیگناه را  بار می اورد، لذا استفاده از این امکان مطلوب نمی باشد. از انجائیکه استفاده از قوای مخصوص بوسیلۀ هلیکوپتر وهمچنان استفاده ازطیاره های بی پیلوت از پایگاه های امریکائی مقیم کشورهای خلیچ نظر به بُعد فاصله و فقدان توانائی پرواز رفت و برگشت آنها به آن ساحه امکان پذیر نیست، لذا یگانه  امکان همانا داشتن پایگاه ها در افغانستان است که میتوان از آن علیه تروریزم به وسیلۀ طیاره های بی پیلوت و نیز درصورت لزوم از قوای مخصوص مجهز با هلیکوپترهای پیشرفته مقیم در پایگاه های افغانستان استفاده کرد.

چرا تأسیس پایگاه ها به موجودیت امن و ثبات در افغانستان نیاز دارد؟

جواب این سؤال بسیار ساده است: فقدان امن وثبات در افغانستان بذات خود پایگاه ها را معروض به خطر می سازد و از پیشبرد هدف اصلی آن باز میدارد. هرگاه درکشور امن و ثبات قایم نگردد، امریکائی ها و ناتو مجبور خواهند بود بار دیگر برای حفظ پایگاه های خود به تشکیلات حمایوی نظامی در اطراف پایگاه ها بپردازند و درصورت حملۀ مخالفان از خود و از پایگاه ها دفاع نمایند. درنتیجه باز «همان آش و همان کاسه» خواهد بود وباردیگر جنگ به بیرون پایگاه ها سرایت میکند وبه تلفات ملکی می انجامد و جنجال بزرگ را برپا میکند.

آیا بدون پایگاه، امن وثبات درکشور قایم شده میتواند؟

موجودیت پایگاه از چند طریق در تأمین امن و ثبات در کشور اثر می گذارد: 

1 ــ موجودیت پایگاه درعین زمان حضور قوای امریکائی و ناتو را در افغانستان توجیه میکند. موجودیت این قوا، ولو به تعداد محدود به اصطلاح یک «زهرچشم» به آنهائی است که منافع خود را در بی ثباتی و نا امنی درکشور جستجو میکنند، ازجمله میتوان آنهائی را نام برد که: از بیرون کشور یعنی ماورای سرحدات در داخل نفوذ میکنند و به نا امنی  و بی ثباتی در کشور دامن می زنند اعم از طالبان، شبکه حقانی و شاخۀ از حزب اسلامی و نیز گروه های مربوط به بقایای القاعده و طالبان پاکستانی؛  و نیز گروپ های دیگر درداخل کشور از قبیل مافیای مواد مخدر، مافیای اقتصادی، عده ای ازجنگسالاران سابق و قدرتمندان محلی که یک تعداد شان همین اکنون در داخل دستگاه دولت صاحب مقام اند و به قول معروف «روز ملنگ و شب پلنگ» میباشند.

2 ــ یکی از اهداف عمدۀ موجودیت قوای خارجی در چارچوب موافقتنامۀ امنیتی همانا تعلیم و تجهیز قوای امنیتی کشور اعم از اردوی ملی و پولیس ملی میباشد. اگر کمکهای امریکا دراین ساحه تقلیل پیدا کند، قدرت دفاعی فعلی کشور به مشکل مواجه شده و خطرازهم پاشیدن آن بسیار زیاد خواهد بود، زیرا دولت افغانستان ازتوان تادیه معاش آنها را عاجز خواهد ماند، چه رسد به تجهیز و تقویۀ آن.

3 ــ موجودیت قوای خارجی، ولو به تعداد کم بازهم تأثیر روانی مثبت بر زندگی عامه مردم دارد و احساس مصئونیت شان را روحاً بالا می برد و درپرتو آن از فرار سرمایه و فرار مغزها بخصوص مهاجرت ها جلوگیری میکند.

4 ــ هرگاه اثر موجودیت پایگاه ها را درارتباط بانفوذ گرائی کشورهای منطقه، بخصوص ایران و پاکستان درنظر گیریم، واضح است که اینکارآنها را در برابر یک «خط سرخ» قرارخواهد داد و وقتی  متیقن شوند که قوای خارجی برای مدت اقلاً یک دهه قاطعانه در افغانستان اقامت خواهند داشت، درآنصورت ممکن است آنها در سیاست های خود درقبال افغانستان مجبور به تغییر شوند. دلیل کسانیکه اقامت قوای خارجی را موجب تشدید فعالیت های خرابکارانه کشورهای همسایه میدانند، بسیار موجه نیست، زیرا همین اکنون پاکستان در معرض حملات تروریستی قرار دارد و ایران نیز میخواهد با امریکا به نحوی روابط خود را حسنه سازد.

از ورای توضیحات فوق میتوان به این نتیجه رسید که در شرایط  کنونی موضوع امن و ثبات در کشور با موجودیت قوای خارجی ولو در چارچوب چند پایگاه نظامی، چنان باهم پیوند خورده  و لازم  و ملزوم یکدیگر شده اند که یکی بدون دیگرمفهوم و هدف اصلی خود را تبارز داده نمی تواند. شرط مهم برای موفقیت درزمینه آنست که طرفین معامله یعنی حکومات امریکا و افغانستان دست بدست هم دهند و صادقانه برطبق یک پالیسی آشکار برطبق منافع ملی هردو کشوردر پی ترمیم روابط ذات البینی برآیند. اینکه رئیس جمهور کرزی به دلائل ناموجهه از امضای موافقتنامه حذر میکند تا در تاریخ به «شاه شجاع» دیگر مسمی نشود، اینکار او گریز از مسئولیت و نادیده گرفتن منافع علیای کشور است. هرگاه او از امضای آن ابا ورزد و درنتیجه کشور دراین موقع حساس که انتخابات نیز در پیش است، به بحران بیشتر فرو رود، درآنصورت یقیین داشته باشد که درتاریخ نام بدتر از شاه شجاع را کسب خواهد کرد.

همه میدانند که بهانه تراشی های کرزی، یکی به دلیل اینکه امریکائی ها نباید به خانه های مردم داخل شوند، در متن مسودۀ موافقتنامه حل گردیده و کرزی با آن قبلاً موافقه کرده است؛ دیگراینکه کرزی ازامریکائی ها میخواهد برپاکستان فشار بیاورد تا پاکستان طالبان را حاضر به مذاکره با کابل بسازد. دراینجا سؤال میشود که چگونه میتوان گروهی را که اصلاً نظام فعلی افغانستان را به رسمیت نمی شناسد و ازهرنوع تماس با آن دوری می جوید، آنهم قبل از امضای موافقتنامه ازطریق فشار برپاکستان آماده مذاکره ساخت؟ 

گاهی هم کرزی مسألۀ تضمین صلح و امنیت در کشور را به حیث پیش شرط برای امضای موافقتنامه مطرح می سازد که اینهم مثل «قیضه کردن اسپ از دُم» است. درصورتیکه پس از 2014 مشروعیت قانونی برای اقامت قوای خارجی ازطریق امضای یک موافقتنامه موجود نباشد، چگونه  میتوان  صلح و امنیت را تضمین کرد؟ 

تلاش برای ایجاد فضای امن و ثبات  یکی از مسائل مغلقی است که نه تنها بسته به نقش قوای خارجی میباشد، بلکه بیشتر مربوط به چگونگی حکومتداری خوب بوسیلۀ اراکین دولت و در راس آن رئیس جمهور است. یکی از دلایل عمده که امن و ثبات در کشور روزبروز برهم میخورد، موجودیت فساد گسترده، بی عدالتی، بیکاری، نقض قانون، بی برنامگی در تمام امور، بی کفایتی اورگانهای دولت، پارلمان و قضای ناسالم وعملیات مافیائی در داخل و خارج دولت است. تحت این شرایط قوای خارجی آنهم در قید یک موافقتنامه چگونه میتواند امن و ثبات را در افغانستان تضمین کند؟ رئیس جمهور کرزی باید از خود بپرسد که با موجودیت این حال و این احوال خارجی ها اولتر کدام یک ازکجی های ما را راست کنند؟ آیا اصلاح این کارها وظیفۀ قوای خارجی است یا وظیفۀ دولت افغانستان؟

هرگاه موافقتنامه امضأ نشود، امریکا به چه اقدامات دیگر متوسل خواهد شد؟

درجواب این سؤال باید گفت که امریکا به منظور جلوگیری از شیوع مجدد تروریزم  و گسترش حلقۀ تروریستها در منطقه به شمول افغانستان و پاکستان ناگزیر به دو اقدام خواهد شد:

یکی: اینکه امریکا و ناتو از طریق شورای امنیت ملل متحد به تداوم اقامت قوای «محدود» خود در افغانستان مبادرت ورزند که درحقیقت اینکار ادامۀ وضع فعلی خواهد بود و به قوای خارجی دست بسیار باز در عملیات شان در افغانستان خواهد داد. دراینصورت سؤال میشود که کدام یک راه بهتر خواهد بود: آیا حضور قوای محدود خارجی برطبق یک موافقتنامه که در آن همه حدود وجایب و مکلفیت های طرفین قید گردیده باشد و یا اینکه بدون موجودیت موافقتنامه که قوای خارجی با دست باز و فقط با کسب صلاحیت از جانب یک مقام بین المللی به فعالیت در افغانستان بپردازند؟

دوم : اینکه هرگاه امریکا از داشتن پایگاه ها در افغانستان مأیوس گردد، میتواند با حکومت پاکستان در تفاهم شود و ازیکی از پایگاه های آن کشور (طوریکه قبلاً  دراختیار داشت) به مقصد استفاده از طیاره های بی پیلوت جهت سرکوبی شبکه های تروریستی مورد نظر خود استفاده کند. البته حکومت پاکستان درخفا از اینکار به خوشی استقبال خواهد کرد، زیرا پاکستان از اینطریق میتواند  به هدف نهائی خود یعنی پخش سلطۀ کامل خود بر«قبائل آزاد» نایل آید و درعین زمان در بدل دادن پایگاه، از امریکا امتیاز آنرا بگیرد تا باردیگر نفوذ خود را درافغانستان به وسیلۀ نصب یک حکومت دوست در واقع «مطیع»  پخش کند. دراینحال جای شک و تردید نیست که افغانستان بار دیگر به وضع سالهای 1992 و بعد دچار خواهد شد وبا شیوع مجدد جنگ ها بین «شمال و جنوب» کار به جائی خواهد رسید که دیگر برای آیندۀ افغانستان به حیث یک کشورکمترامیدی باقی خواهد ماند. آنوقت مسئولیت این اوضاع بدوش کی خواهد افتاد؟ آیا بدنامی کرزی به حیث یک «خائین ملی» بیشتر از بدنامی تاریخی دیگران نخواهد بود؟ 

درپایان با تائید کامل نوشتۀ پرمحتوای جناب محترم آقای مبارزعنوانی رئیس جمهور، علاوه میدارم که برای جلوگیری از سوء تفاهم لازم است در بارۀ راه اندازی «نهضت عدم اطاعت» توضیح بیشتر ارائه گردد تامردم از چگونگی آن آگاه شوند، درغیر آن زمینۀ بهره برداریهای خطیرسیاسی، بخصوص به نفع گروه های ماجراجو وآشوب گر که مترصد همچو حالت اند و نیز کسانیکه میخواهند با این وضع به تدویر انتخابات صدمه برسانند، میسر خواهد شد و خدای ناخواسته درقبال آن کشور دراین موقع حساس به موجی از نا آرامی ها مبدل خواهد شد که  همین حالا قرار مسموع ازطرف مخالفان موافقتنامه پی ریزی شده است.

پایان

مآخذ:

1 ـ برگرفته از متن انکلیسی بیانیه سالانه  رئیس جمهور اوباما  که بتاریخ2  فبروری 2013 در اجلاس مشترک سنا و مجلس نمایندگان امریکا ایراد کرد

2  ـ  مقاله : «چرا عساکر امریکائی در افغانستان باقی بمانند؟» ، نویسنده: کیگن کمبرلی و کیگن فریدریک

Kagen, Kimberly and Kagen, Frederick: Why U.S. troops stay in Afghanistan, 

Washington Post, November 24, 2012 

 درمقاله  فوق الذکرآمده است که: فاصلۀ رفت و برگشت از وزیرستان شمالی تا نزدیکترین پایگاه امریکائی واقع کشورهای خلیچ بیش از 1200 میل است، درحالیکه طیاره های بی پیلوت قادر نیستند فاصلۀ بیش از 1150 میل را طی کنند. دراینحال با موجودیت پایگاه در افغانستان این فاصله بسیار کوتاه میگردد مثلاً خوست و یا جلال آباد از محلات مورد نظر عملیاتی در آنسوی سرحد درحدود 100 میل فاصله دارند.

مقالات مرتبط

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت چهارم و آخر )

سال انتشار: سوم سپتمبر 2021
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت سوم )

سال انتشار: دوم سپتمبر 2021
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت دوم)

سال انتشار: 31 آگست 2021
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت اول)

سال انتشار: 30 آگست 2021
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت دهم و آخر)

سال انتشار: 25 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت نهم)

سال انتشار: 24 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت هشتم)

سال انتشار: 22 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت هفتم)

سال انتشار: 21 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد!

سال انتشار: 13 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت پنجم)

سال انتشار: 12 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت چهارم)

سال انتشار: 11 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت سوم)

سال انتشار: 10 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت دوم

سال انتشار: 9 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت اول)

سال انتشار: 8 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

مختصری دربارۀ تاریخچه لویه جرگه ها در افغانستان (بخش ششم)

سال انتشار: 5 دسمبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

مختصری دربارۀ تاریخچه لویه جرگه ها در افغانستان (بخش پنجم)

سال انتشار: 4 دسمبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

مختصری دربارۀ تاریخچه لویه جرگه ها در افغانستان (بخش چهارم)

سال انتشار: اول دسمبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

مختصری دربارۀ تاریخچه لویه جرگه ها در افغانستان (بخش سوم)

سال انتشار: 30 نوامبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

مختصری دربارۀ تاریخچه لویه جرگه ها در افغانستان (بخش دوم)

سال انتشار: 28 نوامبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

اقتصاد جنگ و بحران پولی و مالی افغانستان از کودتای ثور تا سقوط طالبان - (بخش هشتم و آخر)

سال انتشار: 18 نوامبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem
A portrait image of Dr. Sayed Abdullah Kazem

داکتر سیدعبدالله کاظم

داکتر سیدعبدالله کاظم درماه جدی 1320 شمسی (جنوری 1942) در چارباغ ـ شهرکابل در یک خانواده سرشناس چشم به جهان گشود، بعد از فراغت از لیسه حبیبیه و پوهنحی اقتصاد پوهنتون کابل  درسال 1963 شامل کدر تدریسی آن پوهنحی گردید. در سال 1971 پس از اخذ درجه دوکتورا در«رشته اقتصاد و علوم اجتماعی» از اطریش (ویانا) به کشور عودت کرد و به حیث استاد در پوهنحی اقتصاد پوهنتون کابل مجدداً شروع به تدریس نمود. در سال 1973 به رتبه علمی «پوهندوی» ارتقا کرد ونخست به حیث آمر دیپارتمنت اقتصاد تصدی (رشته صنعت) و سپس از 1974 تا 1978 به حیث رئیس آن پوهنحی ایفای وظیفه کرد.

بعد از کودتای ثور با جمعی از استادان به تشکیل «حزب وحدت ملی افغانستان» پرداخت و متعاقباً با تعدادی از اعضای مؤسس آن حزب توسط حکومت خلقی ـ پرچمی گرفتار و برای مدت 19 ماه در پلچرخی زندانی شد. بعد از رهائی از زندان در اپریل 1980 به حیث آمر بانک ملی افغان به لندن رفت، ولی از اشغال رسمی وظیفه خودداری کرد وپس از دو ماه نخست به جرمنی و بعد به ایالات متحده امریکا پناهنده  شد. او ازاواخر 1981 تا اکنون  به ایالت کالیفورنیا در شهر «سن هوزه» اقامت دارد.