درسی که باید از گذشته آموخت! - (قسمت دهم)
نویسنده: داکتر سید عبدالله کاظم
دربارۀ انتخابات ریاست جمهوری افغانستان درسال 2009
(به استناد کتاب: کای آیدی: «مبارزه قدرت در افغانستان»)
Kai Eide: Power Struggle over Afghanistan
قسمت دهم
بروز بحران سیاسی ناشی از نتایج انتخابات
درمبحث قبلی دیدیم که پیتر گالبرایت معاون امریکائی کای آیدی در صدد آن بود تا با زیرسؤال بردن انتخابات ریاست جمهوری مبنی برتقلبات گسترده درانتخابات مانع رسیدن کرزی به آن مقام گردد و یا لا اقل دوره بعدی او را با یکنوع ضعف مشروعیت خدشه دار کند. کای آیدی برعکس تلاش میکرد تا به نحوی انتخابات را بیک نتیجۀ نسبتاً قابل قبول برای دو کاندید پیشتاز ـ کرزی و عبدالله منتج سازد که جامعۀ جهانی و نیزمردم افغانستان از آن حمایت کنند. به گفته ای کای آیدی: «من جداً شک داشتم که چگونه برای جامعۀ افغانی این ارزیابی را قابل قبول سازم که چه چیز تقلب بوده و چه چیز غیر از آن. اگر چنین نشود، به یقیین که جریانات بعدی منجر به مظاهرات، برخورد ها و درنهایت موجب بهدر رفتن تمام زحمات برای پایه گذاری دموکراسی در کشورخواهد شد».
مشکل انتخابات و بخصوص ادعای های گالبرایت بزودی توجه وزرای خارجه یک تعداد کشور های علاقمند به مسائل افغانستان را طی یک اجلاس مشترک در نیویارک به خود جلب کرد، طوریکه آنها از اجرأت کای آیدی حمایت خود را ابرازکردند. وزیر خارجه امریکا هیلری کنتن به کای آیدی اطمینان داد که: «حکومت امریکا هیچ کاری ندارد، با آنچه گالبرایت انجام میدهد، ملل متحد میتواند به هر آنچه لازم میداند، اقدام کند. اینکار تنها و تنها مسئولیت ملل متحد میباشد». سرمنشی ملل متحد بانکی مون نیز از کای آیدی حمایت کرد و فوراً تصمیم به برکناری گالبرایت گرفت. گالبرایت فکر میکرد که شکایت مستقیم کای آیدی با ارسال یک نامه به سرمنشی موجب برکناری فوری او از وظیف شده است، لذا او مثل یک پلنگ زخمی در صدد انتقام از کای آیدی برآمد و انتقادات خود را بطور وسیع در رسانه های بین المللی منعکس ساخت. درافغانستان نیز داکترعبدالله برای صدمه رسانیدن به موقف کرزی به حیث رقیب انتخاباتی خود از انتقادات گالبرایت جانبداری کرد.
قبل از آنکه به فصل های بعدی کتاب پیرامون بحث روی این موضوع پرداخته شود، خالی از دلچسپی نخواهد بود تا یک نگاه مختصربه گزارش مورخ 7 اکتوبر 2009 (15 میزان 1388) منتشره اسوشیتدپرس انداخته شود که در ارتباط به موضوع اختلاف کای آیدی و گالبرایت و موقف ملل متحد در زمینه روشنی می اندازد. در گزارش آمده است:
ملل متحد تلاش کرد از موقف بیطرفانه خود در انتخابات جنجال برانگیز ریاست جمهوری افغانستان دفاع کند. کای آیدی ادعای معاون سابق خود ـ گالبرایت را که اخیراً از وظیفه سبکدوش شده است، رد کرد که گفته بود:
«آیدی از تقلب های انجام شده در انتخابات چشم پوشیده و حتی ازاین هم فراتر رفته و به کارمندان ملل متحد دستور داده که بالای این مسأله بحث نکنند و ارقام مربوط به تعداد شرکت مردم در انتخابات را در ولایات جنوبی اعلان ندارند». گالبرایت مدعی شده است که: «آرای شمار شده در بعضی ولایات جنوبی کشور، بیشتر از آرای است که داده شده اند. به نظر او تمام این آرای اضافی به رئیس جمهور کرزی داده شده و در صورت باطل شدن آن، کرزی با مشکلات جدی روبرو خواهد شد».
اسوشیتدپرس در گزارش فوق از چند مثالی مبنی برتخلف در انتخابات ذکر میکند و می نویسد: ملل متحد از شرکت 38 هزار نفر درانتخابات ولایت جنوبی هیلمند خبر میدهد، درحالیکه کمسیون انتخابات این رقم را به 122 هزارنفر در آن ولایت بالا می برد که ازجمله 113 هزار نفر به کرزی رأی داده اند. همچنان احصائیه ملل متحد حاکی از آنست که در حدود 100 هزار نفر در قندهار در رأیدهی اشتراک کرده اند، درحالیکه کمسیون انتخابات این رقم را در حدود 243 هزار رأی اعلان کرده است که در حدود 20 هزار آن به کرزی رأی داده اند. اسوشیتدپرس علاوه میکند که: در ولایت پکتیکا حضور مردم برای رأیدهی برطبق احصائیه ملل متحد به 35 هزار نفر می رسید، اما گزارش کمسیون انتخابات آنرا به بیش از 206 هزار نفررأی وانمود کرده که از جمله 193 هزار آن برای کرزی رأی داده است و در خوست نیز همینطور 108 هزار رأی به صندوقها انداخته شده، درحالیکه 25 هزار نفر برای رأیدهی در آنجا حضور بهمرسانیده بودند. اینچنین تقلبات نه تنها شامل حال کرزی گردیده بلکه آرای رقیب او داکترعبدالله نیزبه همین شکل اما نسبتاً کمتردستخوش تقلب شده بود.
کای آیدی از برخی ازاین حقایق تلخ انکار نمیکند، ولی اتهامات گالبرایت را بی اساس می خواند و میگوید که: بی تفاوتی وی در شریک ساختن احصائیه های انتخابات به این دلیل نبوده که وی می خواست از کرزی حمایت کند، بلکه ثابت نمودن تقلب کار مشکل بود و او مجبور بود به همان ارقامی اتکا کند که ازطرف کمسیون مستقل انتخابات و کمسیون بررسی شکایات ارائه شده بودند. به گفته آیدی: وظیفۀ یونیما تقویۀ پروسه دولت سازی در افغانستان است، نه آنکه در امور مربوط به کمسیون های انتخابات و بررسی شکایات مداخله کند.
اسوشیتدپرس از قول «ادموند مولت» معاون سرمنشی ملل متحد در امور حفظ صلح به حمایت از اجرأت کای آیدی می افزاید که: «کارهای پیتر گالبرایت همه خارج از لایحۀ وظایف سازمان ملل متحد بوده و او میخواست یک حکومت انتقالی را در تضاد با قانون اساسی افغانستان در آن کشور به وجود آورد، درحالیکه وظیفۀ یونیما دراین کشور پرداختن به این امور نیست».
کمسیون مستقل انتخابات با صدور یک اعلامیه بتاریخ 13 سپتمبر2009 اذعان داشت که «به حیث یک نهاد مستقل، بیطرف، غیرجانبدار و حسابده که مسئولیت تطبیق و نظارت از روند انتخابات را به عهده دارد، تمامی اقدامات لازمه را جهت تضمین هرچه بیشتر شفافیت پروسه انتخابات روی دست گرفته و دراین عرصه با کمسیون شکایات انتخاباتی همکاری همه جانبه دارد و تمامی تصامیم قانونی کمسیون شکایات انتخاباتی را محترم می شمارد». کمسیون انتخابات ضمناً طی این اعلامیه دربارۀ آرای مشکوک از ولایات قندهار، پکتیکا و غزنی اطمینان داد و رسماً فیصله نمود تا: «آرای مراکز و محلات رأیدهی را که شامل یکی از سه کتگوری ذیل باشند، قرنطین و برای طی مراحل بعدی به کمسیون شکایات انتخاباتی راجع خواهد ساخت:
1 ـ درصورتیکه تعداد آرای ثبت شده در یک مرکز رأیدهی بیشتر از آرای باشد که روز رأیدهی به مرکز مذکور تسلیم داده شده باشد.
2 ـ درصورتیکه دریک محل رأیدهی تعداد آرای ثبت شده از یک هزار رأی تجاوز نماید.
3 ـ آرای ثبت شده در محلات رأیدهی که براساس گزارشات کمسیون مستقل انتخابات در روز رأیدهی فعال نبوده و یاهم قرار بوده که به اساس مشکلات امنیتی فعال نباشند»
دراعلامیه همچنان آمده است که: «کمسیون مستقل انتخابات بدینوسیله به همه مردم افغانستان و جناح های ذیدخل در پروسه انتخابات اطمینان میدهد که هیچ نتیجۀ مشکوک و یا آرای باطل و غیرقانونی را ضمیمۀ پروسه اعلام نتایج نخواهد کرد و بعد از ارسال تصامیم نهائی کمسیون شکایات انتخاباتی، یک نتیجۀ شفاف و قابل قبول انتخابات را به مردم افغانستان اعلام خواهد کرد».
اکنون برمیگردم به اصل موضوع:
وقتیکه کمسیون شکایات یافته های خود را به کمسیون انتخابات ارائه کرد و معلوم شد که کرزی 50 فیصد آرای لازم را بدست نیاورده است، رفتن به دور دوم قطعی بود. کرزی با شنیدن این موضوع شدیداً احتجاج کرد وچنان وانمود ساخت که گویا اینکار عمدی بوده و کای آیدی زیر تأثیر هالبروک عمل کرده است. دراین موقع حساس که افغانستان مواجه با یک بحران سیاسی جدی بود، مقامات امریکائی سناتورجان کری ـ رئیس کمیته روابط خارجی سنای آن کشور را به کابل اعزام کرد تا درحل معضله با کرزی مذاکره کند. برای توضیح بیشترموضوع توجه را به دوفصل کتاب کای آیدی معطوف میدارم:
گالبرایت برکنار شد و انتقام میگیرد!
(فصل بیست و ششم کتاب از صفحه 197 الی 201)
مترجم: داکترکاظم
درجریان مبارزه برای بیرون رفت از بحران در کابل، من مجبور بودم بغرض اشتراک در اجلاس مجمع عمومی ملل متحد به نیویارک بروم. قرار بود تا «گروپ رفقا» بتاریخ 25 سپتمبر در سطح وزرای خارجه باهم ملاقات کنیم و من باید گزارش مختصر از اوضاع را چهار روز بعد یعنی بتاریخ 29 سپتمبربه شورای امنیت ملل متحد ارائه میکردم. سکات سمیت، هینه ملفالد و من فقط درهمان روز اجلاس وزرای خارجه به نیویارک رسیدیم. هیلری کلنتن از من خواست تا قبل از شروع مجلس برای چند دقیقه باهم صحبت کنیم. او فوراً سؤال روابط مرا با معاون من پیتر گالبرایت مطرح کرد. کلنتن با من مثل همیشه رویۀ دوستانه و درست داشت و گفت که حکومت امریکا هیچ کاری ندارد، با آنچه گالبرایت انجام میدهد. ملل متحد میتواند به هر آنچه لازم میداند، اقدام کند. اینکار تنها و تنها مسئولیت ملل متحد میباشد؛ به عبارت دیگر او نخواست از گالبرایت دفاع و یا حمایت کند. او بار دیگر به من اطمینان داد که برخورد با گالبرایت در روابط او یا حکومت امریکا با من اثر نمی گذارد و گفت که میداند چه مسئولیت ها بر دوش من گذاشته شده است.
سائر اشتراک کنندگان مجلس پیش از ما داخل سالون شده بودند. گالبرایت در چوکی عقب من نشسته بود و دید که من و کلنتن یکجا داخل سالون شدیم و باید حدس زده باشد که چیزی رخ داده است. این اولین بار بود بعد از آنکه کابل را ترک کرده بود، او را می دیدم. گالبرایت چند روز قبل به نیویارک آمده و با بعضی مامورین ارشد ملل متحد صحبت کرده بود، ولی من از چگونگی صحبت های او با آمران خود اطلاعی نداشتم. من برای وزرای خارجه راجع به اینکه انتخابات تا آنوقت در چه وضعی قرار داشت، معلومات دادم. همه موافق بودند که ما باید بکوشیم انتخابات تا آخربطور منظم و آرام پیش برود. پس از ختم مجلس من و گالبرایت به منزل پایان رفتیم تا در فضای آزاد در جوار نمایندگی کانادا باهم صحبت کنیم. صحبت ما کوتاه و دوستانه بود و هنگام وداع گالبرایت گفت که او دراین دوره شکست خورده، اما مبارزه هنوز به پایان نرسیده است. این یک اخطاریه بود که چه خواهد شد و چه چیزها در ادامۀ کار باقیماندۀ من در کابل رخ خواهد داد.
من نیویارک را چهار روز بعد از اجلاس و ارائه گزارش به شورای امنیت ترک کردم، بدون آگاهی از آنکه سرمنشی در مورد گالبرایت چه خواهد کرد. مذاکرات در اجلاس وزرای خارجه و شورای امنیت به بسیار خوبی گذشت و روش ما در انتخابات مورد حمایت کامل آنها قرار گرفت. وقتی من به دوبی رسیدم، طوفان آغاز شد و سرمنشی گالبرایت را از وظیفه برکنار کرد و گالبرایت یک نامه به سرمنشی فرستاد. محتوای این نامه به سرعت در روزنامه نیویارک تایمز منعکس شد. پس از سیزده ساعت پرواز از نیویارک تا دوبی من یگانه کسی بودم که از ارسال نامه و موضوع برکناری او اطلاع نداشتم. گالبرایت در نامه طویل خود اتهامات، دروغ ها و بدگوئی های نا وارد را برمن بسته بود.
درظرف چند روز گالبرایت فعالیت های وسیع را در رسانه ها در شمال امریکا، در اروپا و آسترالیا براه انداخت که موضوع آن یک بحث سیاسی نبود، بلکه رجز خوانی های تلخ توسط کسی بود که از یک مقام بلند توسط سرمنشی ملل متحد برکنار شده بود. واضح بود که رسانه ها به اختلاف نظر توجه داشتند، اما مایۀ تعجب من آن بود که هیچیک از رسانه ها به اصل موضوع توجه نکردند، البته به استثنای یک روزنامۀ فرانسوی که پرسیده بود: چگونه امکان دارد یک شخصیت برجستۀ امریکائی مؤظف نمایندگی ملل متحد که توسط هالبروک انتخاب شده بود، بدون کدام اعتراض از جانب واشنگتن از کار برکنار گردد؟ چگونه میتوانست ریاست اتحادیه اروپا، دفتر سرمنشی ناتو و نطاق وزارت خارجه امریکا همه به حمایت و اعتماد خود به من تأکید نمایند؟ آنها میتوانستند خاموشی اختیار کنند، ولی چنین کاری را نکردند.
وقتی به کابل برگشتم، یقیین داشتم که تبلیغات برای چند روز ادامه خواهد داشت و بعد از بین خواهد رفت. احتمال آن کم بود که رسانه ها به ادامۀ گزارش این موضوع که شکل انتقام را داشت، بسیار علاقه گیرند، اما تبلیغات متوقف نشد و رسانه ها به نشر اتهامات گالبرایت علیه من ادامه دادند. با آنکه این تبلیغات از طرف دفتر مرکزی ملل متحد در نیویارک و نیز در رسانه های دفتر ما در کابل متواتر رد میگردید، اما واضح بود که انواع اتهامات پررنگ گالبرایت بیشتر مورد توجه رسانه ها بود به مقایسه تردیدیه ها از طرف منابع رسمی. تبلیغات به زودی ازطرف داکتر عبدالله نیز تقویه شد، چنانکه او در رسانه ها و همچنان در صحبت با من اتهامات گالبرایت را نقطه به نقطه بیان کرد. پس از چند روز تصمیم گرفتم که برای مدتی از مطالعه اخبار صرف نظر کنم. ما دریک مرحلۀ حساس کاری با کمسیون مستقل انتخابات قرار داشتیم. من مجبور بودم بیشتر توجه و نیروی خود را به عملیۀ انتخابات متمرکز سازم تا از نشرات گمراه کننده وپیهم رسانه ها جلوگیری نمایم.
در برابرادامه نشراتهامات وارده در رسانه ها تصمیم گرفتم که خاموش نمانم، زیرا خاموشی به معنی تائید بعضی مسائل پنداشته می شد. لذا دفتر ارتباط عامه من باهم تصمیم گرفتیم تا یک کنفرانس خبری را بروز 11 اکتوبر دائر کنیم. همکاران حلقه دپلماتیک در کابل حمایت کامل خود را دراین مرحلۀ دشوار با من ابراز داشتند. وقتی موضوع تدویر کنفرانس خبری را با ایشان در میان گذاشتم، آنها با من همنوا شدند و وقتی من به کنفرانس خبری شروع کردم، شش نفر آنها هریک سفرای فرانسه، برتانیه، امریکا و جرمنی و همچنان سفیر اتحادیه اروپا و نماینده ارشد ملکی ناتو درکنارم نشسته بودند.
ازشروع تا ختم انتخابات به تعداد بیست سفیر از آسیا، آسترالیا، اروپا و شمال امریکا متواتر در قصر نمبر 7 زیر نظر من گردهم می آمدند و مشترکاً درباره تمام جوانب انتخابات بحث میکردیم و توافق کامل بین ما در تمام مراحل انتخابات وجود داشت. حملات گالبرایت در حقیقت حمله برموقف مشترک همه ما بود.
لست اتهامات او قسماً گمراه کننده و قسماً غیرواقعی بود، اما بعضی از آنها راست و قابل قناعت بود. بطور مثال درست بود که من مخالفت کردم وقتیکه او بدون آگاهی لازم و بدون مشورۀ قبلی با من، کوشش کرد تا تعدادی از مراکز رأیدهی را محدود سازد. همچنان درست بود که من از او خواستم تا در باره تعداد حضور رأیدهندگان در حوزه های انتخابتی در روز انتخابات معلومات ندهد، زیرا با بسته شدن مراکز رأیدهی درهمان روز ما معلومات درست در زمینه نداشتیم.
من نمی خواستم تبادله معلومات با کمسیون مستقل انتخابات و کمسیون بررسی شکایات را رد کنم. هردو کمسیون معلومات را به مجرد ختم انتخابات از ما دریافت میکردند. حتی یک موافقتنامۀ تحریری با کمسیون انتخابات در ماه می امضا کرده بودیم که به اساس آن خود را مکلف به ارائه معلومات مهم جهت بررسی آنها می دانستیم. اما هردو کمسیون می گفتند که معلوماتهای ما اغلب افواهی بود و برای اهداف آنها ارزش کمتر داشت.
گالبرایت مدعی بود که من نخواسته بودم به وسعت تخلف اعتراف کنم، اما حقیقت آن بود که هیچ یک ما راجع به اندازۀ تخلفات تا چند روز بعد از انتخابات چیزی نمیدانستیم. هالبروک و دیگر نمایندگان بین المللی هریک به مثل من در همین موازات ابراز نظرمی کردند. گالبرایت ادعا داشت که تقریباً یک سوم حصۀ آرأ غیرقابل اعتبار بودند. من دراین مورد چیزی نگفته بودم و من نمیتوانستم قبل از آنکه معلومات کامل در دست باشد، چیزی در آنوقت بگویم. اینکاربه مقصد تلاش من برای حمایت از رئیس جمهور نبود. دیگر نمایندگان بین المللی از من راجع به موضوع سؤال نکردند. یک نقطۀ اختلاف بارز بین من و گالبرایت بعد از برکناری او این بود که : او یک شخص آزاد بود و میتوانست هرچه بخواهد، بطور غیر مسئولانه بگوید، ولی من پابند مقام خود به حیث یک نماینده ارشد و مهم جامعۀ بین المللی در کابل بودم و در حالات بسیار خطیر سیاسی جداً احساس مسئولیت میکردم.
موضوع شمارش و بررسی آرأ به کندی پیش میرفت، حتی با آنکه معلوم می شد که اگررئیس جمهور تقریباً 50 فیصد آرأ راحاصل کرده باشد، بازهم ما نمیتوانستیم نتایج را قاطعانه اعلام کنیم.، زیرا ممکن بود آرأ قدری کمتر و یا زیادتر از آن می بود. سفرای امریکا و برتانیه و نماینده های بین المللی شامل کمسیون بررسی شکایات برای ارزیابی اوضاع تشکیل جلسه دادند. ما همه نگران بودیم که عکس العمل رئیس جمهور چه خواهد بود، اگر او کمتر از 50 فیصد آرأ را گرفته باشد؟ ما میخواستیم از بروز همچو صحنه اجتناب کنیم، زیرا او جامعۀ بین المللی و سه نماینده بین المللی عضو کمسیون بررسی شکایات را که من معرفی کرده بودم، متهم به سرقت آرای خود می ساخت. هرگاه او میخواست نتایج را قبول نکند، واضح بود که مخالفان سیاسی (اپوزسیون) با راه اندازی مظاهرات، بند کردن راه ها و شورش در کابل و دیگر شهرهای بزرگ اقدام میکردند. کی میتوانست دراین حالت مظاهرات را متوقف سازد؟ به یقیین که قوای بین المللی اینکار را نمیکرد، زیرا کنترول شورش از جملۀ وظایف شان نبود. ما همه نگران بودیم که پولیس کم تجربۀ افغان برای توقف مظاهرات بیش از حد عمل خواهد کرد و آن موجب بروز خشونت و فاجعه در سرکها می شد. سه عضوی را که من تعیین کرده بودم، مسئولیت های کامل شانرا بردوش داشتند و به ایشان اطمینان دادم که من از آنها حمایت خواهم کرد، بی تفاوت از آنکه چه نتایج از تصمیم نهائی آنها به وجود خواهد آمد. لاکن من جداً شک داشتم که چگونه برای جامعۀ افغانی این ارزیابی را قابل قبول سازم که چه چیز تقلب بوده و چه چیز غیر از آن. ما چه میدانستیم راجع به زندگی صدها رأی دهنده در یک قریه کوچک افغانستان، جائیکه هیچ کس از خواندن و نوشتن بهره نداشت؟ چگونه آنها تصمیم خواهند گرفت که به کی رأی دهند و چگونه در مراکز رأیدهی عمل کنند؟ من می ترسیدم که کمی دانش ما موجب قضاوت های جدی ناسالم در مورد ما نگردد. (پایان فصل)
سناتور کری دخالت میکند!
(فصل بیست و هفتم کتاب از صفحه 202 الی204)
مترجم: داکتر کاظم
بالاخره عملیۀ بازرسی و شمارش آرأ به پایان رسید. کارلوس والنزیولا جهت ملاقات با سفرای برتانیه و امریکا ومن به قصر نمبر 7 آمدند تا ما را از نظر خود در مورد جریان اوضاع مطلع سازد. او به ما اخطار کرد که به احتمال قوی رئیس جمهور موفق به اخذ 50 فیصد آرأ نمیگردد. مسلماً این وظیفۀ کمسیون بررسی شکایات نبود تا نتایج نهائی را سنجش کند، اما این وظیفه را داشت که کمسیون انتخابات را از آرای غیرقابل اعتبار آگاه سازد و کمسیون انتخابات پس از آن باید نتایج نهائی را تثبیت میکرد. اما وقتیکه کمسیون شکایات یافته های خود را به کمسیون انتخابات ارائه کرد، دیگر برای هیچیک ما به شمول نماینده رسمی کرزی و عبدالله مشکل نبود تا دریافت ها را بشمارند که به این اساس: رئیس جمهور 48.3 فیصد و عبدالله 31.5 فیصد آرأ را بدست خواهند آورد. من خواستم با کرزی ملاقات کنم و جریان بازرسی و نتایج را به اطلاع او برسانم.
از آنجائیکه او 50 فیصد آرای لازم را بدست نیاورد، رفتن به دور دوم ضرور بود. کرزی شدیداً احتجاج کرد. تمام ارقام او واضح و به همه بیک سمت روان بود که او بیش از 50 فیصد را بدست آورده است و لزومی به دور دوم احساس نمیشود. او در اینحال تقاضای شمارش مجدد تمام آرأ را کرد. من برایش گفتم که اینکار ناممکن است، شمارش مجدد دوماه را دربر میگیرد. او شکایت کرد که گذشت هرروز بدون وضاحت موضوع یک تهدید در برابر ثبات کشور میباشد. برایش گفتم که هرگاه چنین باشد، چطور میتوانیم بیک پروسۀ آغاز کنیم که چند ماه را دربر خواهد گرفت؟
دراین موقع حساس جان کری سناتور امریکائی و رئیس کمیتۀ روابط خارجی سنای امریکا به کابل آمد. او به زودی نه تنها مشکل سیاسی را فهمید، بلکه از جزئیات نیز آگاه شد. باهم یکجا و نیز به تنهائی هریک ما در یک مباحثۀ بسیار مشکل سه روزه با کرزی و تیم او داخل شدیم. عصر روز اول ما در یک حلقۀ وسیعتر با رئیس جمهور و بعضی وزرای کلیدی و اراکین امور انتخابات به مذاکره پرداختیم. همچنان ما دو نفر متخصص بین المللی انتخابات ـ یکی کارلوس والنزولا ودیگر کارینا پیریلی را با خود آوردیم که آنها در عملیه بازرسی با ما کمک کرده بودند.
رئیس جمهور اظهارات بدوی خود را راجع به روش های بازرسی و فقدان اطلاعات متخصصین بین المللی دربارۀ افغانستان را آغاز کرد. کارلوس والنزولا به توضیح اینکه چگونه مسائل بازرسی شده اند ، پرداخت و نیزتأکید کرد که اینکار مورد قبول تیم انتخاباتی کرزی نیز قرار گرفته است. این توضیحات موجب جر وبحث های جدی ازطرف بعضی وزرا گردید. آنها به این حقیقت اشاره میکردند که هرگاه دریک مرکز رأیدهی تمام آرأ بیک کاندید داده شده باشد، درغرب مورد سوء ظن قرار میگیرد، اما نه درافغانستان؛ این کشوری نیست که رأیدهندگان بصورت انفرادی تصمیم بگیرند که به کی رأی میدهند. وقتی بزرگ یا عالم دینی یک محل تصمیم بگیرد، تمام جمعیت آن محل تصمیم او را دنبال میکنند. به نظر آنها اینکه عین علامه گذاری دریک تعداد اوراق رأیدهی مشاهده گردد، حتماً معنی تقلب را ندارد. افغانستان کشوریست که اکثریت رأیدهندگان بیسواد اند؛ بسیاری مردم فوتو ی کاندیدها را قبلاً ندیده اند و بعضی ها شاید تاهنوز حتی قلم را ندیده باشند. آنها به کمک ضرورت دارند و شاید از کارمند انتخاباتی خواهش کرده باشند که برایش در مقابل نام کاندید مورد نظرش علامه بگذارد.
متخصصین ما اصرار داشتند که 17 مشخصه را درنظر گرفته اند و گفتند که رأی به هیچ وجه بنابر یکی از آن دلایل باطل شمرده نمیشود. مشخصه های متعدد باید مؤید آن باشد تا اوراق رأیدهی فاقد اعتبار پنداشته شود. متخصصین تنها روش را ارائه کرده بودند، اما تطبیق آن وظیفۀ کمسیون شکایات و کمسیون انتخابات بود. در ملاقات ناوقت شب در قصر ریاست جمهوری، مخالفت های شدید بین دو کمسیون راجع به آرای که کمسیون شکایات آنرا کنار گذاشته بود، صورت گرفت.
جان کری نظر داد که ما باید بین آنها یک مجلس را سازمان دهیم تا آنها روش علمی را بازنگری کنند که چگونه تطبیق شده است. فردا صبح ما در دفتر مرکزی کمسیون انتخابات تجمع کردیم و من مجلس را افتتاح کردم و گذاشتم تا دیگر اشتراک کنندگان موارد اختلاف نظر خویش را به بحث گیرند و خودم به دفتر خود برگشتم. دراین وقت سفیر فرانسه جین دوامیکورت تیلفون کرد. این بار دوم بود که او درظرف چند هفته در یک لحظۀ خطیر به کمک من شتافت. او با وزیر خارجه خود، برنارد کوچر به خانۀ عبدالله رفته بودند. عبدالله از مجلس منعقده دردفتر کمسیون انتخابات که من از آنجا لحظۀ قبل آمده بودم، اطلاع داشت. اینکه چه در غیاب او صورت میگیرد، یک سؤال بود؟ من از سفیر فرانسه تشکر کردم. عبدالله میتوانست بزودی تشویشات خود را با رسانه ها درمیان بگذارد و زمینۀ برخورد ها را درسطح مردم عوام به وجود آورد و درآنصورت تمام تلاش های ما جهت راضی ساختن رئیس جمهور به دور دوم بهدر میرفت. درظرف یک ساعت من به منزل عبدالله رفتم. پیام من به او ساده بود: «شما در گذشته در بارۀ بیطرفی من ابراز شک کردید، اما من از شما میخواهم وقتی میگویم که من برشانه های شما سوار نمیشوم، برمن اعتماد کنید. اگر من پاس این اعتماد را ادا نکردم، آنوقت میتوانید آزادانه هرچه دل تان میخواهد، برمن انتقاد نمائید، اما یک روز یا منتها دو روزبه ما وقت بدهید. ما در یک حالت خطرناک قرار داریم». عبدالله حرف های مرا شنید و آنچه من امید داشتم، برمن اعتماد کرد. ملاقات با او شاید کمتر از ده دقیقه طول کشید و اما نتایج آن مهم بود. من باید اعتماد هردو کاندید را جلب میکردم تا پروسه را پیش می بردم. (پایان فصل)
(ادامه دارد)
مقالات مرتبط
امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت چهارم و آخر )

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت سوم )

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت دوم)

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت اول)

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت دهم و آخر)

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت نهم)

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت هشتم)

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت هفتم)

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد!

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت پنجم)

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت چهارم)

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت سوم)

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت دوم

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت اول)






اقتصاد جنگ و بحران پولی و مالی افغانستان از کودتای ثور تا سقوط طالبان - (بخش هشتم و آخر)


داکتر سیدعبدالله کاظم
داکتر سیدعبدالله کاظم درماه جدی 1320 شمسی (جنوری 1942) در چارباغ ـ شهرکابل در یک خانواده سرشناس چشم به جهان گشود، بعد از فراغت از لیسه حبیبیه و پوهنحی اقتصاد پوهنتون کابل درسال 1963 شامل کدر تدریسی آن پوهنحی گردید. در سال 1971 پس از اخذ درجه دوکتورا در«رشته اقتصاد و علوم اجتماعی» از اطریش (ویانا) به کشور عودت کرد و به حیث استاد در پوهنحی اقتصاد پوهنتون کابل مجدداً شروع به تدریس نمود. در سال 1973 به رتبه علمی «پوهندوی» ارتقا کرد ونخست به حیث آمر دیپارتمنت اقتصاد تصدی (رشته صنعت) و سپس از 1974 تا 1978 به حیث رئیس آن پوهنحی ایفای وظیفه کرد.
بعد از کودتای ثور با جمعی از استادان به تشکیل «حزب وحدت ملی افغانستان» پرداخت و متعاقباً با تعدادی از اعضای مؤسس آن حزب توسط حکومت خلقی ـ پرچمی گرفتار و برای مدت 19 ماه در پلچرخی زندانی شد. بعد از رهائی از زندان در اپریل 1980 به حیث آمر بانک ملی افغان به لندن رفت، ولی از اشغال رسمی وظیفه خودداری کرد وپس از دو ماه نخست به جرمنی و بعد به ایالات متحده امریکا پناهنده شد. او ازاواخر 1981 تا اکنون به ایالت کالیفورنیا در شهر «سن هوزه» اقامت دارد.