سخنی دربارۀ "قاموس کبیر افغانستان"

نویسنده: داکتر سید عبدالله کاظم
تاریخ انتشار: 5 نوامبر 2015

در این اواخر نوشته مبسوط و پرمحتوای جناب محترم انجنیر قیس کبیر دربارۀ پروژه بزرگ فرهنگی زیر نام “قاموس کبیر افغانستان” که در این پورتال وزین در سه قسمت به نشر رسید، نظرم را بیش از پیش جلب کرد. خواستم دربارۀ اهمیت این پروژه علمی و فرهنگی نظر مخلصانه خود را در حد و توان دانش محدود خود در این زمینه خدمت تقدیم دارم که البته آغاز آنرا با اقتباس از دو پراگراف قسمت اول مقالۀ محترم آقای کبیر شروع میکنم. ایشان انگیزه و لزوم این اقدام را با این عبارات توضیح میدارند: 

«مبرهن است که ازبین بردن یک کشور و ملت آن کار ساده نیست، شاید از نظر جسمانی با استفاده از جنگ های

اتمی ممکن باشد اما از نگاه روانی mentaly  ناممکن است، اما نظر به تجارب زنده و چشم دید های چندگانه

گفته می توانیم که امروز این نابودی روانی هم برای افکار زیرک امکان پذیر شده است و آن تصاحب کلتور و

فرهنگ مردم یک کشور به شکل تدریجی با اکمال ارزش های پولی، البته با مدّ نظر گرفتن احتیاجات حتمی زندگی

افراد آن جامعه و خریداری شخصیت های سست عنصر در آن جامعه می باشد. ما این نابودی فرهنگ و کلتور را

در کشور خود با دستان مغرض بیگانه درین سه دهۀ اخیر با چشم باز مشاهده می کنیم. لهذا نظر به تدقیق و

بررسی حالت موجود زبان دری در داخل و خارج از کشور و حالت باید زبان در تکنالوجی مدرن امروزی و

مداخلات شدید بیگانگان در جهان فرهنگ و ادب ما، تیم کاری افغان جرمن آنلاین تصمیم گرفت تا برای حفظ

اصالت زبان دری و سهولت هرچه بیشتر دسترسی هموطنان ما در هر نقطۀ جهان که به سر میبرند، به کلمات

اصیل زبان مادری شان، پروژۀ دیجیتال سازی لغتنامه های دری را که در اثر تهاجم فرهنگی ایران سالهاست از

بازار ادب و فرهنگ برداشته و ناپدید شده است، با استفاده از امکانات مدرن تکنالوجی به راه اندازد که بیرون دادن

آنرا در کوتاه مدت ممکن می سازد.»

آقای قیس کبیر در مورد هدف این پروژه چنین می نگارند: «مرام از بوجود آوردن همچو لغتنامه مرفوع سازی احتیاجات تقریباً 59 فیصد هموطنان ما که فعلاً در قید انحصار لهجۀ فارسی ایران درگیر مانده اند و مایحتیاج شان را نسبت نبود قاموس دری مجبوراً با فرهنگ های ایرانی مرفوع می سازند، میباشد. با آنکه داریم بزرگانی که گاه گاهی زبان را از نگاه قدامت تاریخی، ریشه و گرامر به معرفی می گیرند و به سطح بسیار بلندی روش و طرق مختلف نوشتن و استعمال لغات را طی مقالات علمی و یا تجربی شان طرح میدهند. ما این عمل بزرگان با تجربۀ ما را ارج و احترام می گذاریم، اما این طریق بیرون و شرح دادن زبان به درد همگان نمی خورد زیرا یک تعداد هموطنان تحصیل یافتۀ ما با فیصدی خیلی ها ناچیز که میخواهند زبان بدانند و در بارۀ زبان بنویسند شاید بتوانند استفادۀ بسیار خوبی از همچو نوشته ها ببرند، اما؛ تعداد کثیر دیگری که صرف میخواهند لغات اصیل دری را در نوشته های شان استفاده کنند و ضرورت به شناخت، قدامت، تاریخچه و مشتقات زبان ندارند، میتوانند با استفاده ازین قاموس احتیاجات شان را رفع نمایند.»

نمیخواهم در اینجا از رابطه قوی بین فرهنگ و زبان صحبت نمایم ، زیرا اهمیت آن برای همه واضح و آشکار است. سؤال اساسی در این ارتباط همانا حفظ و تقویه غنای زبان است  تا از شر دستبردهای اغیار و اِهمال کسانیکه متوجه حفظ اصالت زبان و فرهنگ ملی نیستند، در امان نگهداشته شود. اگرچه بعضی ها دری را یک “لهجه ” می نامند و آنرا در پیکرۀ زبان فارسی از نظر قواعد گرامری می گنجانند، ولی عده دیگر تفاوت در معانی کلمات و اصطلاحات  بین دری و فارسی مروج در ایران را آنقدر مهم می شمارند که نه تنها تفاوت در لهجه، بلکه تفاوت در معانی و اصطلاحات خاص موجب میگردد تا بین آنها جداً تفکیک گردد. در این مورد صدها مثال وجود دارند  که خوشبختانه در قاموس های مختلف قدیم و جدید ذکر شده اند، از جمله قاموس “لغات عامیانه فارسی افغانستان ” ، تألیف عبدالله افغان نویس که یک اثر ماندگار محسوب میشود. بیمورد نخواهد بود که متنی را از مقدمۀ آن اقتباس دارم  که تذکار یافته : «با گذشت روزگار و از میان رفتن شرایط و ایجابات هرعصر اینگونه لغات و مصطلحات جای خود را برای لغات و مصطلحات دیگر میگذارند و با مرور سالها و قرنها بفراموشی میرود و در صورت فرو گذاشت در واقع یک ضایعۀ ثقافتی خواهد بود که گوارا نیست، زیرا خود لغات و مصطلحات میتواند اوضاع اجتماعی ملل را در مواقع و اعصار مختلف برای مدققین روشن و به آنها کمک بکند. از آنرو چاپ و نشر این کتاب برای ما بسیار مفید و ارزنده است.»

مرحوم استاد عبدالهادی داوی ضمن ابراز نظردر آغاز این قاموس به یک تعداد نکات مهم اشاره میکند که باید به آن توجه شود، چنانکه در یک قسمت می نویسد: «لغات دخیل این فرهنگ  را بر مزایای صراحت بروز بدهند که برریشه و تاریخ لغات مندرجه روشنی افتاده، تاریخ وطن بیشتر مکشوف گردیده و به مطالعۀ فرهنگ لذت و تمتع بیشتری خواهد بخشید؛ مثلاً اگر خواننده بداند که لفظ “سوس” (به معنی بخیل و طماع و لئیم) در اصل از “صوص”… و “اَرجَل” از “عَرجَل” و “سان” (که محررین ما تاحال آنرا “صحن” می نویسند) از “سحل” ساخته شده است و اصل شان عربی است. آیا کتاب بسیار دلچسپ تر و بهره بخش تر نخواهد شد و حس ریشه کاوی لغات را در خواننده بیدار نخواهد گردانید؟» 

به همین ترتیب مرحوم استاد خلیل الله خلیلی به نکته دیگر در مزیت این قاموس اشاره میکند و می نویسد: «لغاتی که در این کتاب گردآورده شده تنها محاوره عوام نیست، بلکه در آن بعضی کلمات نیز دیده میشود که در آثار استادان و گویندگان باستانی این کشور موجود بوده و در مرور زمان نویسندگان متأخر آنرا از نبشته های خود افگنده و مردم در محاورات خویش آنرا نگهداشته اند، مانند کلمۀ “گپ زدن” که در چکامۀ یائیۀ ابو المجد مجدود آدم سنائی غزنوی موجود است، آنجا که گوید: “فخر محمود زیبد گپ زدن برعنصری” و مثالهای دیگر…»

غرض از نقل قول ها از بزرگان ادب و فرهنگ کشور که دو نمونه آن فوقاً ذکر شد، آنست که صدها کلمه و اصطلاح در زبان دری وجود دارند که ریشه های قدیمی داشته و اکنون فقط درمحاوره روزانه مردم عوام معمول بوده واما نسل نو معنی دقیق و ریشه های اصلی آنرا طور شاید و باید نمیداند و با این ترتیب این لغات و اصطلاحات که جزء غنای فرهنگی ما محسوب میگردند، از بین میروند. 

از روزیکه موضوع تدوین یک قاموس دری به شکل دیجیتال  به پیشنهاد یک عده دانشمندان هموطن مطرح شد، من به حیث یک علاقمند موضوع اینکار را نه تنها تائید و تشویق کردم، بلکه برضرورت آن تأکید نمودم؛ بخصوص وقتی متوجه شدم که با پیشرفت تکنالوژی اکنون در همه زبانهای زنده دنیا این امکان میسر گردیده که بوسیلۀ افزار کمپیوتری از روی صدا به نوشتن متن در یک زبان صورت گیرد، طوریکه امروز در تلویزیون ها مشاهد میگردد هر آنچه گفته میشود، فوری متن نوشتاری آن در ذیل صفحه تلویزیون ظاهرمیگردد، اهیمت اینکار برایم بیشتر شد. 

قابل ذکر است که در این راستا ایرانی ها کوشیده اند تا با معیاری ساختن لهجه تهرانی این امکان را در زبان فارسی مهیا سازند و اگر ما در این فرصت نتوانیم  لهجه دری کابلی خود را که یک لهجه عام در کشور محسوب میشود، نیز با این معیار آماده سازیم، مجبور خواهیم بود که برای استفاده از این امکان تخنیکی بسیار مهم از لهجه ایرانی استفاده کنیم تا دستگاه صوت آنرا شناخته و متن را تحریر دارد. دراین حال در ظرف چند سال به تدریج دری تحت الشعاع این وضع قرار گرفته و اصالت خود را از دست داده  و بیک لهجه فرعی و کم ارزش تبدیل شده و با اینکاراز ارزش فرهنگی و قدامت تاریخی و عمق معنی آن کاسته خواهد شد.

روی این ملحوظ رویدست گرفتن پروژۀ تدوین یک قاموس دری به دری با مشخصاتی از نظر معنی، ریشه، صدا، و دیگر خصوصیات فرهنگی که در کلمات و اصطلاحات  زبان دری وجود دارد، یک پروژه مهم و آینده ساز محسوب میشود و میتواند با ذکر تلفظ کلمه بطور “فونتیک” به حروف لاتین زمینه گنجانیدن آن در زبان کمپیوتری فراهم گردد و با این ترتیب زبان دری جای خود را در بین سائر زبانها حفظ کند.

میدانم پیشبرد این پروژه مهم و بزرگ کار ساده نیست و از عهده چند نفر بدر شده نمیتواند، مخصوصاً که اینکار نه تنها به همکاری دوامدار دانشمندان وارد در ساحه زبان و نیز دانشمندان در ساحات مختلف ضرورت دارد، بلکه در جوار آن موضوع دیجیتال سازی  یک رشته اختصاصی و مغلق دیگر است که باید همزمان  متخصصان آن رشته باهم تشریک مساعی نمایند تا این پروژه  به نتیجه برسد. خوشبختانه در تیم افغان جرمن آنلاین اشخاصی متعهد دراین زمینه موجود اند که وقت گرانبهای خود را وقف اینکار کرده  و میکوشند تا حلقه همکاران مسلکی را جهت تدوین این قاموس وسیعتر سازند.

همانطوریکه یک نهال غرس میشود و به مرور زمان بزرگ شده و سالهای بعد به حاصل میرسد، سنگ تهداب این قاموس که اکنون به همت بزرگان با احساس گذاشته شده است، اکمال آن کار یک روز و یک ماه و یک سال نیست، بلکه تلاش متمادی را ایجاب میکند تا این نهال به ثمر برسد و آهسته آهسته بزرگتر و حجیمتر شود. ابراز آمادگی ها از جانب هموطنان دانشمند و وسیع شدن تدریجی حلقه همکاران، این امید را بار آورده که این پروژه سریعتر از آنچه تصور میشود، پیش برود. به فرموده جناب محترم انجنیر قیس کبیر: « گرچه ایجاد و به اتمام رسانیدن این قاموس از نظر بسیاری از هموطنان ما کار چندین ساله است در حالیکه ما دیگردر یک زمان مدرن دیجیتال زندگی می کنیم و امکانات دیجیتال سازی اگر یک تیم وابسته با وحدت و همدلی دریک جهان مجازی موجود باشد، این سال های متوالی را میتواند به یک سال و دو سال مبدل سازد که ما فعلا همین امید را داشته به سوی مرام خود در حرکتیم.»

با ابراز قدرادانی از همه شخصیت های دانشمند و همکار این پروژه، تلاش پیگیر در اینکار را یک اقدام تاریخی، ماندگار و آینده ساز دانسته از خدای بزرگ موفقیت های مزید شانرا آرزو میکنم و نامگذاری آنرا به نام “قاموس کبیر” تائید میکنم، نه از نظر تعداد لغات، بلکه بیشتر از نظردیجیتال سازی آن که یک ابتکار و یک قدم بزرگ در حفظ فرهنگ کشور به سطح جهانی محسوب میگردد. 

مقالات مرتبط

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت چهارم و آخر )

سال انتشار: سوم سپتمبر 2021
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت سوم )

سال انتشار: دوم سپتمبر 2021
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت دوم)

سال انتشار: 31 آگست 2021
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت اول)

سال انتشار: 30 آگست 2021
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت دهم و آخر)

سال انتشار: 25 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت نهم)

سال انتشار: 24 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت هشتم)

سال انتشار: 22 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت هفتم)

سال انتشار: 21 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد!

سال انتشار: 13 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت پنجم)

سال انتشار: 12 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت چهارم)

سال انتشار: 11 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت سوم)

سال انتشار: 10 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت دوم

سال انتشار: 9 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت اول)

سال انتشار: 8 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

مختصری دربارۀ تاریخچه لویه جرگه ها در افغانستان (بخش ششم)

سال انتشار: 5 دسمبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

مختصری دربارۀ تاریخچه لویه جرگه ها در افغانستان (بخش پنجم)

سال انتشار: 4 دسمبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

مختصری دربارۀ تاریخچه لویه جرگه ها در افغانستان (بخش چهارم)

سال انتشار: اول دسمبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

مختصری دربارۀ تاریخچه لویه جرگه ها در افغانستان (بخش سوم)

سال انتشار: 30 نوامبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

مختصری دربارۀ تاریخچه لویه جرگه ها در افغانستان (بخش دوم)

سال انتشار: 28 نوامبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

اقتصاد جنگ و بحران پولی و مالی افغانستان از کودتای ثور تا سقوط طالبان - (بخش هشتم و آخر)

سال انتشار: 18 نوامبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem
A portrait image of Dr. Sayed Abdullah Kazem

داکتر سیدعبدالله کاظم

داکتر سیدعبدالله کاظم درماه جدی 1320 شمسی (جنوری 1942) در چارباغ ـ شهرکابل در یک خانواده سرشناس چشم به جهان گشود، بعد از فراغت از لیسه حبیبیه و پوهنحی اقتصاد پوهنتون کابل  درسال 1963 شامل کدر تدریسی آن پوهنحی گردید. در سال 1971 پس از اخذ درجه دوکتورا در«رشته اقتصاد و علوم اجتماعی» از اطریش (ویانا) به کشور عودت کرد و به حیث استاد در پوهنحی اقتصاد پوهنتون کابل مجدداً شروع به تدریس نمود. در سال 1973 به رتبه علمی «پوهندوی» ارتقا کرد ونخست به حیث آمر دیپارتمنت اقتصاد تصدی (رشته صنعت) و سپس از 1974 تا 1978 به حیث رئیس آن پوهنحی ایفای وظیفه کرد.

بعد از کودتای ثور با جمعی از استادان به تشکیل «حزب وحدت ملی افغانستان» پرداخت و متعاقباً با تعدادی از اعضای مؤسس آن حزب توسط حکومت خلقی ـ پرچمی گرفتار و برای مدت 19 ماه در پلچرخی زندانی شد. بعد از رهائی از زندان در اپریل 1980 به حیث آمر بانک ملی افغان به لندن رفت، ولی از اشغال رسمی وظیفه خودداری کرد وپس از دو ماه نخست به جرمنی و بعد به ایالات متحده امریکا پناهنده  شد. او ازاواخر 1981 تا اکنون  به ایالت کالیفورنیا در شهر «سن هوزه» اقامت دارد.