نگاهی گذرا برظهور و سقوط اولین نظام جمهوری در افغانستان (از کودتای26 سرطان 1352 تا کودتای7 ثور 1357)

نویسنده: داکتر سید عبدالله کاظم
تاریخ انتشار: 14 جولای 2015

این نوشته مشتمل بر پنج قسمت است:1 ـ نظری به دوره های کاری شهید محمد داؤد خان، 2 ـ بررسی مختصر از دهه “قانون اساسی”، 3 ـ کودتای 26 سرطان، 4 ـ رویدارهای عمده دولت جمهوری، 5 ـ کودتای ثور و سقوط نظام جمهوری.

مقدمه

شهید محمد داؤد خان مؤسس اولین نظام جمهوری در افغانستان مردی بود که از 1311 تا 1357 جمعاً برای مدت 46 سال بصورت مستقیم و یا غیرمستقیم در صحنۀ سیاسی و اداری کشورنقش داشت و خدمات فراموش ناشدنی را برای اعتلای کشور انجام داد که شرح همه در این مختصر نمی گنجد، و اما لازم است مختصری از کارنامه های این شخصیت مهم و برجسته ای تاریخ معاصر کشور را به مناسبت چهل و دومین سالگرد تأسیس اولین نظام جمهوری در افغانستان که متأسفانه عمرش بسیار کوتاه بود، دراین نوشته به بررسی گرفت. از آنجائیکه ریشه های عمیق کودتای 26 سرطان 1352 به دوره های قبل از آن برمیگردد، ناگزیرم نگاه اجمالی به رویداد های مهم دوره صدارت محمد داؤد خان و نیزبه دورۀ مسما به “دهه قانون اساسی” بیندازم، البته تا جائیکه به موضوع مورد بحث ارتباط میگیرد. ناگفته نباید گذاشت که شهید محمد داؤد خان مثل هر شخصیت بزرگ دیگراز خود موافقان و مخالفانی دارد که یک امر بدیهی است. دراینجا سعی برآنست تا دور از حب و بعض های معمول،  توجه را به نکات برجستۀ دوره خدمت موصوف مبذول دارم و به بعضی سؤالهای مهم در رابطه با چگونگی ظهور و سقوط نظام جمهوری، آنهم در حد یک رساله و نه یک کتاب جامع که همه موارد را دربر گیرد، پاسخ گویم.

(قسمت اول)

نظری به دوره های کاری شهید محمد داؤد خان

محمد داؤد خان فرزند محمدعزیزخان (پسرارشد سردارمحمدیوسف خان) و برادر زاده و داماد اعلیحضرت محمد نادرشاه بود که درسال 1287شمسی (1909)  درکابل متولد ودر سال 1300 ش با اولین گروپ متعلمان افغانی در دورۀ سلطنت اعلیحضرت شاه امان الله غازی جهت تحصیل به فرانسه اعزام شد ومدت 9 سال را که پدرش سرپرست محصلین وکاکایش محمدنادرخان وزیرمختارافغانی درپاریس بود، درلیسه “جیسن دوسیلی” درس خواند. در1310 (1931) پس از سقوط امیر حبیب الله کلکانی و آغاز سلطنت اعلیحضرت محمد نادرشاه به وطن برگشت، درکورسهای پیاده برای مدت یکسال تربیت نظامی گرفت ودر 1311 به رتبه فرقه مشر(جنرال) نائل آمد و از همین مقام به بعد حیات سیاسی محمد داؤد خان آغاز میگردد که گاهی در اوج قدرت، مدتی درکنج عزلت و بعد در راس کشورتاهنگام شهادت (ثور1357) مدت 46 سال دوام میکند که آنرا میتوان بطورکل در چهاردوره خلاصه کرد:

1 ـ قدمه های اول، 

2 ـ دوره صدارت، 

3 ـ دوره “عزلت”،  

4 ـ دوره جمهوریت

قدمه های اول قدرت:  

از آنجائیکه دوره های “صدارت ” و “عزلت” محمد داؤد خان  بعداً در راه اندازی کودتای 26 سرطان 1352 بسیار تأثیرگذار بوده است، از شرح کار کردهای او در دورۀ “قدمه های اول قدرت” با این اختصار بسنده کرده و توجه را به دو دوره بعدی معطوف میداریم. 

 

محمد داؤد خان (سردار محمد داؤد) در دوره قدمه های اول در مقامهای ذیل ایفای وظیفه کرد و اساساً درهمین دوره قدم بقدم شروع به نقش آفرینی برای رسیدن به مقام صدارت نمود: 

ــ نائب الحکومه وقوماندان عسکری ولایت قندهار (1314)، 

ــ رئیس تنظیمه وقوماندان عمومی قوای مشرقی (1317)، 

ــ قوماندان قوای مرکز درکابل (1318)، 

ــ وزیرحربیه درکابینه عمش شاه محمود خان غازی (1325)، 

ــ سفیرافغانی درپاریس (1326 (1948)، 

ــ مجدداً وزیرحربیه تا سال 1332 (1953).

دورۀ صدارت: 

این دوره که از 16 سنبله 1332 (6 سپتمبر1953) تا 19 حوت 1341 (10مارچ 1963) تقریباً مدت ده سال را دربرمیگیرد، به مقایسه گذشته یکی از دوره های پرتحرک، ارتقائی، با نظم ودسپلین درکشورمحسوب میشود که اثرات آن بطورمستقیم ویاغیرمستقیم تمام شئون سیاسی، اجتماعی واقتصادی کشور را ازآن زمان تاحال تحت الشعاع قرارداده است. 

محمد داؤد خان که درتحکم، انظباط و تطبیق قانون شهرت بسیارداشت و حتی بعضی ها با مبالغه این خصلت او را  به امیر آهنین افغانستان ـ امیرعبدالرحمن خان مشابهت میدهند و او را شخص مستبد و خود کامه میدانند، اما در واقع چنین نبود، بلکه او انضباط و دسپلین را یک اصل مهم در اداره سالم متکی به قانون درکشورمیدانست و به آن سخت منهمک بود.  درعین زمان اومیخواست مثل شاه امان الله غازی یک اصلاح طلب (ریفورمیست) باشد وکشوررا به سمت پیشرفت وارتقا بکشاند.  وقتیکه به مقام صدارت رسید، توانست نظم ازهم گسیختۀ سالهای اخیر دوره صدارت شاه محمود خان را با جدیت و حتی ازطریق شدت عمل مجدداً برقرارکند. 

محمد داؤد خان با استفاده ازتجارب تلخ رژیم امانی متعقد بود که بدون تقویه بنیه نظامی، رویدست گرفتن اصلاحات میسرنخواهد بود. او برای تقویه بنیه نظامی کشورچه در پست وزارت حربیه  و چه در زمان صدارت خود بار ها کوشید تا کمک امریکا را جلب کند که به این درخواست او وقعی گذاشته نشد. امریکا مسئله پشتونستان و مشکل افغانستان را با پاکستان بهانه ساخت، زیرا پاکستان هم پیمان امریکا بود و از کمک نظامی به افغانستان دریغ کرد. 

بی اعتنائی امریکا موجب شد تا محمد داؤد خان پس از تصویب لویه جرگه دست کمک به سوی شوروی (رقیب امریکا) دراز کند. شوروی سالها منتظرچنین فرصت بود وبا آغوش باز نزدیکی محمد داؤد خان را پذیرفت وکمک های نظامی واقتصادی خود را آغازکرد. به این اساس افغانستان به حیث یک کشورغیرمنسلک باحفظ نزدیکی با شوروی توانست سیاست “توازن بین شرق وغرب” را پیش گیرد وداخل بازی خطرناک بین این دو قدرت رقیب گردد که حفظ توازن واقعی بین آنها کاردشوار بود. (برای مزید معلومات دیده شود مقاله: “آیا اغماض امریکا موجب شد تا افغانستان در دام شوروی افتد؟”، از این قلم، منتشره افغان جرمن آنلاین، مورخ 4 دسمبر 2014 در سه قسمت) 

 

طرح وتطبیق پلان پنجسالۀ اول با تمام نارسائی ها و مشکلات آن  اثر بزرگ در انکشاف اقتصادی کشور داشت و ادامه آن در پلان پنجسالۀ دوم طرح ریزی گردید که یک قدم مهم در راه تحول قابل ملاحظه در کشوربود. جلب امداد خارجی وتوسعه مناسبات سیاسی با کشورهای جهان از یکطرف برحیثیت سیاسی کشورافزود، واما از طرف دیگرباتعقیب مساله “پشتونستان” و تیره شدن روابط با پاکستان و بسته شدن راه ترانزیتی مشکل اقتصادی کشور را زیاد ساخت. درساحه اجتماعی نهضت زنان ورفع به اصطلاح “حجاب” یکی از بزرگترین قدم های این دوره میباشد که باموفقیت تام رویدست کرفته شد. درساحه معارف نیزانکشاف قابل ملاحظه از نظرکمیت صورت گرفت، ولی فقدان یک پروگرام ملی درمعارف از یکطرف وکنترول بیش از حد برآن موجب شد تاجوانان برای رهائی از این فشار بسوی ایدئولوژی های چپ و راست افراطی گرایش پیدا نمایند وتهداب اول این نوع تمایلات فکری بطورمخفی درکشور گذاشته شود. 

پادشاه افغانستان که در سه دهه اول سلطنت با موجودیت حکومت های “خاندانی” خود را درامور کشور درحاشیه احساس میکرد، تدریجاً تصمیم گرفت تا زمام امور را بدون “شریک السلطنه” در دست گیرد، لذا از قدرت روزافزون محمد داؤد خان طی سالهای اخیر صدارتش دراندیشه بود. درعین زمان بروزاختلاف درداخل خاندان بین سردارعبدالولی ومحمد داؤدخان، پادشاه را در یک موقف بسیار حساس بین دو پسر عمش که یکی داماد و دیگر شوهر خواهرش نیز بودند، قرار داد. محمد داؤد خان در قبال این اختلاف خاندانی عین  احساس را داشت و میخواست سلطنت را از حکومت جدا سازد و با تشکیل یک حزب سیاسی با کسب اکثریت پارلمانی در راس حکومت قرار گیرد. او به همین منظوردرآخرین سال صدارت خود دو نامه بحضور پادشاه نوشت و پیشنهاد تغییرنظام شاهی عنعنوی (نیمه مطلقه) را به نظام شاهی مشروطه ارائه کرد. وقتی این پیشنهاد از طرف شاه جواب مثبت نیافت، محمد داؤد خان از مقام صدارت استعفی داد. (برای مزید معلومات دیده شود مقاله: “نامه های سردار محمد داؤد به اعلیحضرت محمد ظاهرشاه”، از این قلم، منتشره افغان جرمن آنلاین، مورخ 26 می 2015)

An image of King Zahir Shah with Dawood Khan

دورۀ عزلت (خانه نشینی) :

این دوره با استعفای محمد داؤد خان از صدارت بتاریخ 19 حوت 1341 آغاز وتا کودتای 26 سرطان 1352 (17جولای 1973) دوام کرد. اعلیحضرت پس از قبول استعفای محمد داؤد خان از صدارت،  داکتر محمد یوسف یکی از وزرای دیرینه کابینه او را به صدارت گماشت  که با اینکار حکومت های “خاندانی” برای اولین باربعد از 30 سال جایش را به یک حکومت “غیرخاندانی” داد. با این تحول مرحلۀ  جدید در سلطنت اعلیحضرت محمد ظاهر شاه آغاز گردید که پادشاه بطور مستقل و بدون “شریک السلطنه”  دست بکار شد و به صدراعظم جدید وظیفه داد تا در مورد تهیه قانون اساسی جدید اقدام نماید. همان بود که با توظیف یک کمسیون هفت نفری قانون اساسی تسوید و بعد از تدقیق توسط یک کمسیون مشورتی، در لویه جرگه مورخ 18 سنبله  1343 (9 سپتمبر 1964) تصویب و متعاقباً  بتاریخ 9 میزان 1343 (اول اکتوبر 1964) توشیح ونافذ شد.

یکی از مواد بسیار مهم و جنجال برانگیز این قانون اساسی همانا ماده بیست و چهارم آن بود، با این متن که:

«پسر، دختر و برادر و خواهر پادشاه و ازواج و زوجات و ابناء و بنات شان و عم  و ابنای عم پادشاه خانوادۀ شاهی را تشکیل میدهند. درتشریفات رسمی دولت خانوادۀ شاهی بعد از پادشاه و ملکه اخذ موقع مینمایند.

مصارف خانوادۀ شاهی در بودجۀ مصارف پادشاهی تعیین میشود، القاب مختص به خانوادۀ شاهی میباشد و مطابق باحکام قانون تعیین میشود.

اعضای خانواده پادشاهی در احزاب سیاسی شمولیت نمی ورزند و وظایف آتی را اجرا نمیکنند:

1 ـ صدارت عظمی یا وزارت.

2 ـ عضویت شورا.

3 ـ عضویت ستره محکمه.

اعضای خانوادۀ پادشاهی حیثیت خود را بصفت عضو خانواده پادشاهی مدام الحیات حفظ میکنند.»

(قابل ذکر است که جملۀ اخیر در مسوده قید نشده بود و اما وقتی مسوده جهت تصویب به لویه جرگه 1343 رویت داده شد، جمله فوق برمتن افزود گردید و مورد تصویب قرار گرفت.)

پادشاه در مورد ماده 24 ضمن تائید کلی، از صراحت  آن ابرازتشویش داشت و یکی از حامیان این ماده را که عضو فعال کمسیون تسوید بود، بحضوراحضار و برایش در زمینه گفت که: «عملاً ما باید اینکار را بکنیم، اما اگر به صراحت مذکور باشد، برای من مشکلات خانوادگی ایجاد میکند. بهتر است مسکوت گذاشته شود»، و نیز اعلیحضرت در مورد فقره “جانشین پادشاه” به این عقیده بود که مواد مذکور از متن مسوده کاملاً کشیده شود و «جانشین آینده سلطنت را به اختیار مردم افغانستان بگذارید تا خود مردم هرچه مناسب بدانند، عملی کنند….» (سید شمس الدین مجروح: “سرگذشت من”، چاپ کابل، 1391، صفحه 145 و 146)

اما طوریکه دیده شد، جریان طوری چرخید که به حکم ماده 24 این حق از محمد داؤد خان که خواهان رسیدن بقدرت از مجرای قانونی بود، بطور قطعی سلب گردید و حتی اگر اوانصراف خود را از منسوبیت به خانواده سلطنتی اعلام میکرد، ازین حق هم محروم ساخته شد و با اینکار مردی را که در حدود چهل سال به نحوی دربالای هرم قدرت قرار داشت و به حیث یک تبعۀ کشور خواهان خدمت به وطن بود، او را به حکم ماده 24 قانون اساسی ازاین حق محروم کردند وبیک “پلنگ زخمی” تبدیل نمودند که سخت دربرابرنظام و کسانیکه چنین وضع را براه انداخته بودند، عقده مند ساخت و حتی روابط عادی خود را با پادشاه و خانواده در حالت تعلیق قرار داد. 

نا گفته نماند که اگر فقرۀ ششم ماده 24 مانع اعلام قطع منسوبیت یکی از اعضای خانوادۀ شاهی از عضویت آن نمیگردید، در آنصورت زمینه برای محمد داؤد خان فراهم می شد (اگر میخواست)، تا از این راه به هدف خود که تشکیل یک حزب  بود، به فعالیت سیاسی آزاد و قانونی بپردازد که دراینصورت به نظر اینجا نب جریان رویدادهای بعدی به یک شکل مثبت و سالم تغییر مسیرمیکرد و آینده کشور و نظام را به خطر نمی انداخت.(برای شرح مزید دیده شود مقاله: “چرا و چگونه محمد داؤد خان را بیک مخالف سرسخت نظام تبدیل کردند؟” از این قلم، منتشرۀ افغان جرمن آنلاین، مورخ 15 جون 2015، قسمت اخیر)

با آنکه محمد داؤد خان در طول ده سال “عزلت” همان وقار و حیثیت همیشگی خود را کاملاً حفظ کرد و در هیچ مجلس سیاسی اشتراک نورزید و با هیچ روزنامه مصاحبه نکرد و درهیچ جا و هیچ مناسبت به سخنرانی نپرداخت و کوشید بیشتر اوقات خود را با فرزندان و فامیل خود بگذراند، اما در دل برای نیل به هدف اصلی خود مبنی بر تغییر نظام  بطورغیرمستقیم از انتقاد برنظام خودداری نکرد و با وجودیکه ظاهراً به اصطلاح “خانه نشین” بود، اما از کاروفعالیت های سیاسی بطور مخفی به مقصد رسیدن بقدرت دست نکشید وبا استفاده از نفوذ وشناخت قبلی، درپیشبرد پلانهای بعدی خود مصروف بود. دراینحال کسانیکه با نظام بطور کل مخالف بودند، به شمول گروپ های ضد سلطنت و عده ای از چپگراها بعضاً مستقیم و اما بیشتر غیرمستقیم از طریق دوستان با او ارتباط برقرار کردند و اوتوانست بعضی فعالیتهای تخریش کننده را  از آنطریق در شوری، مطبوعات غیرحکومتی، دربین شاگردان معارف و حتی در داخل کدرهای رسمی علیه حکومت های آن دوره رهنمائی کند.  

(ادامه در قسمت دوم)

مقالات مرتبط

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت چهارم و آخر )

سال انتشار: سوم سپتمبر 2021
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت سوم )

سال انتشار: دوم سپتمبر 2021
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت دوم)

سال انتشار: 31 آگست 2021
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت اول)

سال انتشار: 30 آگست 2021
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت دهم و آخر)

سال انتشار: 25 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت نهم)

سال انتشار: 24 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت هشتم)

سال انتشار: 22 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت هفتم)

سال انتشار: 21 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد!

سال انتشار: 13 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت پنجم)

سال انتشار: 12 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت چهارم)

سال انتشار: 11 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت سوم)

سال انتشار: 10 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت دوم

سال انتشار: 9 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت اول)

سال انتشار: 8 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

مختصری دربارۀ تاریخچه لویه جرگه ها در افغانستان (بخش ششم)

سال انتشار: 5 دسمبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

مختصری دربارۀ تاریخچه لویه جرگه ها در افغانستان (بخش پنجم)

سال انتشار: 4 دسمبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

مختصری دربارۀ تاریخچه لویه جرگه ها در افغانستان (بخش چهارم)

سال انتشار: اول دسمبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

مختصری دربارۀ تاریخچه لویه جرگه ها در افغانستان (بخش سوم)

سال انتشار: 30 نوامبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

مختصری دربارۀ تاریخچه لویه جرگه ها در افغانستان (بخش دوم)

سال انتشار: 28 نوامبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

اقتصاد جنگ و بحران پولی و مالی افغانستان از کودتای ثور تا سقوط طالبان - (بخش هشتم و آخر)

سال انتشار: 18 نوامبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem
A portrait image of Dr. Sayed Abdullah Kazem

داکتر سیدعبدالله کاظم

داکتر سیدعبدالله کاظم درماه جدی 1320 شمسی (جنوری 1942) در چارباغ ـ شهرکابل در یک خانواده سرشناس چشم به جهان گشود، بعد از فراغت از لیسه حبیبیه و پوهنحی اقتصاد پوهنتون کابل  درسال 1963 شامل کدر تدریسی آن پوهنحی گردید. در سال 1971 پس از اخذ درجه دوکتورا در«رشته اقتصاد و علوم اجتماعی» از اطریش (ویانا) به کشور عودت کرد و به حیث استاد در پوهنحی اقتصاد پوهنتون کابل مجدداً شروع به تدریس نمود. در سال 1973 به رتبه علمی «پوهندوی» ارتقا کرد ونخست به حیث آمر دیپارتمنت اقتصاد تصدی (رشته صنعت) و سپس از 1974 تا 1978 به حیث رئیس آن پوهنحی ایفای وظیفه کرد.

بعد از کودتای ثور با جمعی از استادان به تشکیل «حزب وحدت ملی افغانستان» پرداخت و متعاقباً با تعدادی از اعضای مؤسس آن حزب توسط حکومت خلقی ـ پرچمی گرفتار و برای مدت 19 ماه در پلچرخی زندانی شد. بعد از رهائی از زندان در اپریل 1980 به حیث آمر بانک ملی افغان به لندن رفت، ولی از اشغال رسمی وظیفه خودداری کرد وپس از دو ماه نخست به جرمنی و بعد به ایالات متحده امریکا پناهنده  شد. او ازاواخر 1981 تا اکنون  به ایالت کالیفورنیا در شهر «سن هوزه» اقامت دارد.