یک سند تاریخی: بیانیۀ جناب حضرت صبغت الله مجددی در مجلس انتقال قدرت

نویسنده: داکتر سید عبدالله کاظم
تاریخ انتشار: 28 اپریل 2015

قبل از آنکه به ارائه این سند تاریخی بپردازم، لازم میدانم برای کسانیکه راجع به چگونگی تشکیل حکومت تنظیمی برطبق موافقتنامه پشاور تحت ریاست حضرت صبغت الله مجددی به کابل آمدند و قدرت را از بقایای رژیم نجیب تسلیم شدند، مختصر معلومات جهت تداعی خاطر تقدیم دارم. البته مدت کارحضرت صاحب مجددی به حیث “رئیس شورای جهادی و ممثل دولت اسلامی افغانستان” برطبق موافقتنامه پشاور مدت دو ماه تعیین گردیده بود که پس از انقضای آن مدت، باید ایشان قدرت را برای چهار ماه به استاد برهان الدین ربانی انتقال نماید. این دوماه بتاریخ 7سرطان 1371 پوره شد و حضرت صاحب طی یک محفل با ایراد یک بیانیه که متن آن در یک رسالۀ رسمی ریاست دولت اسلامی افغانستان به همان روز چاپ و توزیع گردید، قدرت را رسماً به استاد ربانی انتقال دادند. یک نسخه  این بیانیه را که از مدت مدید نزد خود داشتم، بعد از 23 سال در این روزتاریخی یعنی 8 ثور که مصادف با سقوط حکومت کمونیستی و ورود مجاهدین از پشاور به کابل است، در این پورتال وزین به نشر می سپارم تا نسل جوان و محققان تاریخ معاصر کشور از آن استفاده نمایند. 

چگونگی تشکیل حکومت تنظیمی:

باموجودیت دلایل متعدد ازجمله آغازبغاوت ها درشمال کشوربوسیله جنرال مؤمن (قومندان لوای 70 سرحدی متمرکز دربندرحیرتان)، جنرال دوستم (قومندان فرقه قومی53)  وجنرال سیدجعفرنادری (قومندان فرقه قومی 80) باهمکاری عده ازهواداران ببرک کارمل (آصف دلاور ونبی عظیمی) بتاریخ 28 حوت 1370 (18 مارچ 1992) شهرمزارشریف بدست دوستم ومتحدانش سقوط کرد و در عین زمان دراثروساطت عده دیگرپرچمیها (فریدمزدک وکاویانی) قوماندان احمدشاه مسعود (شورای نظار) نیزبطوربسیارسؤال انگیزبا دشمن دیرینه خود یعنی دوستم دراین ائتلاف پیوست وبه شمول حزب وحدت خلیلی جبهه ضدرژیم نجیب وسعت پیداکرد و مسعود توانست بر وادی کوهدامن چیره گردد وقوای خودرا بتاریخ 25 حمل 1371 (15اپریل 1992) درچاریکار جاگزین سازد. دوستم بعدازاشغال ولایات شمال به هدایت پرچمی ها متوجه کابل شد ودرقدم اول یک قسمت قوای خود را ازطریق فضابه میدان هوائی کابل پیاده کرد ومیدان هوائی را تصرف کرد.

بااین تحول، سقوط رژیم کمونیستی کابل قطعی شد ونجیب درشام 26 حمل 1371 استعفی خود را به نفع پلان ملل متحد ازتلویزیون اعلام کرد. انگیزه عمده دوست شدن دو دشمن قدیم در حقیقت ازموقف مشترک آنها دربرابرطرح صلح ملل متحد مبنی برتسلیمی قدرت به یک حکومت وسیع البنیاد وغیرحزبی وتنظیمی بود که گفته میشد باتحقق این پلان نقش تنظیم های افراطی جهادی از یکطرف وگروپ مخالفان نجیب (بخصوص کارملی ها وخلقی های طرفدار تنی که درصدد تداوم قدرت کمونیستها بودند) ازطرف دیگرازبین میرفت وطبق شایعات، قدرت باید بدست تکنوکراتها (بخصوص طرفداران پادشاه سابق) متمرکزمیگردید.

با چیره شدن قوه های ائتلاف شمال وبیرون شدن نجیب از صحنه، طرح ملل متحد درحال تعلیق قرارگرفت وخلای قدرت درکشوربه وجودآمد. عبدالوکیل وزیرخارجه رژیم ویکی ازرقبای نجیب به چاریکار نزد مسعود رفت تاسند تسلمی دولت منقرضه را به او بسپارد. ولی جنرال رفیع معاون نجیب به چهارآسیاب نزد حکمتیارشتافت تا او را درگرفتن کابل تشویق نماید. ائتلاف مسعود با دوستم موجب نگرانی قوماندان های جهادی گردید وآنها از مسعود راجع به چگونگی اوضاع طالب معلومات شدند. طی یک مذاکره تیلفونی مسعود به قوماندان های جهادی اطمینان داد که ماهرنوع تبعیض لسانی، قومی، مذهبی، ومنطقوی را مخالف اصول اسلامی ومنافع ملی افغانستان دانسته وآنرا شدیداً رد ومحکوم میکنیم… ماشایعه تشکیل جنبش ملی- اسلامی صفحات شمال را به رسمیت نشناخته وباآن موافق نیستیم … ماهرنوع ائتلاف وتشکیل حکومت ائتلافی را با حزب وطن وسایرکمونیست ها رد نموده به آن شدیداً مخالف میباشیم…. ماخواهان تشکیل یک حکومت اسلامی باحفظ تمامیت ارضی و وحدت ملی سراسری توسط رهبران تنظیمهای جهادی تشکیل گردد وبعداً مجاهدین فاتحانه وارد شهرکابل شوند….. هرگاه تنظیم خاصی بصورت تک روانه وانحصارطلبانه مانع تشکیل حکومت مشترک جهادی گردد، ما بیتفاوت باقی نمانده وناگزیریم ازنیروهای جهادی خویش جهت دفع این آشوب استفاده نمائیم…. ما ازهمه رهبران تنظیمهای جهادی خواهشمندیم تا هرچه سریع ترحکومت اسلامی رابه اتفاق و اتحاد تشکیل نموده و از داخل افغانستان رسماً اعلام نمایند…..هرگاه رهبران موفق به تشکیل این حکومت نشوند، مجبوراً از علمای کرام و قوماندانهای جهادی و موی سفیدان اقوام دعوت بعمل می آوریم تا بمشوره و تفاهم یکدیگر به تشکیل حکومت اسلامی اقدام نمایند….من به عنوان یک سپاهی اسلام درخدمت اسلام و مردم افغانستان بوده و شخصاً هیچ جاه و مقام را برای خود مطالبه نمی نمایم .” (اظهارات قوماندان مسعود: هفته نامه امید، شماره اول مؤرخ 25 اپریل 1992) 

بتاریخ 21 اپریل حکومت پاکستان بر رهبران تنظیمهای جهادی فشار آورد تا اختلافات را کنار گذاشته و در تشکیل یک حکومت انتقالی در افغانستان به تفاهم برسند. بینان سیوان نماینده سرمنشی ملل متحد که در قبال حوادث غیر مترقبه ناکامی طرح صلح ملل متحد را قبول کرده بود، نیز تغییر موقف داد و سران مجاهدان را در راه تشکیل یک حکومت مؤقت تشویق نمود. رهبران تنظیمهای جهادی مستقر در پاکستان زیر نام شورای قیادی بتاریخ 4 ثور 1371 (24 اپریل 1992) در پشاور تشکیل جلسه دادند و بعد از ساعتها مذاکره بالاخره در اثر فشار نواز شریف صدراعظم آنکشور به تفاهم رسیدند و موافقتنامه پشاور را امضا نمودند. البته باید گفت که پیر سید احمد گیلانی بخاطر حمایت از طرح ملل متحد و برگشت شاه سابق دراین اجلاس اشتراک نکرد و همچنان حکمتیار که در داخل افغانستان بود، درجلسه حضور نیافت. برطبق این موافقتنامه نخست یک شورای 51 نفری از شخصیتهای جهادی تنظیمها بنام شورای موقت جهادی تشکیل شد که ریاست آنرا به حضرت صغبت الله مجددی به حیث ممثل دولت مؤقت انتقالی جمهوری اسلامی افغانستان به معیت شورای جهادی به کابل برود و اداره کشور را از بقایای رژیم کمونیستی تسلیم شود. دوره کار مجددی دوماه تعیین گردید که البته بعد از دوماه قدرت باید صرف برای مدت چهار ماه به برهان الدین ربانی رهبر جمعیت اسلامی انتقال کند و موصوف درختم آن مدت باید شورای اهل حل و عقد را دائر نماید. این شورا یک اداره مؤقت را برای 18 ماه تشکیل دهد و با تدویر انتخابات ، حکومت انتخابی به وجود آید. همچنان فیصله شد درطول جمعاً دو سال دورۀ انتقالی ، صدارت به حزب اسلامی حکمتیار داده شود، طوریکه زیر اثر رئیس دولت مؤقت نباشد. حکمتیار که شخصاً در اجلاس پشاور حاضر نبود، بعداً مواد موافقتنامه را با یک شرط قبول کرد که ملیشه های رشید دوستم، سید کیان وسایر قطعاتیکه اخیراً از شمال به کابل انتقال یافته اند، باید به اسرع وقت کابل راترک گویند، زیرا وجود آنها درکابل باعث جنگ و بی امنیتی میباشد.” (اعلامیه حزب اسلامی منتشره امید، شماره 2، مؤرخ 3 می 1992) 

هنوز مجددی وهمراهان به کابل نرسیده بودند که قوای دوستم، قوای مسعود وقوای حکمتیار به شهر کابل هجوم آوردند و جنگهای سخت بین شان درگرفت، زیرا هریک آنها تلاش داشتند تاقبل از حریف دیگر کابل بیصاحب را تصرف نمایند. بااین ترتیب نهاد حکومت تنظیمی در اولین روزها به جنگ و خونریزی گذاشته شد که در نتیجه هرقسمت شهر بدست قوتهای مختلف اشغال گردید؛ چورچپاول ، ویرانی و غارت دارائی های عامه و خصوصی شروع شد و ذخایر سلاح رژیم منقرضه کمونیستی نیز بدست افراد تنظیمی و قوماندانهای مربوط آنها افتاد که با اینکار داستان خونبار و تراژید کابل و شهریان آن آغاز گردید. 

مجددی حوالی شام 7 ثور به کابل رسید و فردای آن (8 ثور1371) قدرت بنام و بی محتوای دولتی را از بقایای رژیم گذشته تسلیم شد. حکومت تنظیمی فوراً از طرف عربستان سعودی، ایران، روسیه، چین و پاکستان برسمیت شناخته شد. مجددی از جمله  51 نفر شورای جهادی که فقط 35 نفر به معیت او آمده بودند، همه را به پست های حکومتی به حیث وزیر و یا سرپرست وزارتها و رؤسای دوائر مهمه مقرر کرد، ازآنجمله مقرری قوماندان مسعود به سمت وزیر دفاع حایز اهمیت بعدی میباشد. مجددی عفوعمومی را که شامل نجیب و همه اراکین رژیم گذشته بود، به تأسی از فیصله های قبلی تنظیمها اعلام کرد که موجب بروز اختلاف نظربین او و بعضی سران جهادی (مخصوصا سیاف و ربانی) گردید، زیرا آنها سران رژیم گذشته و شخص نجیب را شامل عفو عمومی نمیدانستند. مجددی همچنان اعلام نمود که چون حزب وحدت در ساحات مرکزی و غربی کشور تسلط دارد و از موافقات پشاور بدور مانده بود، اکنون به تعداد سه کرسی وزارت را در حکومت مؤقت در اختیار خواهند داشت و نمایندگان آن در شورای جهادی اشترا ک خواهند کرد. درست در همین هنگام بود که قوای مسلح حزب وحدت به رهبری عبدالعلی مزاری داخل کابل شد و درنواحی غرب شهر جابجا گردید . شیخ آصف محسنی نیز هوتل انترکانتیننتال را مرکز فعالیت خود قرار داد. بتاریخ 20 ثور شورای قیادی در اولین اجلاس خود در کابل حزب وطن، قانون اساسی و کلیه قوانین رژیم قبلی را ملغی قرار داد و شورای جهادی فروش مشروبات الکولی را منع کرد و به زنان دستور داد تا حجاب اسلامی را رعایت کنند.

دراین موقع که دراثر فشارهای وارده و مذاکره مستقیم بین مسعود و حکمتیار جنگ در شهر متوقف و آتش بس نافذ شده بود، مجددی به این فکر افتاد که مدت کار دوماهه خود را به نحوی تمدید کند، ولی موصوف برای اینکار به یک یا چند حمایتگر نظامی باقدرت نیاز داشت. 

مجددی قبلاً روابطی با دوستم برقرار کرده بود، چنانچه هیئت مخفی او به ریاست پسرش نجیب مجددی از مدتی به کابل رفته و با عناصر رژیم قبلی در حال مذاکره بود که جنگ تنظیمها درگرفت و قوای دوستم ، نجیب مجددی و هیئت معیتی وی را از شرقوای حکمتیار نجات دادند. لذا حضرت صبغت الله مجددی بتاریخ 21 می جهت بازدید به مزارشریف رفت و بعد از نماز جمعه درحضور هزارها نفر با ابراز قدردانی از دوستم، وی را خالد بن ولید خواند و به رتبه اعلای سترجنرالی ارتقا داد و بعداً اعلام داشت  که به دوستم یک چوکی وزارت وهمچنان پنج کرسی نمایندگی را در شورای جهادی تفویض میدارد . اینکار مجددی بازتاب منفی در بین مردم و همچنان سائر قوتهای مؤثر پیدا کرد و اکثر براین اقدام اوانتقاد کردند. تلاش مجددی به منظور تمدید کارش از یکطرف مسعود و حزب جمعیت واز طرف دیگر حزب اسلامی حکمتیار را با حمایتگران پاکستانی او در ضدیت شدید با مجددی قرار داد و آنها چنان ساحه را برمجددی تنگ ساختند که مجبور شد بعد ازیک مسافرت کوتاه به پاکستان از آرزومندی تمدید دوره دو ماهه خود منصرف گردد و قدرت را بایک عالم گلایه و شکایت برطبق موافقتنامه پشاور بتاریخ 7 سرطان 1371 (28 جون 1992 ) بیک شورای ده نفری ، در حضور اعضای شورای قیادی و شورای جهادی به برهان الدین ربانی تسلیم دهد.اصرار حکمتیار مبنی براخراج قوه های دوستم از کابل و طفره رفتن مسعود از این کارموجب شد تا حکمتیار حملات راکتی را برشهر کابل شروع کند و جنگ بین دو جناح رقیب طوری آغاز گردد که بزودی پای سائر قوتهای قدرت طلب رانیز در جنگ بکشاند و ابعاد جنگ رادر کابل وسیعتر سازد. اگر چه حکمتیار برطبق موافقتنامه پشاور نماینده خود استاد فرید را به حیث صد اعظم بتاریخ 7 جولای به کابل فرستاد، ولی او نتوانست کاری از بیش ببرد و با اوج گرفتن مجدد اختلافات و جنگ بین قدرت های رقیب، او صدارت را گذاشت و به بهانه مریضی از کابل خارج شد. همچنان برخوردهای متواتر حزب وحدت با اتحاد اسلامی سیاف و اشتراک قوای مسعود، کابل را به شهر ارواح و خون مبدل کرده بود. بااین وضع موعد چهارماهه حکومت ربانی نیز به پایان رسید و اما او مدت کار خود را دوماه دیگر تمدید کرد، تا آنکه زیر فشار چند جانبه مجبور شد شورای اهل حل  عقد رابتاریخ 28 قوس 1371 (19 دسمبر1992) با اشتراک اکثر طرفداران خود دائر نماید و در نتیجه بازهم موفق گردد تابه حیث رئیس جمهور به وظیفه ادامه دهد. 

دوره کارربانی به حیث رئیس جمهور بدو قسمت تقسیم میگردد: قسمت اول از شروع تا سقوط کابل بدست طالبان (مؤرخ 26 سپتمبر 1996) و قسمت دوم از فراری شدن و به اصطلاح خانه بدوش شدن او تا سقوط طالبان دراثر حملات قوای امریکائی و جاگزین ساختن حامد کرزی به حیث رئیس اداره موقت (22 دسمبر 2001) 

باید خاطر نشان کرد که قسمت اول همه درجنگ و جدال قدرت طالبانه گذشت و درقسمت دوم او مثل یک سلطان بی تاج و تخت و یک رئیس جمهور آواره بود ک فقط بنام او قوماندان مسعود و متحدانش (اتحاد شمال ) جنگ را با طالبان د رحالت دفاع و عقب نشینی به پیش میبردند. 

متن بیانیه محترم حضرت صبغت الله مجددی در مجلس انتقال قدرت

نشریه رسمی ریاست دولت اسلامی افغانستان

ضمیمۀ بیانیه جلالتمآب حضرت صبغت الله المجددی رئیس شورای جهادی و ممثل دولت اسلامی افغانستان در محفل انتقال قدرت 

مورخ 7 سرطان 1371 ش هـ (28 جون 1992 میلادی)

یادداشت: چون درآخرین لحظات نظر به اصرار بعضی از رهبران تنظیم ها و تقاضای عدۀ از اعضای شورای جهادی، جناب مستطاب حضرت صاحب رئیس شورای جهادی و ممثل دولت اسلامی صلاح دیدند تا قدرت را تنها به شورای محترم رهبری محول نمایند، به همین دلیل فرصت تصحیح متن بیانیه میسر نگردید. آرزومندیم مطالعه کنندگان محترم موضوع را در نظر داشته عذر ما را بپذیرند.

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العلمین و الصلواة و السلام علی سیدالانبیاء و المرسلین و علی اله و اصحابه اجمعین

 

فضیلتمآبان محترم رهبران تنظیم های جهادی

جلالتمآبان اعضای محترم شورای جهادی

اعضای محترم شوراهای جهادی ولایات کشور

علمای کرام، قوماندانان محترم و سائر هموطنان عزیز!

السلام و علیکم و رحمة الله و برکاته

طوریکه همه اطلاع دارید اینجانب براساس فیصلۀ که درمیان تنظیمات هفت گانه جهادی در پشاور صورت گرفت و همه تنظیم ها متفقاً تائید نمودند به حیث رئیس شورای جهادی و ممثل دولت اسلامی افغانستان تعیین گردیدم. قبل از طرح و تصویب مصوبۀ مذکور چون دیدم که رهبران جهادی در مورد تعیین دولت و حکومتی که باید قدرت را از رژیم گذشته تسلیم گردد، به نتیجه نمی رسند، حدود ده روز قبل از اینکه وارد کابل شوم، تصمیم گرفته بودم تا داخل کشور شده خود را از نزدیک در خدمت هموطنانم قرار دهم و ازهموطنانم بخصوص علمای کرام، بزرگان اقوام و قوماندانان و مجاهدین دلیر که در داخل کشور در انتظار من بودند تقاضا نمایم تا خود در مورد سرنوشت و آیندۀ کشور و نظام اسلامی افغانستان تصمیم بگیرند. اما عدۀ از اعضای شورای سرتاسری قوماندانان که ازین موضوع اطلاع یافته بودند، به منزل من آمدند و مصرانه تقاضا نمودند که منتظر بمانم و آنان با رهبران محترم مفاهمه مینمایند و آنها را وادار میسازند تا به فیصله برسند.

وقتی بازهم دیدم با جلسات متعدد و پیهم خویش به نتیجه نمیرسند، رهبران محترم جهادی را در دفتر ریاست دولت دعوت و اعلام نمودم که اگر تا یک روز دیگر به نتیجه نرسند، بیشتر منتظر نمی مانم و عازم میهن میشوم و اگر آنان به هر نتیجه برسند، حاضرم آنرا بدون ملاحظه بپذیرم. درجلسۀ که فردای آن روز در دفتر استاد سیاف واقع چمکنی پشاور دائر شد، متن مصوبۀ پشاور که توسط استاد سیاف آماده گردیده بود، به اینجانب ارائه شد که با احترام به فیصلۀ رهبران محترم بدون هیچ گونه ملاحظۀ آنرا پذیرفتم.

همینکه از پاکستان وارد کابل شدم، بعد از تسلیم شدن قدرت از رژیم سابق در اولین فرصت عفو عمومی را طبق فیصله های قبلی تنظیم های جهادی اعلام نمودم و از همه هموطنان خواهش نمودم که دیگر کینه و کدورت های گذشته را فراموش نموده دست دوستی و برادری باهم بدهند و آنانی که مرتکب خطا و اشتباهاتی شده اند، به درگاه رب العزت (ج) توبه نمایند؛ دیگر زمان، زمان جنگ نیست، زمان آبادی و عمران وطن ویرانۀ ما و تسکین آلام بی شمار یتیمان، بیوه ها و بازماندگان شهداء ماست.

درحالیکه ما در پاکستان برای ورود به وطن آمادگی میگرفتیم و تمام زمینه ها برای انتقال سالم قدرت به دولت اسلامی افغانستان آماده گردیده بود و مسئولین نظامی و سیاسی نظام گذشته که در سرنگونی رژیم دوکتور نجیب الله نقش بزرگی داشتند، درانتظار ما بودند، از جانب برخی از برادران با همدستی عدۀ از خلقی ها در کابل کودتائی صورت گرفت که باعث کشته شدن تعدادی از هموطنان بی گناه ما گردید. هرچند کودتای خائنانۀ مذکور با مقاومت شدید مردم مسلمان ما روبرو گردید و به همکاری مجاهدین و افسران اردو ناکام شد، ولی دراثر چور و چپاول و غارت و وحشت آنان نظم دولتی از هم گسیخت و خسارات هنگفتی به کشور وارد گردید و نرخ مواد غذائی و سوختی و سائر اشیا به سرعت پائین آمد.

موقعیکه ما وارد کابل شدیم، اوضاع کشور بحرانی و دراثر مداخلۀ برخی از دسته های استفاده جو و دستهای مرموز خارجی  احساسات سمتی، لسانی، قومی و مذهبی فضای بی اعتمادی و تشنج شدیدی را در سراسر کشور و حتی در دیار هجرت بوجود آورده بود. برخی از قوماندانان در زیر تأثیر چنین تبلیغات زهرآگین در روزهای اول حتی حاضر نبودند به کابل بیایند، کشور در آستانه یک جنگ داخلی شدید و بزرگ قرار داشت و حتی خطر تجزیه و پارچه پارچه شدن افغانستان را تهدید مینمود.

درچنین شرایط دشوار و وضع بحرانی با تمام نیرو و همکاری برادران مخلص از جمله اعضای محترم شورای جهادی سعی و تلاش نمودم تا فضای اخوت و اعتماد را در میان اقدام و ملیتهای کشور که شدیداً تخریب گردیده بود، دوباره احیا نمایم.

گذشته از احساساتی که در جنوب و شرق کشور برانگیخته شده بود، مردم صفحات شمال و مناطق مرکزی کشور نیز خواسته هائی داشتند که با مذاکرات و تماس های پیهم و باهمه جوانب و سفری بشمال کشور و با دعوت حزب وحدت و جنبش ملی اسلامی افغانستان در دولت آهسته اهسته یک فضای مناسبی برای حل پرابلم های کشور ایجاد گردید.

دراینجا وظیفۀ خود میدانم که از حزب وحدت و جنبش ملی اسلامی که با وصف عدم تأمین شرکت شان در دولت در راه حفظ وحدت و همبستگی ملی و تأمین امنیت همکاری نمودند، اظهار تشکر نمایم.

همچنان از برادران شورای نظار، نیروهای جنبش ملی اسلامی، قوتهای جهادی سائر تنظیم ها و نیروهای قوای مسلح که در مراحل خطیری به دفاع از شهر کابل و اهالی شریف آن پرداخته نیروهای متجاوز را به عقب راندند، قدردانی به عمل آورده، از خداوند لایزال (ج) برای شان اجر دارین را استدعا می نمایم.

هرچند دو ماه که برای اینجانب تعیین گردیده بود، برای حل هیچ یک از مشکلات عظیمی که افغانستان با آن روبرو است، کافی نبود ولی درظرف چند روز اول سرپرست وزارت خانه و برخی از معینان مقرر و شروع بکار نمودند. از پیروزی جهاد مقدس ملت افغانستان در صحنۀ بین المللی به گرمی استقبال به عمل آمد، پیامهای دوستانۀ گرم و پرحرارت رهبران کشورهای اسلامی و سائر ممالک مواصلت نمود، نظام جدید افغانستان به سرعت از جانب ممالک مختلف جهان به رسمیت شناخته شد، وعدۀ کمکهای وسیع از جانب کشورهای دوست افغانستان داده شد و افغانستان به حیث یک کشور آزاد و سربلند و قهرمان که یک ابر قدرت بزرگ جهانی را به شکست مواجه ساخته و مسیر تاریخ منطقه و جهان را با جهاد شکوهمند چهارده سالۀ خویش عوض نمود، در میان ممالک جهان تبارز نمود.

سفر جلالتمآب نواز شریف در کشور به منصۀ اجرا گذارده شد، تمام قوانین منافی اسلام ملغی گردید و از تولید و فروش مشروبات الکولی جداً جلوگیری بعمل آمد. والی های برخی از ولایات کشور دراثر پیشنهاد شوراهای ولایات تعیین و ادارات دولتی در ولایات فعال گردید و دراثر پیشنهاد تنظیم های محترم جهادی با صدور فرامین ترفیعات، از قوماندانان جهادی که در دوران جهاد فداکاری نموده اند درین زمینه، قدردانی گردید. بودجۀ سال 1371 که تاحال منظور نگردیده بود، از جانب دولت اسلامی افغانستان منظور و در معاش مامورین اجیر صد فیصد ازدیاد بعمل آمد.

در نخستین گام، تأمین امنیت کامل در کشور و تهیه مواد اولیۀ مورد ضرورت مردم و توسعۀ روابط بین المللی و جلب کمک ها، طرح پلان بازسازی کشور و اسکان دوبارۀ مهاجرین شامل برنامۀ کاری ما بود.

کشور برادر و همسایۀ ما پاکستان به مقدار پنجاه هزار تن غله و معادل ده ملیون دالر کمک نقدی به افغانستان نمود و انتقال پنجاه هزار تن گندم که قبلاً با جمهوری قزاقستان قرارداد گردیده بود، آغاز گردید و کشور عربستان سعودی برای ارسال ادویه و مواد غذائی ازطریق هوا اظهار آمادگی نموده و عنقریب وصول مواد مذکور آغاز میگردد.

اما با تأسف باید گفت که عدم همکاری، کارشکنی و تخلفات برخی از تنظیمها و برادران باعث گردید تا طوریکه آرزو داشتیم، نتوانیم به اهداف خویش نائل گردیم. دراینجا ناگزیر برای آگاهی هموطنان برخی از مسائلی را به عنوان مثال یادآوری می نمایم:

1 ــ براساس ماده دوم مصوبۀ پشاور که محترم استاد سیاف تا الحال از سپردن نسخۀ از آن به اینجانب خودداری نموده، شورای رهبری بعد از دو ماه ختم کار شورای جهادی منعقد میگردید. اما جلسات شورای رهبری برخلاف فیصلۀ مذکور چند روز بعد از تشکیل دولت اسلامی از جانب محترم استاد برهان الدین ربانی دائر گردید. درحالیکه اکثر فیصله های شورای رهبری در جلساتی که اکثر دوتن از اعضای اصلی و یا سه الی چهار تن بشمول اعضای علی البدل حاضر بوده اند، صورت گرفته است. بیشتر این فیصله در تضاد با تصاویب شورای جهادی قرار گرفته و این طرز اجرأت دو گانگی در ادارۀ امور کشور و تعدد مراکز قدرت را بوجود آورد و بشکل خطیری باعث پراگندگی امور گردید.

2 ـ با وجود عفو عمومی که قبلاً از جانب دولت اسلامی افغانستان اعلام گردیده بود، تشکیل محکمۀ اختصاصی از جانب بعضی از رهبران اعلام گردید که باعث تشویش مردم شد و زمینه را برای عناصر استفاده جو و فرصت طلب آماده نمود که اگر از جانب ریاست دولت اسلامی برعفو عمومی تأکید نمیگردید و وظیفۀ محکمۀ مذکور مختص به محاکمۀ اشخاصی که بعد از تأسیس دولت اسلامی در کشور باعث اخلال نظم و امن عامه گردند، نمیگردید معضلات زیادی را ایجاد مینمود.

3 ــ برای جلوگیری از پیشبرد امور، دفاتر ریاست دولت از جانب وزارت دفاع اشغال و بعداً طی نامۀ به دور از صلاحیت خویش و مغایر تمام شعایر شرعی و قانونی، وزیر محترم دفاع انضمام آنرا به وزارت دفاع اعلام نمود.

4 ــ درحالیکه قبلاً تمام سلاح گارد ریاست دولت، وزارت دفاع و وزرات امنیت ملی را شورای نظار متصرف شده بود، باوجود ضرورت شدید گارد ریاست دولت و با مراجعات مکرر مسئولین و تائید اینجانب، وزیر محترم دفاع با وصف وعدۀ که داده بود، حاضر نشد حتی یک میل سلاح به گارد ریاست دولت بسپارد.

5 ـ درهمان نخستین روزهایی که دولت اسلامی افغانستان تشکیل گردیده بود، عدۀ از برادران بکمک و همکاری یکتعداد از خلقی ها با فیر راکتها و سلاح ثقیله برشهر کابل حمله کردند که باعث خسارات بزرگ جانی و مالی گردید.

6 ــ با آنکه محترم استاد سیاف خودش طراح و بنیادگذار فیصله نامۀ پشاور بود، اما بعد از ورود به کشور به جای همکاری با دولت در اطراف شهر کابل مرکز گرفته به تخریبات و تبلیغات علیه دولت اسلامی آغاز نمود و از آن هنگام تاحال یکبار حاضر نشد برای ابراز نظر و خواسته های خویش با اینجانب ملاقات نماید.

7 ـ محترم استاد سیاف به این همه اکتفا ننموده به همدستی دشمنان خارجی مذهب و ملت مسلمان افغانستان جنگ خانمانسوزی را بین اعضای گروه خویش و حزب وحدت اسلامی براه انداخت و قرار اطلاعات دقیق هنوزهم در تدارک حملۀ دیگری بر برادران اهل تشیع میباشد.

8 ــ شورای نظار که تأکید برتصرف و در دست داشتن وزارت امنیت ملی را داشت، هرگز حاضر نشد به مسئولین آن وزارت که از جانب ریاست دولت اسلامی و شورای جهادی افغانستان تعیین گردیده بودند، اجازه دهد بوظایف خویش در آن وزارت آغاز نمایند.

9 ــ تعداد زیادی از منازل شخصی بخصوص اپارتمانهای مکروریان بدون اجازه وزارت شهرسازی و مغایر اصول و موازین شرعی توسط اعضای بعضی از تنظیمات غصب گردید.

10 ــ درجریان سفر های اینجانب به داخل و خارج کشور از جانب وزارت دفاع هیچ نوع تدابیر امنیتی اتخاذ نگردید و موقعیکه طیارۀ اینجانب و اعضای معیتی ام در موقع بازگشت از پاکستان مورد اصابت راکت قرار گرفت، هیچ اقدام لازمی در تحقیقات و دستگیری عاملین آن حادثه توسط وزارت های دفاع و داخله بعمل نیامد.

11 ــ در برخورد میان احزاب وحدت و اتحاد اسلامی وزارت دفاع نه تنها موضع بیطرفانه اتخاد ننمود، بلکه آشکار جانب اتحاد اسلامی را گرفت.

12 ــ جمعیت اسلامی و شورای نظار به این همه اکتفا ننموده وزارت اطلاعات و کلتور و رادیو تلویزیون را مانند وسایل و ملکیت شخصی و حزبی درخدمت اهداف حزبی و شخصی خویش قرار دادند. اکثر بیانیه های اینجانب و اخبار مربوط به ریاست دولت در رادیو و تلویزیون سانسور و یا از نشر ان ممانعت بعمل آمده است. برای جلوگیری از تبلیغات یک جانبۀ رادیو و تلویزیون شورای جهادی مجبور گردید کمسیون با صلاحیتی راکه نمایندگان همۀ تنظیمها در آن شامل اند، تعیین نماید که دراثر اصرار و پافشاری آن کمسیون مصاحبۀ مطبوعاتی اینجانب به شمولیت حزب وحدت و جنبش ملی اسلامی افغانستان در دولت اسلامی که از نشر آن ممانعت بعمل آمده بود، دو روز بعد از آن نشر گردید.

13 ـ به تاریخ اول سرطان اعلامیۀ که از جانب ریاست دولت اسلامی افغانستان برای نشر به رادیو و تلویزیون سپرده شده که طی آن پنج تن از اعضای شوراهای هرولایت برای اشتراک در مجلس امروزه دعوت شده بودند تا به نمایندگی از ولایات خویش شاهد انتقال قدرت باشند، وقتی کمسیون مسئول در مورد نشر آن اصرار نمود، دراثر هدایت و مداخلۀ شخص وزیر دفاع از نشر اعلامیۀ مذکور بالقوه جلوگیری بعمل آمد. با آنکه من به آقای صدیق چکری وزیر اطلاعات و کلتور جریان را گوشزد نمودم و موصوف در حضور من تأسف عمیق خود را اظهار نمود، ولی متعاقباً وی مصاحبۀ با رادیو بی بی سی از حدوث این جریان اسفبار و بلکه از تمام مداخلات جمعیت اسلامی و شورای نظار در امور رادیو و تلویزیون با کمال تأسف انکار نمود.

14 ــ دراین اواخر استاد ربانی با طیارۀ مخصوص به معیت هیئت بزرگی بدون اطلاع و استیذان دولت اسلامی افغانستان و شورای جهادی عازم خارج گردید و ما بعداً اطلاع یافتیم که به کشور عربستان سعودی سفر نموده اند، درحالیکه از اهداف و اغراض سفر مذکور تاحال هیچ نوع اطلاعی به ما داده نشده است.

15 ــ وزیر دفاع که درعین زمان ریاست کمسیون امنیتی شهرکابل را به عهده دارد و نیز وزارت داخله و قوماندانی عمومی ژاندارم پولیس با وجودیکه وظیفۀ شان بود، در برقراری امنیت هیچ فعالیت مؤثری ننمودند و حتی در خصوص موارد متعدد نقض امنیت بشمول حمله بر اموال دولت و مردم که به اطلاع شان رسانیده شده و پیغام و هدایت شخص من برای اجرأت لازم و فوری به آنها ابلاغ گردید، هیچ اقدامی به عمل نیاوردند.

برای جلوگیری از این خودسری و کارشکنی ها درحد توان من و اکثر اعضای محترم شورای جهادی سعی و تلاش نمودیم، متأسفانه برادران حاضر به همکاری نشدند و با وجود اصرار و تأکید زیاد قوماندانان و گروه های  جهادی برای مقابله و مقاومت با این چنین اعمال، چون خطر خونریزی و برادر کشی متصور بود، از اقدام نظامی دراین زمینه ابا ورزیدیم، ورنه قوت و توان آنرا داشتیم و اکثریت هموطنان از ما جانبداری می نمودند. 

حاضرین محترم، هموطنان عزیز!

لله الحمد اینجانب به یاری و استعانت خداوندی، باتحمل و قبول تمام خطرات و به همکاری سائر برادران مسئولیت بزرگ انتقال قدرت از رژیم گذشته به دولت اسلامی افغانستان را انجام دادم. درمورد این مرحلۀ حساس و تاریخی کشور، آنچه که اینجانب برای تأمین صلح و جلوگیری ازیک جنگ و درگیری در کشور و برای حفظ و تحکیم وحدت ملی، استقلال و آزادی وطن انجام داده ام، به همکاران صادق دولت اسلامی و آرزومندان صلح و آرامش در کشور عزیز هویدا بوده و نیز تاریخ و نسل های آینده کشور دراین مورد قضاوت خواهند کرد.

عدم همکاری و نقض تعهدات باعث گردید تا درطول دو ماه گذشته چندبار تصمیم کناره گیری از مسئولیت تمثیل ریاست دولت را اتخاذ نمایم، اما بادرنظر داشت حساسیت و نازکی اوضاع و تقاضاهای مصرانه هموطنان به خاطر مصالح علیای کشور منتظر شدم تا دوماه تعیین شده، به اتمام برسد.

با اینکه من تصمیم خویش را در مورد کناره گیری از عهده تمثیل دولت به اعضای محترم شورای جهادی ابراز نموده بودم، ولی با تأسف درین مورد از جانب برخی تنظیمها و اشخاص تبلیغات و تبصره های دور از واقعیت بعمل آمد و امروز مسرت دارم که این مسئولیت عظیم تاریخی را به شما می سپارم.

چون مدت دو ماه که براساس فیصلۀ تنظیمات هفتگانه جهادی در پشاور برای اینجانب تعیین گردیده بود، روبه اختتام است، با درنظر داشت عدم همکاری، کارشکنی ها و عدم رعایت، مخالفت و نقض مصوبۀ مذکور از جانب برخی از رهبران و تنظیم های جهادی و با توجه به مسئولیت خطیر و بزرگی که در برابر ملت مسلمان افغانستان دارم، همان طوریکه قدرت را از رژیم گذشته تسلیم گردیده ام، طی این جلسه خجسته آنرا به شورا های محترم رهبری و جهادی می سپارم تا رهبران محترم جهادی مشترکاً با شورای محترم جهادی که طی دو ماه گذشته رسماً مسئولیت امور وزارت خانه ها را به عهده داشته اند، به هر شخصی و یا هیئتی که آنان پس از غور و تعمق لازم انتخاب نمایند، تسلیم دهند.

حضار محترم، هموطنان عزیز و دلیر!

حال اگر شوراهای محترم رهبری و جهادی که با پایان یافتن مسئولیت من از تمثیل دولت اسلامی متصدی ادارۀ کشور میباشند، صواب ببینند که بازهم زمام امور را به هیئتی که ترکیب آنرا مصوبۀ پشاور تعیین نموده، بسپارند، مخیرند، ولی مسئولیت عواقب خطیر آنرا که من پیشبینی نموده ام، باید خود متحمل شوند.

همچنان با درک این حقیقت که ادارۀ محترمی که درهمین یکی دو روز آینده مسئولیت زمام امور کشور را عهده دار میگردد، آنهم مؤقتی میباشد، وظیفۀ خود میدانم به توجه این مجمع خجسته برسانم که برای بقای یک دولت محکم و پایدار اسلامی حفظ وحدت ملی، تمامیت ارضی و استقلال کشور عزیز و به منظور جلوگیری از یک جنگ و درگیری خونین داخلی لازم است تا جرگه متشکل از علما، قوماندانان جهادی، بزرگان اقوام و نمایندگان طبقات و اقشار کشور براساس مطالبه و تأکیدی که توسط شورای محترم جهادی، علمای کرام و روحانیون، قوماندانان، مجاهدین و جمع کثیری از هموطنان به عمل آمده است، دراسرع وقت تشکیل یابد تا از این طریق طبق دستورات دین مبین اسلام ملت مسلمان ما موقع یابد در مورد تعیین زعامت آینده کشور خود تصمیم گیرند.

حضار محترم، هموطنان عزیز، خواهران و برادران من!

دراین شرایط حساس و خطیر که شخصیت پرستی و تنظیم گرائی به حد اعلای خویش رسیده و عده ای میخواهند با دامن زدن به اختلافات تنظیمی، قومی و مذهبی ازین آب گل آلود ماهی بگیرند و مصالح علیای کشور را فدای اغراض سیاسی و منافع شخصی خویش نمایند، ازهمه علما، قوماندانان، مجاهدین، بزرگان اقوام و تمام احاد ملت مسلمان افغانستان تقاضا مینمایم تا حساسیت موضوع را درک نموده برای تأمین صلح سرتاسری و امنیت در کشور، حفظ استقلال، حاکمیت ملی و استحکام وحدت ملی در افغانستان دست به دست هم داده، اتحاد و همبستگی را در صفوف خود ایجاد و تحکیم نمایند، تا به یاری خداوند بزرگ و مهربان (ج) باشد که ملت و کشور اسلامی ما از این ورطۀ هولناکی که در کنار آن قرار گرفته ایم، نجات یافته و نسل های بعدی شاهد آیندۀ خوش و با سعادت و درخشانی باشیم

و ما ذالک علی الله عزیز (ختم بیانیه)

 

محتوای بیانیه فوق از بسا جهات قابل غور و تبصره میباشد که بررسی آن دراین مقاله گنجایش ندارد و اگر لازم بود آنرا به مقالۀ دیگر موکول خواهم کرد (پایان)

مقالات مرتبط

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت چهارم و آخر )

سال انتشار: سوم سپتمبر 2021
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت سوم )

سال انتشار: دوم سپتمبر 2021
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت دوم)

سال انتشار: 31 آگست 2021
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت اول)

سال انتشار: 30 آگست 2021
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت دهم و آخر)

سال انتشار: 25 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت نهم)

سال انتشار: 24 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت هشتم)

سال انتشار: 22 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت هفتم)

سال انتشار: 21 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد!

سال انتشار: 13 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت پنجم)

سال انتشار: 12 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت چهارم)

سال انتشار: 11 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت سوم)

سال انتشار: 10 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت دوم

سال انتشار: 9 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت اول)

سال انتشار: 8 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

مختصری دربارۀ تاریخچه لویه جرگه ها در افغانستان (بخش ششم)

سال انتشار: 5 دسمبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

مختصری دربارۀ تاریخچه لویه جرگه ها در افغانستان (بخش پنجم)

سال انتشار: 4 دسمبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

مختصری دربارۀ تاریخچه لویه جرگه ها در افغانستان (بخش چهارم)

سال انتشار: اول دسمبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

مختصری دربارۀ تاریخچه لویه جرگه ها در افغانستان (بخش سوم)

سال انتشار: 30 نوامبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

مختصری دربارۀ تاریخچه لویه جرگه ها در افغانستان (بخش دوم)

سال انتشار: 28 نوامبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

اقتصاد جنگ و بحران پولی و مالی افغانستان از کودتای ثور تا سقوط طالبان - (بخش هشتم و آخر)

سال انتشار: 18 نوامبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem
A portrait image of Dr. Sayed Abdullah Kazem

داکتر سیدعبدالله کاظم

داکتر سیدعبدالله کاظم درماه جدی 1320 شمسی (جنوری 1942) در چارباغ ـ شهرکابل در یک خانواده سرشناس چشم به جهان گشود، بعد از فراغت از لیسه حبیبیه و پوهنحی اقتصاد پوهنتون کابل  درسال 1963 شامل کدر تدریسی آن پوهنحی گردید. در سال 1971 پس از اخذ درجه دوکتورا در«رشته اقتصاد و علوم اجتماعی» از اطریش (ویانا) به کشور عودت کرد و به حیث استاد در پوهنحی اقتصاد پوهنتون کابل مجدداً شروع به تدریس نمود. در سال 1973 به رتبه علمی «پوهندوی» ارتقا کرد ونخست به حیث آمر دیپارتمنت اقتصاد تصدی (رشته صنعت) و سپس از 1974 تا 1978 به حیث رئیس آن پوهنحی ایفای وظیفه کرد.

بعد از کودتای ثور با جمعی از استادان به تشکیل «حزب وحدت ملی افغانستان» پرداخت و متعاقباً با تعدادی از اعضای مؤسس آن حزب توسط حکومت خلقی ـ پرچمی گرفتار و برای مدت 19 ماه در پلچرخی زندانی شد. بعد از رهائی از زندان در اپریل 1980 به حیث آمر بانک ملی افغان به لندن رفت، ولی از اشغال رسمی وظیفه خودداری کرد وپس از دو ماه نخست به جرمنی و بعد به ایالات متحده امریکا پناهنده  شد. او ازاواخر 1981 تا اکنون  به ایالت کالیفورنیا در شهر «سن هوزه» اقامت دارد.