افغانستان زیر فشار یک "بازی بزرگ" جدید در منطقه

نویسنده: داکتر سید عبدالله کاظم
تاریخ انتشار: 14 دسمبر 2014

سال 2015 را میتوان سال آغاز یک بازی بزرگ جدید با ترکیب متفاوت قدرت های منطقه دانست که قدم بقدم از عمق به سطح ظاهر میشود. هریک از بازیگرهای جدید دراین عرصه با اعلام خروج تدریجی قوای امریکائی از افغانستان   میکوشند تا برافغانستان نفوذ بیشترداشته باشند و از منابع سرشار طبیعی و نیز ازموقعیت ستراتژیک آن به حیث «قلب آسیا» ویک معبر مهم تجارتی بین آسیای میانه و جنوب آسیا استفاده کنند.  قابل ذکر است این بازی جدید مثل بازی بزرگ قرن نزده بوسیلۀ تهاجم نظامی عملی نمیشود، بلکه اکنون شرکتهای بزرگ اند که زمینه های این بازی بزرگ را فراهم می سازند و از آنطریق کشوریا کشورهای پرقدرت بر پخش نفوذ سیاسی خویش در منطقه می افزایند. دراین بازی نکته ای قابل اندیشه بخصوص برای ما افغانها اینست که بازهم مثل سابق افغانستان یک بار دیگر در محراق آن قرار میگیرد. 

 

سال 2014 با تمام نشیب و فراز های آن روبه اختتام است، ولی افغانستان با رویدادهای جدید منطقوی در سال جدید مواجه با مشکلات بیشتر خواهد بود. ازیکطرف نا بسامانی ها در تشکیل  به اصطلاح “حکومت وحدت ملی” و معضلات تقسیم قدرت بین دو رکن آن یعنی رئیس جمهور و رئیس اجرائیه و از طرف دیگر افزایش روز افزون نا امنی و حملات انتحاری، مردم را نگران آینده ساخته است که در جوار آن بیکاری و ضعف مالی دولت بر مشکلات شدیداً افزوده است.

موسسه بین المللی گلوب که از سال 2008 به اینطرف سروی ها را در مورد افغانستان انجام داده است، این بار در حالی در مورد وضعیت زندگی افغان ها نظر پرسی نموده که ختم ماموریت نیروهای “جنگی” بین المللی در افغانستان فقط سه هفته باقی مانده است.

بر اساس این نظر پرسی، وضعیت زنده گی افغان ها در سال 2014 رقتبارتر نسبت به سال گذشته خوانده شده و از هر 10 افغان 6 تن آنها وضعیت زنده گی شانرا دشوار و رقتبار عنوان کرده اند. در حالیکه فقر در تمام افغانستان بیداد می کند ولی این پدیده بیشتر در خارج از شهر ها دیده می شود یعنی تعدادی از افغان هائیکه در این نظر پرسی سهم گرفته اند گفته اند، در سال گذشته گاه گاه توان خرید غذا برای خوردن را نداشته اند که این رقم در شهر ها 32 درصد است. مکاتب، خدمات صحی، و سرک ها نیز در قراه و قصبات نسبت به شهر های افغانستان، در وضعیت بدی قرار دارند. در حال حاضر 6 درصد افغان ها می گویند وضعیت زندگی آنها در حال بهتر شدن است در حالیکه 67 درصد می گویند وضعیت برای شان بدتر شده است. بر اساس نظر پرسی موسسهء گلوب انترنشنل، نگرانی های زیاد در مورد بدتر شدن امنیت در نقاط مختلف افغانستان، مخصوصاً نزد طبقه جوان دیده می شود، این در حالیست که ماموریت جنگی نیرو های امریکایی در افغانستان تا پایان همین ماه خاتمه می یابد.

 

بهرحال ابهام و سردر گمی جدی در اوضاع داخل کشور اعم از نظر امنیتی، اقتصادی و اداری از یکطرف و اما پایان یافتن مأموریت “جنگی” قوای بین المللی در افغانستان از طرف دیگرسؤالهای جدی را مبنی بر رقابت ها و بناً نزدیک شدن کشورهای بزرگ منطقه مطرح می سازد که نشانه های آنرا میتوان در این روزها به وضاحت مشاهده کرد. چین روابط خود را با پاکستان بیشتر استحکام می بخشد و نیز توجه خود را به افغانستان بیش از هروقت دیگر زیاد ساخته است. هند و روسیه نیز در پی تشدید همکاری ها بین دو کشور برآمده اند و علاوتاً روسیه در تقویه نظامی ازبکستان بخصوص در ساحه تربیه افسران نظامی دست بکار شده است. این انکشافات جدید همه میتوانند نشانه های از رقابت قدرتهای منطقوی باشند که درنظر دارند پس از خروج قوای امریکائی و ناتو از افغانستان دیر یا زود کنترول منطقه را در دست گیرند. برای توضیح بیشتر این مطلب میخواهم قسمتی از رویداد مهمی را که طی همین چند روز در رسانه ها به نشر رسیده اند، بطور مختصر یاد دهانی کنم: 

با گذشت سیزده سال از حضور نظامی در افغانستان، ناتو و ایالات متحده در یک مراسم تشریفاتی روز دوشنبه گذشته پایان ماموریت جنگی شان را در افغانستان اعلان کردند. پس از اول جنوری سال 2015، ماموریت امریکا و ناتو در افغانستان در بخش آموزشی و مشورتی متمرکز خواهد بود. تعداد نیروهای بین المللی (امریکا و ناتو) که اکنون به سیزده هزار تن در افغانستان کاهش یافته است، در سال 2011 میلادی به بالاترین تعداد یعنی 140 هزار تن می رسید.

اداره بارک اوباما رییس جمهور امریکا قبلاً پلان داشت تا 9800 سرباز این کشور پس از سال 2014 در افغانستان بمانند، اما حالا این تعداد 10800 تن از سوی وزیر دفاع امریکا اعلان شده است. از قول برخی از مقام های امریکایی نقل شده که تا اخیر سال 2015 تعداد نیرو های امریکایی در افغانستان به 5500 تن کاهش خواهد یافت و در اخیر 2016 این تعداد شاید نزدیک به صفر برسد. اما آنچه مقام های امریکایی بار ها گفته اند، افزایش و کاهش نیرو ها در افغانستان، بسته گی به وضعیت امنیتی دارد و از حالا نمی شود در این مورد تصمیم گیری کرد. 

یک جنرال ارشد امریکایی که دیروز در مراسم تشریفاتی ختم ماموریت جنگی نیروهای بین المللی در افغانستان شرکت کرده بود جنرال جوزیف اندرسن قوماندان نیرو های کمک به امنیت یا آیساف در افغانستان که وظیفه اش در این کشور پایان می یابد، در مصاحبۀ با نیویارک تایمز، در اشاره به کاهش نقش امریکا در سال آینده در افغانستان گفت:«این واقعیت که ما در جاهای کم حضور داریم و اعضای ایتلاف هم کم شده اند، منبع نگرانی است» و می گوید: «نمی داند در مورد اوضاع افغانستان خوشبین باشد یا بدبین». اندرسن سال جاری را یک جهنم خوانده گفت: «جلو کشته و زخمی شدن نیروهای افغان گرفته نشده است و روند فرار از صفوف نیروهای امنیتی هم محدود نگردیده است».

به نوشته نیویارک تایمز امسال بیش از 5 هزار سرباز و پولیس افغان کشته شده اند که این رقم خیلی بلند تر از سال گذشته است و بیشتر از تلفاتی است که در سیزده سال گذشته به نیروهای خارجی در افغانستان وارد شده است. ولی جنرال اندرسن گفت، خبر خوب این است که طالبان در ستراتیژِی، رهبری و تمویل مالی خود با مشکلات مواجه اند که این مسئله موثریت آنها را کاهش داده است؛ اما طالبان مسلح که در آستانۀ خروج قوای جنگی بین المللی حملات شان را شدت بخشده اند، در عکس العمل به مراسم تشریفاتی ختم ماموریت جنگی این نیروها گفته اند که حملات شان تا زمانی ادامه خواهد داشت که تمام قوای خارجی افغانستان را ترک کنند. این در حالیست که با آغاز ماموریت جدید به رهبری ناتو در افغانستان در سال 2015، بیش از ده هزار نیروی خارجی در افغانستان برای آموزش و مشوره دهی به نیرو های افغان در این کشور باقی خواهند ماند.

گفته میشود که به تعقیب سفر محمد اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان به عربستان سعودی، چین و پاکستان و همچنان دیدار او با نواز شریف صدراعظم پاکستان در کنفرانس لندن این امیدواری اکنون پیدا شده  که روابط افغانستان و پاکستان به توجه امریکا در حال نزدیکی میباشد. اینکه تا چه حد این نزدیکی بر اوضاع امنیتی افغانستان اثر مثبت می گذارد، هنوز در پرده ابهام قرار دارد. تجربه نشان داده است که حرف زعمای پاکستان با عمل شان همیشه تناقض داشته و نرمش آنها فقط برای تسکین خاطر امریکا و جلب و جذب کمک های مالی آنکشور ابراز میگردد. برحال این مطلب که: «ایالات متحده امریکا و پاکستان همکاری های شانرا برای پروسه صلح افغانستان بیشتر می سازند و مبارزه اخیر پاکستان علیه شورشیان، ایالات متحده را به این امیدوار ساخته که روابط را با اسلام آباد افزایش دهد وتعهد پاکستان برای آوردن مخالفین مسلح دولت افغانستان به میز گفتگو ها، یکی از اساسی ترین موارد برای امریکا شمرده میشود» و نیز اینکه: «حالا پاکستان اطمینان داده که به صورت کامل از پروسه صلح افغانستان پشتیبانی میکند»، همه سؤال های اند که جواب آنرا ما افغانها با ملاحظه روش مستمر پاکستان در قبال مشکلات کشور خود کمتر باور داریم. با آنهم در کنار تلاش های صلح، نزدیکی روابط میان افغانستان، پاکستان و ایالات متحده برای شکست طالبان و شبکه القاعده خیلی کلیدی شمرده میشود.

 

درعین حال به نوشته رویترز، طالبان افغان و پاکستانی با هم متحد اند اما به صورت جدا گانه خواهان سرنگونی حکومت ها در هر دو کشور می باشند تا در نتیجه دولت اسلامی خود را اعلان کنند، چنانچه همین حالا کراچی شهر بزرگ تجارتی پاکستان به وسیلۀ مظاهرات طرفداران عمران خان که با طالبان پاکستانی و گروه های اسلام گرای پاکستان همکار و هم پیمان میباشد، دچار هرج و مرج کم سابقه گردیده است. حکومت پاکستان از اوضاع جاری میخواهد به نفع خود بدو شکل استفاده کند: یکی اینکه به گفته  راحیل شریف لوی درستیز اردوی پاکستان حین سفرش در ماه گذشته به واشنگتن: «اگر ایالات متحده برای شکست گروه طالبان در پاکستان کمک کند، اسلام آباد برای کشاندن طالبان افغان به میز مذاکرات هر گونه همکاری خواهد کرد» و دیگراینکه در کنار تقویت روابط با افغانستان، حکومت پاکستان چشم به کمک های بیشتر ایالات متحده دوخته است، چنانکه در همین هفته کانگرس امریکا کمک یک میلیارد دالری را در سال 2015 برای اردوی پاکستان تصویب کرد. با این همه، افغانستان منتظر است تا ببیند که ایالات متحده و پاکستان در پروسه صلح در افغانستان چه کاری را عملاً انجام داده میتوانند؟

 

نکته دیگر قابل توجه همکاری بیشتر چین و پاکستان است که میتواند با پادرمیانی چین در حل مشکل بین پاکستان و افغانستان تأثیر بسزا داشته باشد، زیرا چین برای حفظ علایق ستراتژیک و اقتصادی خود در آینده به ثبات و ایجاد امنیت در افغانستان جداً ضرورت دارد. علاوتاً سرمایه گذاریهای مزید چین در پاکستان در عین زمان میتواند مؤید علاقمندی نفوذ آن کشور در آسیای میانه باشد که  تختۀ خیز آن افغانستان خواهد بود. 

اخیراً آژانس خبری سینهوا (Xinhua) از تطبیق قرارداد “دهلیز اقتصادی” بین پاکستان و چین خبر میدهد و می افزاید که: «نواز شریف صدراعظم پاکستان با امضای قراردادهای بزرگ اقتصادی با چین، راه را برای اعمار یک بخش از شاهراهء “هزاره” مساعد ساخت. این شاهراه حومۀ شهر اسلام آباد را از طریق شاهراه قراقرم (Karakoram) با چین وصل خواهد ساخت. این شاهراه بزرگ که دارای چهار لین و دیوار خواهد بود و به ارزش 297 ملیون دالر درکوه های ایالات خیبر پشتونخواه پاکستان ساخته می شود، تا دو سال آینده به بهره برداری سپرده خواهد شد». در اوایل ماه نوامبر نوازشریف صدراعظم پاکستان تفاهمنامۀ “دهلیز اقتصادی” را با پیکنگ امضا کرد که جمعاً درحدود 45.6 ملیارددالر سرمایه گذاری چین را دراین کشور اجازه می دهد. از این جمله: 33.8 ملیارد دالر به سرمایه گذاری در بخش انرژی و 11.8 ملیارد دالر آن برای اعمار زیر بنا های اقتصادی اختصاص داده شده است. 

به نوشته مجلهء نشنل انترست، زمانیکه برنامهء “دهلیز اقتصادی” درپایان این دهه تکمیل شود، چین، پاکستان را بطور مؤثر به دوبخش تقسیم می کند و پیکنگ بطور موفقانه خواهد توانست با استفاده از خطوط ترانسپورتی این “دهلیز اقتصادی” سریع تر نیروهایش را به مناطق مورد منازعه بین هند و پاکستان اعزام کند.

نواز شریف به مثابۀ یک بخش از تفاهمنامۀ “دهلیز اقتصادی” وعده سپرده است که امنیت لازم را برای پروژه های چین در پاکستان فراهم می کند، اما به نوشته مجلۀ نشنل انترست، عملی ساختن این وعده مشکوک به نظر می رسد. رهبران بلوچ از همین اکنون با دخالت در حال افزایش چین در بندر گوادر ابراز مخالفت کرده اند.

به نوشته مجلهء نشنل انترست، تفاهمنامۀ “دهلیز اقتصادی” چین را داخل منطقۀ می سازد که هند آن را جزء قلمرو خودش می شمارد. چین گفته است که در منازعۀ کشمیر طرف واقع نمی شود، اما دراوایل همین ماه مقامات چین در یک اعلامیه از این بی طرفی شان عدول کرده، گفتند که «کوتل خونجراب (Khunjerab) که در سرحد پاکستان و چین قرار دارد، یک نقطهء ستراتیژیک در مسیریست که چین را به منطقه گلگت بالتیستان (Gilgit-Baltistan) پاکستان وصل می کند»، درحالیکه هند منطقهء گلگت بالتیستان را جزء قلمرو خودش می شمارد و به عقیدۀ کارشناسان هندی، برنامۀ “دهلیز اقتصادی” یک بخش از ستراتیژی فشار است که پاکستان و چین آن را برای مقابله با هند پیش می برند. این در حالیست که در مورد تمرکز نظامی در حال افزایش چین چند ماه اخیر در مناطق مورد منازعه بین دو کشور، نگرانی هند کاهش نیافته است، اما به نوشته مجلۀ نشنل انترست، چین در مورد تطبیق و مصئون ساختن این دهلیز اقتصادی به هر قیمتی که باشد، مصمم به نظر می رسد.

توسعه همکاریها بین پاکستان و چین از یکطرف و نزدیکی افغانستان با چین ازطرف دیگر و نیزاحتمال اینکه امریکا در مدت دراز جای و نقش خود را در افغانستان به چین واگذار خواهد شد، دو کشور قدرتمند منطقه یعنی هند و روسیه را که از نظر تاریخی بخصوص در ارتباط با افغانستان همیشه موقف مشترک داشته اند، بار دیگردر تبانی و تفاهم باهم قرار میدهد.

 دراین روزها گزارشات در رسانه ها حاکیست که اخیراً مقام های روسیه و هند چندین موافقتنامه را  امضا کرده اند که بر اساس آن دستگاه های انرژی هسته یی در هند بوسیلۀ شرکتهای بزرگ روسی ساخته خواهند شد. این موافقتنامه ها پس از مذاکرات روز پنجشنبه ولادیمیر پوتین، رییس جمهور روسیه و نرندرا مودی، صدراعظم هند در دهلی جدید امضا شدند.

 آقای مودی گفت که بر اساس موافقتنامه های امضا شده میان شرکت اتمی دولتی روسیه موسوم به روس اتم و شرکت هندی ان پی سی آی ال، ده ریاکتور دیگر برای دستگاه های انرژی هسته یی در هند تاسیس خواهند شد. همچنان شرکت دولتی نفت روسنف و شرکت ESSAR هند نیز یک موافقتنامه را امضا کردند که بر اساس آن روسیه می تواند حدود 10 میلیون تن نفت را در جریان یک دهه به هند بفرستد. شرکت دولتی روسی دیگر زاروبیژنفت، نیز یک قرارداد را با شرکت Oil India امضا کرد و شرکت روسی گازپروم بحث ها را با شرکت هندی GAIL در مورد انتقال گاز مایع طبیعی روسیه به هند انجام داد.

علاوتاً مودی و پوتین در بارۀ احتمال ساختن یکی از هلیکوپتر های پیشرفته روسی در هند نیز بحث کردند که آنها بیشتر برای اهداف نظامی و ملکی استفاده می شوند. بسیاری از شرکتهای بزرگ انرژی  روسی به دلیل مداخله روسیه در اوکراین تحت تعزیرات امریکا و اروپای غربی قرار گرفته اند و به نسبت روابط سرد مسکو و غرب  ولادیمیر پوتین می کوشد تا از دوستی دوامدار با هند بهره برداری کند.  اینکه انتقال نفت و گاز طبیعی از روسیه به هند از طریق کدام کشور یا کشورها صورت خواهد گرفت، سؤال بسیارمهم و در خور دقت میباشد که تا حال توضیح نشده است.درعین زمان سفر چهار روز قبل پوتین به ازبکستان نیز در راستای تحولات منطقوی و به احتمال زیاد شریک ساختن ازبکستان در این بازیها و آنهم به نفع روسیه موضوع دیگریست که توجه مجدد دراز مدت روسیه را بطرف آسیای میانه بیان میکند. گزارشات رسمی در رسانه ها مشعر اند که بیش از سه هزار تن از افسران نظامی و محصلین ازبکستان سال آینده در روسیه تعلیمات نظامی خواهند دید. ولادیمیر پوتین رییس جمهور روسیه به روز چهارشنبه بعد از گفتگو با اسلام کریموف گفت: 12 هزار تبعه ازبک در حال حاضر در مراکز تحصیلات عالی روسیه مشغول تحصیل اند. او علاوه کرد که: «همکاری های وسیع تر در بخش تعلیمی روابط میان روسیه و ازبکستان را که از سال 1989 یعنی بعد از سقوط اتحاد شوری سابق پرتنش بوده است، بهتر خواهد ساخت». دوکشور در سال 1994 توافق همکاری های نظامی را امضا کردند ولی ازبکستان بعداً از گروهی که چندین جمهوری سابق اتحاد شوروی را تحت رهبری روسیه گردهم آورده بود، خارج شد. 

 

با آنکه مقامات امریکائی و ناتو به تکرار گفته اند که افغانستان را تنها نخواهند گذاشت ، ولی از نظر منافع طویل المدت،  طوریکه پیشبینی میگردد و نیز بعضی از محققان سیاسی امریکا میگویند، امریکا به حیث یک قدرت بزرگ جهانی منافع متفاوت در سائر نقاط جهان دارد، در مدت دراز میخواهد با دوری جستن فعال از افغانستان و آسیای میانه در گسترش نفود خود در نقاط دیگر، ازجمله در شرق دور که منافع اقتصادی فراوان در آن کشورها دارد، بیشتر بپردازد و میکوشد افغانستان و آسیای میانه را تدریجاً در ساحه نفود چین قرار دهد و در مقابل به نفوذ خود در شرق دوریعنی جنوب شرق آسیا بیفزاید. همچنان هدف امریکا درعین زمان تقابل روسیه و چین باهم به حیث دوقدرت کنترول کننده در آسیای میانه میباشد، زیرا چین با روابط نزدیک با پاکستان و ایران و نفوذ در افغانستان از طریق سرمایه گذاریهای بزرگ میتواند موازنه قدرت را درمنطقه به شکل مناسب برقرار کند و از نفوذ مجدد روسیه بطرف جنوب مانع گردد. این ضرورت وقتی بیشتر احساس میگردد که طی سال جاری روسیه با  روی آوردن بسوی مناطق قفقاز و جمهوریت های سابق شوروی  پلان توسعه جوئی مجدد خود را بدانسو آغاز کرده است و بیم آن میرود که کشورهای آسیای میانه قدم های بعدی این حرکت باشد.

 

اینکه چرا امریکا دراین معامله چین را مورد نظر قرار داده است، دلیل آن میتواند براین مبنا استوار باشد که چین قادر است درمنطقه ثبات و امنیت لازم را استحکام بخشد، زیرا همین حالا چین ازیکطرف در پاکستان در ساحات مختلف سرمایه گذاری کرده و درانکشاف امور سلاح زروی آن کشور و نیزدر توسعه بندر«گوادر» وشاهراه موسوم به «قراقرم» که راه بحری را با ایالت «سیگیانگ» وصل میکند، نقش بسیار بارز دارد؛ ازطرف دیگر چین از مدتیست با ایران  روابط بسیار دوستانه و عمیق برقرار کرده است.  دراین حال چون افغانستان یک کشور محاط به خشکه است و ازاین ناحیه دسترسی مستقیم امریکا  به افغانستان دچار مشکل می باشد و نیزدو کشور همسایه ایران و پاکستان هریک آجندای دیرینه درافغانستان دارند که بطور کل مانع ثبات افغانستان زیر حمایت امریکا میگردند، لذا امریکائی ها چانس موفقیت خود را در اقامت دراز مدت  در افغانستان بسیار ضعیف و پر از مشکلات می بینند و با وجود صرف پول و دادن قربانی از آینده خوب در این منطقه چندان امیدوار نیستند. روی این ملحوظ یگانه کشوری که توان حفظ امنیت و چانس استفاده از موقعیت ستراتژیک افغانستان را بخصوص در راه مبارزه با تروریزم و سرکوبی عناصرفعال وابسته به القاعده و گروپهای مربوطه در منطقه دارد، چین خواهد بود. علاوتاً برای چین که از همه بیشتر به کمبود مواد انرژی تیل و گاز مواجه است و نیز به منابع معدنی ضرورت دارد، نفوذ درافغانستان و کشورهای آسیای مرکزی بسیار پرمنفعت بوده و آن کشور را در اینکار تشویق خواهد کرد تا در گسترش نفوذ سیاسی و اقتصادی خود در منطقه بکوشد. چنانچه یکی از تحلیلگران ارشد موسسۀ «بروکینگز» امریکا ـ خانم «وندا  براون» طی یک مقالۀ منتشره  در سایت بی بی سی بتاریخ 17 نوامبر 2013 در زمینه چنین می نویسد: 

«امریکا نه افغانستان و نه آسیای مرکزی را ، بلکه شرق آسیا را درکانون توجه ستراتژیک خود قرار داده است. تلاش برای اینکه چین به یک قدرت مسالمت آمیزمبدل شود، از اولویت های سیاست خارجی واشنگتن است. امریکا جنوب شرق آسیا و هند ـ و نه افغانستان و آسیای مرکزی ـ را عرصۀ مهم برای پیگیری این هدف میداند. برعلاوه امریکا در شرق میانه گرفتار است: سوریه و مصر در آتش بحران می سوزند، جنگ سرد میان ایران و عربستان سعودی درجریان است و امریکا سعی بسیار برای حل مسألۀ بغرنج اسرائیل و فلسطین بخرچ می دهد. بسیاری از سیاستمداران امریکائی و حتی شاید بسیاری از مقامات قصر سفید، افغانستان را مسئولیت نابخردانه و فاقد اهمیت ستراتژیک می دانند».

 

در این بازیهای منطقوی آنچه تا هنوز آشکار نگردیده  همانا نقش ایران است که از یکطرف میخواهد روابط را با امریکا و غرب بهبود بخشد و ازطرف دیگر معلوم نیست که در برابر چین ـ پاکستان و نیز هند ـ روسیه در قبال افغانستان و سائر مسائل منطقوی چه موقف را در آینده اتخاذ خواهد کرد و نیزعلایق ترکیه و عربستان در این بازی های منطقوی خاصتاً در ارتباط با افغانستان چگونه تغییر خواهد نمود. اینها سؤالهای اند که جواب آنرا در نحوه تحولات بعدی در منطقه باید جستجو کرد.(پایان)

 

مقالات مرتبط

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت چهارم و آخر )

سال انتشار: سوم سپتمبر 2021
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت سوم )

سال انتشار: دوم سپتمبر 2021
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت دوم)

سال انتشار: 31 آگست 2021
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت اول)

سال انتشار: 30 آگست 2021
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت دهم و آخر)

سال انتشار: 25 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت نهم)

سال انتشار: 24 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت هشتم)

سال انتشار: 22 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت هفتم)

سال انتشار: 21 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد!

سال انتشار: 13 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت پنجم)

سال انتشار: 12 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت چهارم)

سال انتشار: 11 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت سوم)

سال انتشار: 10 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت دوم

سال انتشار: 9 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت اول)

سال انتشار: 8 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

مختصری دربارۀ تاریخچه لویه جرگه ها در افغانستان (بخش ششم)

سال انتشار: 5 دسمبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

مختصری دربارۀ تاریخچه لویه جرگه ها در افغانستان (بخش پنجم)

سال انتشار: 4 دسمبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

مختصری دربارۀ تاریخچه لویه جرگه ها در افغانستان (بخش چهارم)

سال انتشار: اول دسمبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

مختصری دربارۀ تاریخچه لویه جرگه ها در افغانستان (بخش سوم)

سال انتشار: 30 نوامبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

مختصری دربارۀ تاریخچه لویه جرگه ها در افغانستان (بخش دوم)

سال انتشار: 28 نوامبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

اقتصاد جنگ و بحران پولی و مالی افغانستان از کودتای ثور تا سقوط طالبان - (بخش هشتم و آخر)

سال انتشار: 18 نوامبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem
A portrait image of Dr. Sayed Abdullah Kazem

داکتر سیدعبدالله کاظم

داکتر سیدعبدالله کاظم درماه جدی 1320 شمسی (جنوری 1942) در چارباغ ـ شهرکابل در یک خانواده سرشناس چشم به جهان گشود، بعد از فراغت از لیسه حبیبیه و پوهنحی اقتصاد پوهنتون کابل  درسال 1963 شامل کدر تدریسی آن پوهنحی گردید. در سال 1971 پس از اخذ درجه دوکتورا در«رشته اقتصاد و علوم اجتماعی» از اطریش (ویانا) به کشور عودت کرد و به حیث استاد در پوهنحی اقتصاد پوهنتون کابل مجدداً شروع به تدریس نمود. در سال 1973 به رتبه علمی «پوهندوی» ارتقا کرد ونخست به حیث آمر دیپارتمنت اقتصاد تصدی (رشته صنعت) و سپس از 1974 تا 1978 به حیث رئیس آن پوهنحی ایفای وظیفه کرد.

بعد از کودتای ثور با جمعی از استادان به تشکیل «حزب وحدت ملی افغانستان» پرداخت و متعاقباً با تعدادی از اعضای مؤسس آن حزب توسط حکومت خلقی ـ پرچمی گرفتار و برای مدت 19 ماه در پلچرخی زندانی شد. بعد از رهائی از زندان در اپریل 1980 به حیث آمر بانک ملی افغان به لندن رفت، ولی از اشغال رسمی وظیفه خودداری کرد وپس از دو ماه نخست به جرمنی و بعد به ایالات متحده امریکا پناهنده  شد. او ازاواخر 1981 تا اکنون  به ایالت کالیفورنیا در شهر «سن هوزه» اقامت دارد.