تذکر مختصر پیرامون «تعریف بهترین قانون اساسی!»
نویسنده: داکتر سید عبدالله کاظم
دوست عزیز و دانشمندم جناب داکتر صاحب هاشمیان طی یک تبصرۀ کوتاه زیرعنوان «تعریف بهترین قانون اساسی ازچه قرار است؟» ضمن انگشت گذاری منتقدانه برموضوع اعطای لقب «قهرمان ملی» درقانون اساسی کشورمطالبی نوشته اند که در خور توجه است. دراین ارتباط باید عرض کرد که در ماده 158 قانون اساسی آمده است که : «لقب بابای ملت و امتیازاتی که توسط لویه جرگه اضطراری سال یکهزار و سیصدو هشتاد و یک هجری شمسی به اعلیحضرت محمد ظاهر شاه، پادشاه سابق افغانستان، اعطا شده است با رعایت احکام این قانون اساسی مدام الحیات برای ایشان محفوظ میباشد». به استثنای همین موضوع که آنهم به فیصله قبلی لویه جرگه اضطراری رویت داده شده و درآن ذکر کلمۀ «مدام الحیات» سؤال انگیز گردیده است، دیگرهیچ تذکری درقانون اساسی درباره اعطای القاب به کسی نرفته است. موضوع اعطای لقب «قهرمان ملی» به شهید مسعود برطبق فیصلۀ لویه جرگه صورت گرفته ، نه آنکه در قانون اساسی درج باشد. اینکه اعطای این لقب روی کدام انگیزه ها در لویه جرگه مطرح گردید، بحث جداگانه است و همه آگاه اند که چه معامله گریها در مورد سرود ملی و اعطای القاب و غیره مسائل در طول جلسات خصوصی در لویه جرگه قانون اساسی صورت گرفت.
بهر حال برمیگردم به آنچه جناب داکتر صاحب هاشمیان در مورد تعریف بهترین قانون اساسی به ارتباط نوشتۀ جناب ف. هیرمند و این کمینه نوشته اند، از اینقرار: «به اساس جهان بینی من مبتنی برشناخت افغانستان با طرز استدلال دانشمند محترم آقای هیرمند که قانون اساسی موجود درافغانستان یکی ار مترقی ترین قوانین اساسی منطقه محسوب میشود و هکذا با طرز تلقی دانشمند محترم استاد داکتر سیدعبدالله کاظم که قانون اساسی موجود ما یکی از بهترین قوانین اساسی منطقه محسوب میشود، موافق نیستم».
از آنجائیکه محترم ف. هیرمند اخیراً یک توضیحیه در باره نوشتند، من هم خواستم تذکری مختصری در زمینه تقدیم دارم تا سوء تفاهم رفع گردد، زیرا جناب استاد هاشمیان از نوشته من فقط «مبتدأ» را گرفته ولی «خبر» را بجایش گذاشته اند و لذا جمله ناتکمیل بار آمده است. میخواهم با اقتباس از یک پراگراف مقالۀ قبلی خود تحت عنوان «نظری به عمق موضوع تعدیل نظام» با ایزاد «خبر» جمله را به ین گونه تکمیل سازم :
«جای شک نیست که قانون اساسی موجود ما یکی از بهترین و به فرمودۀ جناب هیرمند صاحب یکی ازمترقی ترین قوانین اساسی منطقه محسوب میشود که درآن ارزش های عالی دموکراسی درج گردیده است، ولی این لباس عالی شان متأسفانه کاملاً مطابق به اندام ما بریده و دوخته نشده و شرایط لازم رابرای یک کشوری که بعد از دو دهه کشتار و ویرانی دراین چند سال اخیر سر از خاکستر جنگ بالا کرده است، در بسا موارد دربر ندارد و برخی از مشکلات سیاسی و بحران جاری کشور از همین نارسائی های قانون اساسی کشور سرچشمه میگیرد. طور مثال کدام عقل سلیم قبول میکند که اقتصاد بازار آزاد، آنهم به مفهوم کلاسیک آن بتواند مشکل گشای اقتصاد کشور باشد، درحالیکه همه زیربنا های اقتصادی دراثر جنگ از هم پاشیده و سکتور خصوصی هنوز مثل طفل نوپا توان ایستادن به پای خود را نداشته و تاهنوز ندارد!!»
همچنان در ختم آن نوشته افزوده بودم که : «تازمانیکه ما چهارچوب قانونی خود را اصلاح نکنیم و به استناد آن اصلاحات لازم را درپیش نگیریم، اصلاحات در سائر موارد به نتیجه نمیرسند و هر قدر این اقدامات را به دلیل «غیرعادی» بودن اوضاع به تعویق اندازیم، به همان اندازه مشکلات بیشتر شده و پیدا کردن طرق حل معضلات پیچیده تر و مغلق تر میگردد. یک آیۀ مبارکه قرآن پاک تصریح میدارد ومی فرماید:«الله (ج) وضع یک قوم را تغییر نمیدهد، مگر آنکه خود آنها تغییر دهند» یعنی تغییر به وسیلۀ خود آنها. لذا نگذاریم که مشکلات از حد تغییر و اصلاح بیرون رود و هرچه زودتر باید به آن رسیدگی کرد».
امید است با این توضیح مختصرنگرانی جناب استاد رفع شده باشد باحترام
مقالات مرتبط
امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت چهارم و آخر )

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت سوم )

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت دوم)

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت اول)

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت دهم و آخر)

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت نهم)

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت هشتم)

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت هفتم)

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد!

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت پنجم)

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت چهارم)

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت سوم)

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت دوم

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت اول)






اقتصاد جنگ و بحران پولی و مالی افغانستان از کودتای ثور تا سقوط طالبان - (بخش هشتم و آخر)


داکتر سیدعبدالله کاظم
داکتر سیدعبدالله کاظم درماه جدی 1320 شمسی (جنوری 1942) در چارباغ ـ شهرکابل در یک خانواده سرشناس چشم به جهان گشود، بعد از فراغت از لیسه حبیبیه و پوهنحی اقتصاد پوهنتون کابل درسال 1963 شامل کدر تدریسی آن پوهنحی گردید. در سال 1971 پس از اخذ درجه دوکتورا در«رشته اقتصاد و علوم اجتماعی» از اطریش (ویانا) به کشور عودت کرد و به حیث استاد در پوهنحی اقتصاد پوهنتون کابل مجدداً شروع به تدریس نمود. در سال 1973 به رتبه علمی «پوهندوی» ارتقا کرد ونخست به حیث آمر دیپارتمنت اقتصاد تصدی (رشته صنعت) و سپس از 1974 تا 1978 به حیث رئیس آن پوهنحی ایفای وظیفه کرد.
بعد از کودتای ثور با جمعی از استادان به تشکیل «حزب وحدت ملی افغانستان» پرداخت و متعاقباً با تعدادی از اعضای مؤسس آن حزب توسط حکومت خلقی ـ پرچمی گرفتار و برای مدت 19 ماه در پلچرخی زندانی شد. بعد از رهائی از زندان در اپریل 1980 به حیث آمر بانک ملی افغان به لندن رفت، ولی از اشغال رسمی وظیفه خودداری کرد وپس از دو ماه نخست به جرمنی و بعد به ایالات متحده امریکا پناهنده شد. او ازاواخر 1981 تا اکنون به ایالت کالیفورنیا در شهر «سن هوزه» اقامت دارد.