درسی که باید از گذشته آموخت! - (قسمت یازدهم)

نویسنده: داکتر سید عبدالله کاظم
تاریخ انتشار: 12 فبروری 2014

دربارۀ انتخابات ریاست جمهوری افغانستان درسال 2009

(به استناد کتاب: کای آیدی: «مبارزه قدرت در افغانستان»)

Kai Eide: Power Struggle over Afghanistan

قسمت یازدهم

چگونه دور دوم انتخابات زمینه سازی شد؟

کمسیون مستقل انتخاب با انتشار یک اعلامیه مطبوعاتی نتایج دور اول انتخابات را بتاریخ 28 میزان 1388 (20 اکتوبر 2009) چنین بیان کرد:«کمسیون مستقل انتخابات بعد از دریافت دساتیر کمسیون شکایات انتخاباتی مبنی برباطل سازی آرای مربوط به محلات مختلف درسرتاسر کشور و جمع بندی نتایج به این نتیجه رسیده است که محترم حامد کرزی با دریافت 49.67 فیصد کل آرای معتبر، کاندید پیشتاز شناخته شده اس؛ چون هیچ یک از نامزدان محترم انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 نتوانسته اند که با درنظرداشت قانون اساسی و قانون انتخابات افغانستان اکثریت بیش از 50 فیصد آرای قانونی رأی دهندگان را کسب نماید، بناً کمسیون مستقل انتخابات با درنظرداشت محدودیت های زمانی و فرا رسیدن فصل سرما و موجودیت مشکلات موجود درکشور بدین وسیله اعلام میدارد که دور دوم انتخابات ریاست جمهوری با درنظر داشت احکام پیشبینی شده درقانون اساسی افغانستان به تاریخ 16 عقرب سال روان درسرتاسر کشور برگزار میگردد».(آژانس خبری باختر، مورخ 20 اکتوبر 2009) 

عصر همان روزپس از انتشار اعلامیه فوق رئیس جمهور حامد کرزی دریک کنفرانس مشترک خبری با سناتور جان کری رئیس کمیته روابط خارجی سنای امریکا و کای آیدی نماینده خاص ملل متحد موافقت خود را با متن اعلامیه فوق با این عبارات بیان کرد: «ما اقدام کمسیون مستقل انتخابات را یک اقدام قانونی و برحق میدانیم و بعد از 14 روز شاهد دور دوم انتخابات خواهیم بود. مردم برای بار دوم به پای صندوقهای رأی خواهند آمد و از بین دو کاندید که بیشترین آرأ را گرفته اند، به کاندید موردنظر خود رأی خوهند داد». او در برابر سؤالی که آیا از رفتن به دور دوم راضی است، جواب داد: «به خیر ما همین بود که انتخابات را به دور دوم ببریم، اگر من برنده هم اعلام می شدم، این پیروزی من به خیر مردم افغانستان نبود، چون انتخابات بدنام شده بود و حکومتی هم که من می ساختم به خیر مردم نبود».(بی بی سی مورخ 27 اکتوبر 2009)

طی این کنفرانس خبری جان کری حمایتش را نیزاز رفتن به دور دوم اعلام کرد و گفت که جامعه بین المللی حاضر است در برگزاری دور دوم انتخابات افغانستان را همکاری لازم نماید و اما عده ای از نمایندگان ولسی جرگه به این نظر بودند که رفتن به دور دوم بنابر مصلحت های سیاسی صورت گرفته بود.(رادیو آزادی، مورخ 20 اکتوبر 2009)

دراین موقع داکتر عبدالله اشتراک خود را در دور دوم انتخابات موکول به شرایطی کرد، ازجمله برکناری رئیس کمسیون مستقل انتخابات داکترعزیزالله لودین، وزیر معارف فاروق وردک، وزیر داخله حنیف اتمر و اسدالله خالد وزیر سرپرست سرحدات، همچنان جیلانی پوپل رئیس ارگانهای محل، درغیر آن او گفت که از کاندید شدن منصرف خواهدشد. اما کمسیون مستقل انتخابات تصریح کرد که مطابق به قانون انصراف از کاندید شدن فقط دریک موقع معین صورت گرفته میتواند و بعد از آن کاندید حق انصراف و تحریم را ندارد. اگر کاندید نخواهد دردور دوم انتخابات اشتراک کند، اینکار مانع تدویر انتخابات نمیگردد. کرزی از یکطرف به اشتراک عبدالله در دور دوم تأکید داشت و ازطرف دیگراز قبول شرایط او مبنی بر عزل اشخاص فوق الذکر خود داری کرد و گفت که ایشان هیچ کار مخالف قانون انجام نداده اند.(بی بی سی، مورخ 27 اکتوبر 2009)

با این ترتیب دیده میشود که با رفع یک معضله، معضلۀ دیگر پیش روی انتخابات قرار میگیرفت و موجب ادامۀ بحران می شد. اینکه چگونه بحران بعد از تلاشهای زیاد جان کری و بخصوص کای آیدی حل گردید، سؤالیست که دو فصل دیگر کتاب کای آیدی ذیلاً به آن جواب می گوید: 

آقای رئیس جمهور! من تصمیم به کناره گیری گرفته ام.

(فصل بیست و هشتم کتاب از صفحه205  الی 211)

مترجم: محمد همایون هارونی

 

ساعت ها با جان کـری نماینده حکومت امریکا در قصر ریاست جمهوری نشسته بودم. کـری و آیکن بیری  از من خواهش نمودند تا حضورداشته باشم.  طرزالعمل وروش کـری مشخصاً موردپسند کرزی بود؛ وی با رئیس جمهور افغان به آرامی واحترام رفتار میکرد.  هیچگاه از کلمات ناخوشآیند استفاده نمیکرد. فقط مذاکراتش مختص به موضوعات جدی وصریح بود. با آنهم من نگران بودم، زیرا کرزی به دلیل جلسات متواترکه  با نماینده امریکا داشتم، مرا بجای آنکه  نماینده مستقل ملل متحد بشناسد، از دید گاه همدست بودن باامریکا می پنداشت. این ضعف ونا توانی مرا نشان میداد که در قضایا مؤثرباشم، چون تاکنون رئیس جمهور آمادگی خودرا به دوره دوم انتخاباتی نشان نداده بود. موقعیکه اولین روز مذاکرات کــری خاتمه یافت، بفکر آن افتادم که جلسه آینده را چطور باید اداره نمایم. پلان بود که کــرزی با کـــری وسائرمشاورین امریکا عصرروز دیگرملاقات نماید. بعقیده من لازم بود رئیس جمهور را بطور دیگرتحت تأثیر قراردهیم. کری میتوانست از موقف اضلاع متحد ه امریکا بحیث بزرکترین کمک کننده افغانستان نظر به سائر همکاران بین اللملی استفاده نماید. اما روابط من متکی براعتبار و اعتماد بود. از همان آغاز انتخابات من همیش با نیروی هر چه بیشتر از قانون اساسی و قوانین انتخاباتی پشتیبانی نموده بودم و به همین دلیل اختلافات شدید بین من و نمایندگان حکومت امریکا و معاونم قبل ازانتخابات و در جریان انتخابات ایجاد شده بود. عصر روز دیگر و فردای آنروز قطعی بود که هرگاه رئیس جمهور دوره دوم را نپذیرد و بعوض پافشاری کند که او برنده است، این عمل تاثیرات نامطلوب را در استحکام و ثبات کشور به وجود خواهد آورد. فکر کردم که اگر بار دیگر با جان کــری در جلسات کـــرزی اشتراک نمایم، لطمۀ سنگین به توانائی خود خواهم زد حتی در آینده نخواهم توانست مستقلانه بالای این قضیه تأثیر وارد نمایم. در جریان شب و فردای آنروز غرق این مفکوره بودم،  حتی با آیکن بیری نیز مشوره کردم که آیا با امریکائی ها یکجا شوم یا خیر؟ بالاخره تصمیم گرفتم که به ملاقات رئیس جمهور به تنهائی بدون حضورکــری و اعضای تیمش بروم. لهذا قبل ازآنکه کــری از سفر خود در جنوب افغانستان برگردد، از رئیس جمهور اجازه ملاقات خواستم. بعدازظهر نزدیک شام بود که به دفتر کــرزی رفتم. ســپانتا نیز در آنجا حضور داشت. به کــرزی اظهار نمودم  که میخواهم با وی یک ملاقات سری داشته باشم.  دفتررسمی را ترک کردیم و هرسه از پله های زینه پائین رفته بسمت دفتر کوچک روان شدیم. دراین اطاق کوچک منزل اول مزاحمت کمتر بود.

رئیس جمهور را از قضایا مطلع ساختم  و گفتم هرگاه رئیس جمهور دوره دوم انتخابات را قبول ننماید، من باید استعفای خود را اعلام نمایم. درجریان  دوره انتخابات منهمک براحترام به قانون اساسی ودستورات انتخاباتی بودم. من یک مسئولیت جدی را بعهده گرفته بودم، بنابرین باانتقادات و طرزبرخورد های شدید روبروشدم. هرگاه کـرزی دوره دوم انتخابات را که قانون اساسی لازم میداند نپذیرد، اقدام من به ناکامی مواجه شده، واینکاربه معنی آنست که رئیس جمهور خود به قانون احترام ندارد. در ضمن اینکار برای من نیز یک صدمۀ جبران ناپذیر خواهد بود که  قادر به ادامه کار خود بحیث نماینده ملل متحد نخواهم بود.

این مشکلترین مباحثه بود که با کــرزیبعمل آوردم، من از ایفای وظیفه شاقه انتخابات طولانی خسته شده بودم مخصوصاً از اتهامات گالبرایت وسائررسانه های خارجی. جدوجهد چندین ماهه ما طی مراحل مختلف انرژی مرا را کم کرده وضعیف شده بودم. کـــرزی ملاحظه کرد که چطورخسته بودم.  آثار آنرا که در پیغامم صادقانه منعکس میشد، بخوبی احساس می نمود.  تصورمیکردم مذاکرات ما بیش ازپانزده دقیقه دوام نکند، اما مدت یک ساعت در دفتر کوچک نشستیم، و مروری از تجارب تلخ انتخابات را با برآشفتگی های که به ارتباط برخورد با بعضی همکاران بین المللی داشتیم، باهم درمیان گذاشتیم. وی آهسته صحبت میکرد و تصورمیکنم به تصمیم من وقعی می گذاشت و متوجه بود تاچه حـد برایم مشکل تمام شد تا به نتیجه نهائی برسم.

کری وایکن بیری طوریکه آرزو داشتم مذاکرات خویش را با رئیس جمهور بدون حضور من درآنشب دوام دادند، قرار معلوم مذاکرت بخوبی پیش میرفت، فردای آنروز بار دیگر کمی ناوقـت تر شروع کردند و رئیس جمهور پافشاری داشت که بیشتر از نصف آرأ را به دست آورده است.  کـری بوضاحت گفت که وی فقط چند ساعت معدود وقت دارد و بعداً کابل را ترک خواهد گفت. هرگاه متیقن شود که مشکل حالا حل نمیشود، درآینده وقت زیاد را خواهد گرفت و نیزخطر بی ثباتی، شورش وناآرامی تقویه خواهد شد. من چند لحظه را تا قبل از ظهر باایشان گذشتاندم و بعداً دوباره به دفتر خویش برگشتم. بعد از آن نمی خواستم که در مذاکرات با کـرزی و کـــری تنها یک تماشاچی باشم.

بعد از مد تی از من سئوال شد که به قصر ریاست جمهوری برگردم. زمانیکه رسید م از اوضاع چنین بر می آمد که راه حلی دریافت شده است. مگر اطلاعش سبب تعجبم گردید، موضوع چنین بود که بروفق  دریافت کمسیون مستقل انتخابات چهل سه صندوق آرأ حین بررسی معیار را تکمیل ننموده و باطل دانسته شده بودند. کــری توافق نشان داد که آنهارا نیز در جمله آرأی قانونی بشمارند که در نتیجه آرای رئیس جمهور قدری زیادتر گردید. برای من موافقه با چنین امر مشکل بود. باوجود آنکه قبلا ً موافقه نموده بودم از هیچ نوع همکاری با کمسیون بررسی شکایات دریغ ننمایم، تصمیم گرفتم ازین فیصله  دوری جویم. من بد گمانی خود را به همکاران امریکائی خود ابراز داشتم. این امر در یک لحظه  تشنج بوجود آورد که آیا نماینده ملل متحد باوجود زحماتیکه متحمل شده  و کـرزی را قناعت برفتن در دور دوم داده است، میخواهد آنرا از هم بپاشد؟

درک فکر کـــری مشکل نبود، اهمیت نداشت که کـرزی 48 ویا 49 فیصد رأی برده باشد، چون رئیس جمهور قانع گردید که دوردوم انتخاباتی را قبول کند، دیگربرای حفظ آبرو با ارزش است که کمسیون بررسی شکایات این قیمت را بپردازد .

نمایندگان کمسیون مستقل انتخابات بمنظور جمع آوری و محاسبه ارقام به دفتر خویش برگشتند. وبقیه ما دفتر رئیس جمهور را ترک گفته بیرون در باغ قصر منتظر ماندیم، کــری و کرزی بگردش و قدم زدن “محـرمانه” آغاز نمودند، به تعقیب ایشان قطارطولانی  محافظ ها و مشاورها  روان بودند. من با یک گروپ وزرای افغان یکجاایستاده بودیم. آنها باهم مشاجره میکردند که قبل از ختم دوره دوم نباید هیچنوع معا مله با عبدالله صورت گیرد. آنها پافشاری داشتند که جهت قانونی شدن دور دیگر ریا ست جمهوری به بیشتر از50  فیصد آرأ  نیاز است.

بیشتر از یکساعت نگذشت که نتایج نهائی رسید. بتأسی از کمسیون انتخابات رئیس جمهور در حدود (49.67 ) فیصد آرأ را بدست آورد.  کرزی مخالفت نکرد و دور دوم انتخا با ت را پذیرفت. به این ترتیب ما بختم یک فصل درد ناک مرحله انتخاباتی رسیدیم. کـری و کـرزی آماد گی خود را برای یک کنفرانس مطبوعاتی می گرفتند که چندین ساعت به تعویق افتاده بود. هردوی ایشان میخواستند من هم با ایشان سهم بگیرم، باوجودیکه علاقمند شدید نبودم. ازآنجائیکه هیچ نوع ارقام اعلان نخواهد شد، خواستم اشتراک نمایم. هرگاه کسی از67. 49  فیصد یاد آور شود، من درموقف ناشایسته قرارخواهم گرفت. این ارقام متکی به آنعده صندوقهای آرأ بود که غلط یا صحیح مشکوک اعلام شده بودند. این تصمیم توسط نماینده امریکا و یکی از کاندیدان صورت گرفته بود.

کنفرانس مطبوباعتی دایر شد، کرزی بطورواضح اظهار داشت که با دور دوم انتخاباتی توافق دارد. کــری نیز به نوبه خود اظهار خوشی کرده متذکر شد که این تصمیم از منتهای آگاهی زمامداری رئیس جمهور است. من تأکید کردم که این دور باید از دور اول بهتر باشد، و از خدمات اعضای کمسیون بررسی شکایات در زمینه  اظهارقدردانی نمودم . به اینترتیب سه روز دشوارتصمیم گیری به پایان رسید. حال جان کـــری میتوانست به  واشنگتن برگشت نماید. بقیه ما باید آمادگی به حماسه دور دوم انتخاباتی بگیریم.

من طرز کار جان کـــری را تقد یر نمودم زیرا با رئیس جمهور به احترام رفتارمی نمود. این روش  برای رئیس جمهوریک تغییر کلی با برخورد های سائر نماینده گان امریکائی بشمول هالبروک داشت. هرگاه این روش از ابتدای دوره اوبا ما به همین منوال آغاز میشد، از یکمقدار زیادی مخالفتها و بی اعتمادی ها جلوگیری بعمل می آمد. فکر میکنم بعد ها کــرزی متذکر شد که کــری یگانه نماینده امریکا است که مورد اعتمادش میباشد.

دور دوم بتاریخ هفتم ماه نوامبر تعیین و مراحل آماد گی آغاز شد، من قبلا ً به رئیس جمهور یاد آورشده بودم که باید صندوقهای رأی دهی بر علاوه سائر مواد ضروری به طبع رسیده و از خارج وارد گردد. وقت آن رسید که باری دیگر با آیساف، وزارت دفاع ، و وزارت داخله بشمول امنیت ملی و کمسیون مستقل انتخابات جهت احیای پلان های امنیتی مذاکره نمود. باری دیگر با ید توافق جانبین را درمورد تعداد محلات و مراکز رأیدهی بدست آورد. تصامیم درزمینه عیناً بهمان شکلی که دوماه قبل بود، گرفته شد، باردیگر مواد مورد ضروت انتخابات باید به نواحی و قریه جات توزیع شوند، وکارگران مسئول استخدام گردند. کسانیکه در گذشته به تقلب دست زده بودند، تعویض شوند. مگر یک مزیت نظر به دور اول موجود بود که ما تنها دو کاندید برای ریاست جمهوری داشتیم وانتخابات شوراهای ولایتی ضمیمۀ آن نبود که کار را ساده میساخت. مگر با آنهم یک عمل دشوار بود، زیرا باید در ظرف سه هفته تنظیم و تکمیل میشد.

در رابطه با کرزی من مشکلات زیاد داشتم ، اما اعتماد عبدالله را بدست آورده بودم، در جریان یک کنفرانس مطبوعاتی که بتاریخ 21 اکتوبر دائر گردید، وی متذکر شد که روش عمله ملل متحد در جریان انتخابات مؤثر وبا شفا فیت کامل بود. وی یک سلسله شرایط را برای دوردوم اعلام نمود و گفت من به ملل متحد بیشتراز کمسیون مستقل انتخابات اعتماد دارم. اظهارات وی که لودین باید از ریاست کمسیون انتخابات برکنار شود، قابل درک بود، اما عملی نبود. همچنان در خواست برکنار کردن یک تعداد وزرا یک حرکت تاکتیکی آمادگی برای عقب نشینی از مجموع مراحل مختلفه بود، و برای من این تغییر درطرز تفکر عبدالله یک روش خارق العاده بود.  حال او میدید و میدانست که بمن اعتماد کرده میتواند.

باخت کـرزی در دور دوم کم بود، البته که عبدالله از ما بیشتر میدانست. طرفدارانش نیز درک کردند که این معجزه خواهد بود  که وی در دور دوم موفق شود.  طرفدار متحدش پروفیسور ربانی نمیخواست دیگر پهلوی یک شکست خورده نامؤفق قرار گیرد، منفعت را در ان دانست تا با رئیس جمهور بپیوندد. در مجامع و کمیته های بین المللی ترس ازدیاد  نا آرامی و خشونت و بی ثباتی دردوردوم در کابل و سائر شهر ها بنظرمیخورد.  بهتر آن خواهد بود که رئیس جمهور و عبدالله بیک فیصله بین هم برسند. هر گاه عبدالله از انتخابات کناره گیری کند، اهمیت فوق العاده خواهد داشت، زیرا این عمل سبب جلوگیری از مظاهرات و خشونت خواهد شد.  واضح بود که یکتعداد طرفداران عبدالله آماده بودند که به اعتراض از غیر قانونی بودن انتخابات به سرکها هجوم آورند. بمنظور اجتناب از همچو یک فاجعه، ایجاب مینمود تا کـرزی دست  خود را بسمت مخالف دراز نماید.

من رفتم تا دریابم که اگر رئیس جمهور آمادگی خودرا به همچو اقدام در برابر عبدالله نشان میدهد. در چنین دیدارها اکثراً با رئیس جمهور به تنهائی ملاقات میکردم. در سائر بازدید ها به همرای آیکن بیری بملاقات کـــرزی میرفتم. رئیس جمهور هیچ پیشنهادی نداشت، کــرزی نمیخواست با فشار بالایش حکومت «وحدت ملی» تحمیل گردد، و ما هم چنین آرزونداشتیم. حتی عبدالله نمی خواست بحیث وزیر در حکومتی که غیر قانونی می پنداشت، عضویت داشته باشد. متاسفانه چند تن تحلیلگران سیاسی و نماینده های بین المللی مشخصاً از جملات همچو «حکومت وحدت ملی» و «حکومت ائتلافی»  در بیانات خویش یاد آور شدند. کــرزی این را یک نوع دیگر کوشش دخالت آمیزبین المللی می شمرد.

ما از کرزی خواهش نمودیم تا برای عبدالله یک مقام سیاسی خارج حکومت اعطا نماید ، یک تعداد زیاد پیشنهادات صورت گرفت بشمول ریاست کمسیون ریفورم و یا بازسازی، زیرا عبدالله باز سازی را اساس پلان و گفتار خود در دوره انتخابات مطرح نموده بود.  اما قابل درک بود که رئیس جمهور هیچ علاقمندی در ین موارد نشان نداد.

فضای گفتگو در اثنای بحث این جریانات بین من، رئیس جمهور و آیکن بیری جدی گردید. من اظهار داشتم  که بمنظورامکان رسیدن به توافق بین عبدالله و رئیس جمهور، سکرتر جنرال ملل متحد در نظر دارد بکابل سفر نماید. در اول رئیس جمهور کدام عکس العملی نشان نداد و من آماده شدم تا جلسه را ترک گفته و به سمت دفتر مراجعه نمایم زیرا ادامه چنین مباحث  بیهوده بود. رئیس جمهور خشمگین شده افزود ، نه تنها دور اول را از من ربودید، و حال انتظار دارید که دور دوم اانتخابات را نیز فسخ نموده مرا مجبور بسازید با شخص مخالف خود حکومت ائتلافی تشکیل بدهم. از پیشنهاد من که او از سفر بانکی مون استفاده نماید، کرزی بیشتر خشمگین گردید و افزود این یک مرحله انتخابات است که به انجام باید رسید، نه اختلافات بین الفتح و حمـا س در ناحیه فلسطین. من کرزی را هیچگاه چنین خشمگین ندیده بودم.

واضحاً خطا ازرئیس جمهور نه، بلکه از من بود که جلسه ما به مشاجره کشید. من باید مسئولیت آنرا بعهده گیرم زیرا من بودم که وی را خشمگین ساختم.  در اولین فرصت از وی معذرت خواستم زیرا من بودم که سبب تحریک او شدم.

در آخرین روز های اکتوبر کوشیدم،هرطوری شود زمینه آرامش هر دو کاندید را مهیا و یک فضای دور از خطر را جهت یکجا شدن ایشان فراهم سازم.  هیچ یک از ایشان علاقمندی نشان ندادند، تا روز بیست وهشتم اکتوبر که دشوار ترین روز طی دوسال اقامت من در افغانستان  بود.(پایان فصل) 

بازی آخر انتخابات: پیروزی جنجال برانگیز کرزی

(فصل سی کتاب از صفحه 220 ال 224)

مترجم: داکتر کاظم

 

هفته ها پس از آنکه کرزی دور دوم را قبول کرد، من تلاش کردم  بین کرزی و عبدالله یک ملاقات را ترتیب دهم تا در قبال آن بین آنها یک نوع تفاهم ایجاد گردد و خطر بی ثباتی سیاسی کاهش یابد. ما در باره وقت و محل ملاقات باهم صحبت کردیم. مهم بود تا از این احساس جلوگیری شود که کدام یک قدم اول را گذاشته  و دیگری را برای ملاقات دعوت کرده است. عبدالله اصرار داشت که بهتر است این ملاقات از مجرای ملل متحد صورت گیرد و کرزی نیز با این نظر مخالف نبود. درنهایت هردو موافقه کردند که ملل متحد این ملاقات را سربراه سازد، ولی آنها در مورد محل ملاقات موافقه نداشتند. کرزی میخواست ملاقات در قصر ریاست جمهوری صورت گیرد، ولی عبدالله ترجیح میداد که آنها در قصرنمبر 7 ملاقات کنند. هردو در موقف های خود ایستادگی داشتند. با آنکه چنین بحث ها مضحک بود، اما در بحبوحۀ  مبارزات هر اقدام میتوانست به نحوی نقطۀ ضعف یکی را توجیه کند. بتاریخ 28 اکتوبر که مصادف با حمله بر مهمانخانه باختر بود، عبدالله یک قدم مؤثر گذاشت و در آخر یک صحبت تیلفونی قبول کرد که به خاطر رفع مشکل واحترام به زحماتی که ملل متحد در زمینه متقبل شده بود، به قصر ریاست جمهوری برود. این سخن او مرا خوشنود ساخت و عبدالله به یک اقدام محترمانه وقابل تمجید مبادرت ورزید. ما موضوع را به اطلاع دفتر رئیس جمهور رسانیدیم و آنها نیز موافقه کردند.

هینه میلفالد و من یکجا به عمارتی رفتیم که قرار بود ملاقات در آن صورت گیرد تا  متیقن شویم که همه چیز برطبق وعده است. حوالی شام بود و ملاقات در ساعت 8:30 شام تعیین گردیده بود. عبدالله به قصر نمبر 7 آمد و در با یک موتر ملل متحد به قصر ریاست جمهوری رفت. از ورود او و دست دادن با کرزی و حضور من در بین آنها، عکس برداری شد تا نشانه ای از پادرمیانی ملل متحد پنداشته شود. هردو آرام معلوم می شدند. انها یکدیگر خود را از سالها بدینسو خوب می شناختند؛ عبدالله وزیر خاجۀ کرزی بود و اما پس از مدت تقریباً  شش ماه این اولین بار  بود که آنها یکدیگر خود را می دیدند.

من به قصر نمبر 7 برگشتم، جائیکه عبدالله موتر خود را در آنجا گذاشته بود. دوساعت بعد او برای گزارش مختصر به ما به آنجا آمد. ملاقات با رئیس جمهور نتایج مشخص را بار نیاورده بود، ولی به هرحال صورت گرفت و تقریباً نیمۀ شب بود و هیچ کدام ما برای صحبت مزید حوصله نداشتیم. عبدالله رفت و هینه، سکات و من در قصر نمبر 7 ماندیم که یک روز بسیار مشکل را در کابل به پایان رسانیده بودیم: از وقوع حادثۀ المناک انفجار انتحاری مهمانخانۀ باخترمربوط ملل متحد در صبح زود آن روز تا یک فصل دیگر از ماجرای انتخابات در حوالی شام. به مشکل میتوان باور کرد که این حوادث مهم در یک روز اتفاق افتد.

به وضاحت کامل معلوم می شد که عبدالله از نامزدی خود برای دور دوم ریاست جمهوری کنار خواهد رفت. بسیاری از سفرا از او می خواستند که او نباید برکناری خود را به حیث تحریم (بایکات) از کاندید شدن ارائه دارد، که موجب مکدر شدن فضا و بروز مشکلات جدی میگردید. هنگامیکه عبدالله با بسیار هیجان کنفرانس مطبوعاتی خود را  بتاریخ اول نوامبر بغرض اعلام برکناری خود ایراد کرد، او کمال احتیاط را به خرج داد، آنطوریکه ما امید داشتیم. با وجودیکه او نمیخواست در دور دوم اشتراک کند و انتخابات را مشروع نمی دانست، لاکن در گفتار خود از سخنان تخریش آمیز خوداری کرد. من طرزبیان او را در آنروزستایش میکنم. او میدانست که نمیتواند در دور دوم برنده شود و اما میتوانست برای خروج از این پروسه یک راه جنجال برانگیز را در پیش گیرد. کنار کشیدن آرام او یک قدم بسیار مهم جهت کنترول گرمای سیاسی بود و از نظاهرات خیابانی جلوگیری کرد. لهذا جامعۀ بین المللی از این حسن رفتاراو تمجید کردند.

کرزی نشان داد که او یک شخص دارای تاکتیک است. چرا او به مقصد مشروعیت بخشیدن مخالف خود  و دادن اعتبار برای اجندای اصلاحات یک مقام عالی را به او پیشنهاد کرد؟چرا او به ایجاد یک فضای تفاهم با عبدالله قبل از رفتن به دور دوم پرداخت؟ کرزی خوش نداشت که عبدالله کنار برود. او میخواست به دور دوم برود تا 50 فیصد آرای قبلی را که بدست آورده بود، دوباره حاصل کند. فقط در همین صورت بود که او میتوانست اعتبار کامل را کسب کند و تنها آنوقت درنظر داشت برای عبدالله یک راه را جستجو نماید.

دو روز بعد از کناره گیری عبدالله، بانکی مون به کابل آمد تا برای قربانیان حمله برمهمانخانۀ باختر احترام را بجا آورد و همدردی خود را با مامورین ملل متحد ابراز دارد. من در معیت او به قصر ریاست جمهوری رفتم. ما هنوز در بیرون دفتر رئیس جمهور منتظر بودیم که ازکمسیون مستقل انتخابات برایم تیلفون آمد و آنها میخواستند از من بپرسند  که آیا ملل متحد مخالفت نخواهد کرد هرگاه ما رفتن به دور دوم را فسخ کنیم و کرزی را به حیث برنده اعلان نمائیم؟ این کار عین نظر من بود و یگانه راه پیشرفت امور. سازمان دادن انتخابات با موجودیت یک کاندید با پیشبینی خشونت و تلفات جانی و به مصرف ده ها ملیون دالر هیچ منطقی به نظر نمیرسید. قانون اساسی نیز وضاحت داشت، درصورتیکه کاندید نتواند بیش از 50 فیصد آرا را حاصل کند، انتخابات بدور دوم میرود. اما حالا که فقط یک کاندید وجود داشت و بناً  رئیس جمهوربه حیث برنده باید اعلان می شد و اینکار شامل عملیه انتخابات بود. من لزوم مشوره با دیگر همکاران بین المللی را ندیدم و یقیین داشتم که آنها نظر مرا تائید میدارند. این اقدام مایه آرامش کمسیون مستقل انتخابت نیز میگردید. به این اساس رفتن به دور دوم فسخ شد وعملیه طولانی و پرجنجال انتخابات به پایان رسید.

من از آن به بعد توجه خود را به عملیۀ انتخابات معطوف کردم. دریک مرحله در بهار 2009 من به این فکر بودم که آیا ممکن و قابل توصیه است که در اوج اختلافها  و ازهم پاشیدگی بسیاری از رأی دهندگان، بخصوص یک گروپ بزرگ قومی انتخابات را دائر کرد؟ من از این ناحیه به بعضی از همکاران افغان خود ابراز تشویش کرده بودم. مشاور امنیت ملی ، زلمی رسول درست می گفت و اصرار میکرد که انتخابات باید دائر گردد، حتی اگر شرایط  بسیار خراب تر از حالت مطلوب باشد. بدون انتخابات  فعالیت های دموکراتیک در افغانستان سقوط خواهد کرد. اکنون این امیدواری ، ولو با مشکلات درکشور دربین مردم و در افکار آنها جا گرفته است. بسیاری از من می پرسیدند که آیا افغانستان برای پیاده کردن دموکراسی بطور کافی آماده است؟ درنظر من این پندار در حق ملیونها افغان ، بخصوص نسل جوان که میخواستند کشور شان به این پیشرفت نایل آید، یک جفا بود.  اگر ما انتخابات را فسخ میکردیم و من نمیدانم که چطور اینکار را انجام میدادیم، در آنصورت یک عقب نشینی از آرمان کسانی بود که آرزوی رفتن افغانستان را بسوی تجدد در دل می پرورانیدند. مسلم است که عملیۀ تشکل مؤسسات دموکراتیک و حاکمیت قانون در افغانستان مدت بیشتر را نیاز دارد.

انتخابات ریاست جمهوری مثل انتخابات پارلمانی سال بعد با بی نظمی و تخلف همراه بود، ولی در پایان روز مؤسساتیکه برای تثبیت تخلفات وظیفه داشتند، موفق شدند و توانستند انتخابات را به دور دوم بکشانند. اینکار در بسیاری کشورهای اطراف افغانستان و کشورهائیکه دارای سازمان های مؤسساتی، اقتصادی و اجتماعی بسیار پیشرفته اند، صورت نگرفته است. در بعضی کشورهای همجوار افغانستان حکمرانها حمایت قاطع مردم حتی بیش از 90 فیصد آرأ را مثل دوران سابق شوروی حاصل میدارند و اگر کسی راجع به نتایج آن سؤال و اعتراض کند، بوسیله فشار مجبور به خاموشی ساخته میشود. آیکن بیری یک بار گفته بود که در سالهای 1990 راکت های «کاتوشا» تصمیم میگرفت که کی در کابل بقدرت برسد، اما حالا صندوق های رأی اینکار را انجام میدهند. مهم اینست که باید این پیش منظر حفظ گردد.

ما وقت و انرژی بیشتر را صرف پیدا کردن بی نظمی وتخلف کردیم. اینکار درست بود . اما ما و رسانه های بین المللی کمتر توجه را به ادعا های کرزی مبنی بر مداخلۀ خارجی ها معطوف داشتیم. با یک نگاه در گذشته، جای شک نخواهد بود که مداخلات خارجی پرصدا و غیر قابل قبول بود. تحریک های سائر ساسیتمداران مخالف کرزی بخصوص دراینکارجداً اثر گذار بودند. برای اما کارهای بعدی که روش کرزی را برای تشکیل حکومت آینده تحت نفوذ قرار میداد و او را برای قبولی دور دوم قانع می ساخت، از اهمیت خاص برخورداربود. تشبثات مختلف گالبرایت که یک فضای ناخوش آیند را ایجاد کرده بود، درجه حرارت را در آخرین مرحلۀ عملیه انتخابات بلند برد.

علاوتاً هیچ یک ما تجارب کافی درمورد انتخاب شیوۀ های مغلق بررسی ها  برای جلوگیری از خلای قدرت تا تابستان 2010 نداشتیم. اشتباهاتی که صورت گرفته بودند، برای پیشبرد عملیه باید اصلاح می شدند. اما دربارۀ یک موضوع بین جامعۀ بین المللی و کمسیون بررسی شکایات اختلاف نظر بود و آنهم در مورد تمام صندوق ها دارای کمتر از 100 رأی که 95 فیصد آرأ به یک کاندید داده شده بود، اینها را باید به حیث آرای مشکوک می شناختند و شامل بررسی ها می ساختند.

رئیس جمهور کرزی ادعا داشت که موفقیت او را در دور اول انتخابات از او ربودند. آیا او حقیقت را می گفت؟ در پرتو آنچه به وقوع پیوست، من نمی توانم بگویم که او در اشتباه بود.  این واقعیت که او 50 فیصد آرای لازم را در دور اول گرفته نتوانست، واضحاً بر مشروعیت او اثر گذاشت و به حیثیت سیاسی او صدمه رسانید.(پایان فصل)

قطعنامۀ شماره 192 مجمع عمومی ملل متحد ضمن با اعتبار و سالم دانستن انتخابات افغانستان، از رئیس جمهور کرزی خواسته است تا: «اقدامات لازم را در جهت تقویت حاکمیت قانون و روند دموکراسی، مبارزه با فساد اداری و تسریع روند اصلاح سکتور عدلی انجام دهد». (آژانس باختر بتاریخ 11 نوامبر 2009) 

(درپاین این بحث میخواهم یک بررسی مختصرمقایسوی بین انتخابات 2009 و انتخابت جاری را تاجائیکه میسر است، به حیث حسن ختام این سلسله در قسمت بعدی و آخری در ادامه تقدیم دارم)

 

مقالات مرتبط

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت چهارم و آخر )

سال انتشار: سوم سپتمبر 2021
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت سوم )

سال انتشار: دوم سپتمبر 2021
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت دوم)

سال انتشار: 31 آگست 2021
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت اول)

سال انتشار: 30 آگست 2021
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت دهم و آخر)

سال انتشار: 25 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت نهم)

سال انتشار: 24 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت هشتم)

سال انتشار: 22 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت هفتم)

سال انتشار: 21 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد!

سال انتشار: 13 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت پنجم)

سال انتشار: 12 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت چهارم)

سال انتشار: 11 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت سوم)

سال انتشار: 10 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت دوم

سال انتشار: 9 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت اول)

سال انتشار: 8 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

مختصری دربارۀ تاریخچه لویه جرگه ها در افغانستان (بخش ششم)

سال انتشار: 5 دسمبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

مختصری دربارۀ تاریخچه لویه جرگه ها در افغانستان (بخش پنجم)

سال انتشار: 4 دسمبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

مختصری دربارۀ تاریخچه لویه جرگه ها در افغانستان (بخش چهارم)

سال انتشار: اول دسمبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

مختصری دربارۀ تاریخچه لویه جرگه ها در افغانستان (بخش سوم)

سال انتشار: 30 نوامبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

مختصری دربارۀ تاریخچه لویه جرگه ها در افغانستان (بخش دوم)

سال انتشار: 28 نوامبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

اقتصاد جنگ و بحران پولی و مالی افغانستان از کودتای ثور تا سقوط طالبان - (بخش هشتم و آخر)

سال انتشار: 18 نوامبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem
A portrait image of Dr. Sayed Abdullah Kazem

داکتر سیدعبدالله کاظم

داکتر سیدعبدالله کاظم درماه جدی 1320 شمسی (جنوری 1942) در چارباغ ـ شهرکابل در یک خانواده سرشناس چشم به جهان گشود، بعد از فراغت از لیسه حبیبیه و پوهنحی اقتصاد پوهنتون کابل  درسال 1963 شامل کدر تدریسی آن پوهنحی گردید. در سال 1971 پس از اخذ درجه دوکتورا در«رشته اقتصاد و علوم اجتماعی» از اطریش (ویانا) به کشور عودت کرد و به حیث استاد در پوهنحی اقتصاد پوهنتون کابل مجدداً شروع به تدریس نمود. در سال 1973 به رتبه علمی «پوهندوی» ارتقا کرد ونخست به حیث آمر دیپارتمنت اقتصاد تصدی (رشته صنعت) و سپس از 1974 تا 1978 به حیث رئیس آن پوهنحی ایفای وظیفه کرد.

بعد از کودتای ثور با جمعی از استادان به تشکیل «حزب وحدت ملی افغانستان» پرداخت و متعاقباً با تعدادی از اعضای مؤسس آن حزب توسط حکومت خلقی ـ پرچمی گرفتار و برای مدت 19 ماه در پلچرخی زندانی شد. بعد از رهائی از زندان در اپریل 1980 به حیث آمر بانک ملی افغان به لندن رفت، ولی از اشغال رسمی وظیفه خودداری کرد وپس از دو ماه نخست به جرمنی و بعد به ایالات متحده امریکا پناهنده  شد. او ازاواخر 1981 تا اکنون  به ایالت کالیفورنیا در شهر «سن هوزه» اقامت دارد.