قیام 24 حوت هرات یک قیام خودجوش مردمی بود (به مناسبت سی و ششمین سالگرد قیام)

نویسنده: داکتر سید عبدالله کاظم
تاریخ انتشار: 15 مارچ 2015

قیام بزرگ مردم هرات برعلیه رژیم کودتائی 7 ثورکه از آن اکنون سی و شش سال می گذرد، یکی از حوادث خونین و اما یکی از حماسه سازترین قیامهای کشوراست که به حیث یک رویداد پرافتخار و جاودان درتاریخ مبارزات ملی افغانستان جایگاه خاص دارد. این قیام که به تعقیب یک سلسله قیامهای محلی آن ولایت، به روز 24 حوت سال 1357 یعنی پس از گذشت ده ماه و چند روز از کودتای ثوربه وقوع پیوست و مثل طوفان عظیم به شهر هرات فرا رسید، مدت شش روز بطول انجامید. این طوفان که از بین مردم ناراض سربلند کرده بود، منحصر به عوام نماند، بلکه در روز سوم آتش قیام نظامی را درفرقه 17 هرات شعله ور ساخت  که رژیم از موهبت آن لرزید و دست کمک به سوی ولی نعمت خود ـ اتحاد شوروی دراز کرد. با آنکه قیام با یک دسیسه آشکار سرکوب شد، ولی اثرات آن تا سالهای دراز ادامه یافت که از جهات مختلف دارای اهمیت و برازندگی خاص است و به جرأت میتوان گفت که هیچ قیام دیگر درکشورتا آنوقت از نظر ماهیت، اهمیت و پیآمدهای مهم به پایه قیام 24 حوت هرات نمی رسد.

حوادث هرات بعد از قیام بدتر از آن بود که در جریان قیام به وقوع پیوست.  اساساً قیام هرات بود که زمینه ساز تهاجم قوای شوروی به افغانستان گردید . نقطه عطف و فشار این تهاجم بیشتر در دهلیز هرات و در ادامه درساحات جنوب غربی و جنوب شرقی کشور متمرکز بود، جائیکه برای اهداف طویل المدت روسیه و بعداً شوروی همیشه شامل پلانهای توسعه جویانه آن کشور بطرف آبهای گرم محسوب می شد. همین موقعیت حساس و مهم ستراتژیک این منطقه بود که از قرنها بدینسو هرات را به یک معبر بزرگ مدنیت ها وهم محل رقابت قدرتهای بزرگ مبدل کرده بود و هرکشورگشا را به تسخیر آن وامیداشت. به همین اساس در 26 دسمبر 1979 فقط 9 ماه بعد از قیام هرات، قوای سرخ شوروی به افغانستان هجوم آورد و مدت 9 سال و چند ماه کشوررا به خاک و خون کشانید ومردم را آواره درهر شهرو دیار ساخت.

در این نوشته میخواهم در رد این شایعه ای تبلیغاتی وغیرواقعی مقامات شوروی و همچنان رژیم کابل بپردازم که ادعا داشتند: قیام بزرگ هرات محصول تحریکات و حتی اقدامات بالفعل بیگانه ها بوده و از همه بیشتردر آن ایران نقش فعال داشته است. بحث را از اینجا آغاز میکنم:

وقتی خبر قیام هرات به اولیای امور شوروی رسید، آنها بطور عاجل جلسه بیروی سیاسی حزب را که عالی ترین مرجع تصمیم گیری سیاسی در شوروی بود، بتاریخ 17 مارچ 1979 یعنی در روز سوم قیام دائر کردند. البته جریان مکمل مباحثات آن جلسه مهم به استناد مآخذ رسمی شوروی در کتاب “هرات ـ از قیام حوت تا امروز” از این قلم  در 498 صفحه در اکتوبر 2011 در کالیفورنیا چاپ گردید، به تفصیل درج است و اما دراینجا توجه را به مقدمه گفتار گرومیکو وزیر خارجه آنوقت شوروی جلب میدارم که به اعضای بیروی سیاسی چنین گزارش داد: «نظر به تازه ترین گزارشاتی که ازطریق صحبت تیلفونی وارسال شفراز افغانستان توسط رفیق جنرال گوریلوف سرمشاور نظامی ما در کابل و رفیق الیکسیف کاردار سفارت در آنجا دریافته ایم، حالات افغانستان به  شدت روبه خرابی نهاده است. مرکز این ناآرامی ها حالا شهر هرات است. درهرات طوریکه از تلگرامهای قبلی برمی آید، فرقه 17 اردوی افغانستان در آنجا مستقر است. اکنون خبر رسیده که این فرقه ازهم پاشیده است. نیروی توپچی و بخشی از نیروهای پیاده این فرقه به جانبداری از شورشیان برخاسته اند. باندهای خرابکار که از قلمرو پاکستان رخنه کرده و نه تنها به کمک دولت پاکستان، بلکه چین و هم ایالات متحده امریکا و ایران آموزش دیده و مسلح گردیده اند، درهرات راه سرکشی پیش گرفته اند. عناصر محلی ضد انقلاب که از ایران و پاکستان رخنه کرده اند، با شورشیان پیوسته اند…بسیاری از افغانها که قبلاً درایران کار میکردند، اکنون از آن کشور اخراج شده اند و روشن است که نارضایتی شدیدی نشان میدهند، بسیاری از آنان نیز با شورشیان یکجا شده اند.» (گروموف، موریس: ارتش سرخ در افغانستان، ترجمه  عزیز اریانفر، چاپ دوم ، پشاور، صفحه 6 و7) 

درپایان این جلسه مهم و طولانی «کرلینکو» عضو بیروی سیاسی جریان مباحثات جلسه را طی ده ماده با اختصار جمع بندی کرد و در فقرات 8،7 و9 چنین نوشت: 

«7 ـ درمسوده فیصله نامه ای ما باید فقره ای درج شود مبنی برموارد نگران کننده از مداخلات پاکستان، ایران، ایالات متحده و چین درامور داخلی افغانستان. این موارد باید برای کشورهای دیگر نیز توضیح شود. 

8 ـ به رفقا پانوماریف و زاماتین سفارش شود تا موارد مرتبط با مداخلات پاکستان، ایالات متحده، ایران و چین و سائرکشورها درامور داخلی افغانستان را تهیه نموده و این موارد را برای رسانه بفرستند. 

9 ـ لازم است به دقت به الزاماتی بیندیشیم که سائر کشورها به اتحاد شوروی وارد خواهند کرد و ما را به تجاوز و از این قبیل چیزها متهم خواهند کرد، لازم است بدانیم که به این قبیل سوالات چگونه پاسخ دهیم.» (گروموف…، صفحه 16)

شوروی برای کتمان حقایق از مردم و جامعه جهانی به پخش تبلیغات وسیع و بی اساس دست زد و با انتشاراعلامیه رسمی، قیام هرات راتوطئه اجانب وانمود کرد و آنرا بیشتربه ایران نسبت داد. دراعلامیه رسمی رژیم آمده بود که : «ایران دیوانه وار درحدود چهارهزار نفر سرباز را با لباس افغان وارد این خاک مقدس کرده، آتش ناراحتی و رنج را در کشورما برافروخته است و کوشیده تاتخم نفاق دربین مردم ما بیفشاند و اختلاف شیعه و سنی را دامن زند تا اربابان امپریالیست خود را درلندن و پاریس خرسند کند».(هیمن، انتونی: افغانستان در زیر سلطه شوروی، ترجمه اسدالله طاهری، چاپ سوم،1367، صفحه148) (جریده کابل رژیم کابل که مثل شوروی از قیام خودجوش هرات و همنوائی اردو بامردم وحشت زده و ناقرارگردیده بود، ترس از آن داشت که مبادا سقوط هرات بدست مردم به ولایات دیگر سرایت کند و بساط رژیم برچیده شود. لذا به تأسی از هدایت سران تایمز مورخ ـ 15 اپریل 1979) 

چند روزقبل از قیام هرات آیت الله شریعتمداری یکی ازرهبران مذهبی بانفوذ آنوقت درایران ضمن یک بیانیه پرشور، تعدی رژیم خلقی را برمردم از فراز منبر محکوم کرد و رژیم بلا فاصله  این بیانیه او را به حیث موجبه قیام برشمرد وموصوف را بطورطعن بنام «د شریعت مداری» یعنی «حقه باز شریعت» معرفی نمود.(فرهنگ، میر محمد صدیق: افغانستان در پنج قرن اخیر، جلد دوم، پشاور، 1373 ، صفحه 123) 

نظیف الله نهضت والی آنوقت هرات که یکی از سرسپردگان حفیظ الله امین بود و درسرکوب قیام هرات و کشتار مردم چنگیزوار اقدام کرد، در کتابی که سالها بعد زیرعنوان «آشوب بیگانگان» نوشت، درمورد نقش ایران و نیزنقش عمال شوروی درقیام هرات چنین می نویسد: «به کمیته ولایتی درباره اینکه در هرات یک فتنه بزرگ درحال وقوع است، راپورهای بسیار مواصلت میکرد و درآن گفته می شد که در ایران در مساجد مشهد عده زیاد افغانها جمع شده اند و از طرف مقامات ایرانی خواسته میشود که آنها به افغانستان بروند و حکومت ملحد و کافر را سرنگون سازند. این شایعه هم موجود بود که یک تعداد از قوای مسلح ایران نیز به لباس افغانها با آنها همراه شوند و به کشور ما به زیر نام مجاهدین آمده و فتنه بزرگ را براه اندازند. به همین شکل از فرقه نیز راپور داده می شد که سران فرقه 17 عنان فرقه را به مخالفان مشکوک دولت تسلیم کنند و خود راه فرار را در پیش گیرند. به اساس راپورها بطورعموم اوضاع طوری پیشبینی شده بود که درقدم اول قوای ایرانی به لباس مجاهدین افغان خود را به شهر هرات برسانند و هر ولسوالی که دم راه شان باشد، آنرا از بین ببرند و درقدم دوم وقتیکه قوای متجاوز به شهر هرات برسند، در فرقه 17 کودتا صورت گیرد و افسرانی که توسط دستگاه جاسوسی ایران گماشته شده اند، بعد از فرار مسؤلین فرقه اعم از قوماندان و آمرسیاسی و دیگران، مشترکاً قدرت را دردست گیرند و سپس کودتاچیان فرقه با قوای ایرانی یکجا شده  زیر نقاب مجاهدین به ولایات مجاور سرازیر و آنجا ها را به سقوط مواجه سازند و باز منتظر رهنمائی از ایران باشند…..برای اینکه تجاوز دشمنان از سرحد ایران پنهان بماند، آنها لازم دیدند که از سرحد ایران گذشته و به نزدیک هرات یعنی ولسوالی پشتون زرغون فتنه را به میان آورند. ازهمین سبب آنها برطبق پلان قبلی عملیات را از ولسوالی پشتون رزغون از قریه سلیمی آغاز کردند». او درادامه می افزاید: «بتاریخ 12 حوت ولسوال غوریان غلام محمد فدائی به اساس راپور آمر سرحدی به من اطلاع داد که یک تعداد افراد مسلح و غیرمسلح در لباس افغانی از ساحه (چارریگ) که دربین ایران و افغانستان واقع است، به افغانستان داخل و بطورگروپ گروپ دردهات ولسوالی غوریان پراگنده شده اند. من دراین مورد با مرکز تماس گرفتم، آنها گفتند که فرقه 17 درجریان است و اوضاع زیر کنترول آنها می باشد». (نهضت، نظیف الله: د پردیوی فتنی او تیری (آشوب بیگانگان)، انتشارات میوند، پشاور، 1383 ،صفحه 33 و 35) 

سناریوی فوق که تراوش فکر یک انسان کوتاه بین و منحرف از حقیقت است، نمی تواند قناعت کسانیرا فراهم کند که باحقایق آنوقت آشنا و شاهد حوادث و رویدادهای آنجا بودند. این ادعا که گویا بروز 12 حوت عده زیاد افراد مسلح و غیرمسلح ایرانی به لباس افغانی فاصله سرحد و ولسوالی غوریان را طی کرده و به سادگی به دهات اطراف آن ولسوالی پراگنده شوند، بدون آنکه عمال رژیم جلو آنها را بگیرند و مانع عبور شان به آن محلات شوند، یک ادعای کاملاً بی اساس و یک دروغ محض است. با یک استدلال ساده، ولی مستند می توان بطلان این ادعا را  ثابت کرد، به این شرح که: 

اوضاع سیاسی درایران از چندماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی درآن کشور رو به بی ثباتی میرفت و هرآن خطر سقوط سلطنت در آنجا محسوس بود. بناً درآن موقع حساس حکومت ایران به هیچ وجه مجال مداخله و آمادگی برای اعزام افراد مسلح را به هرات نداشت. پس از آنکه رژیم سلطنتی ایران سقوط کرد و انقلاب اسلامی بتاریخ 22 دلو 1357 به پیروزی رسید، اوضاع درایران تا مدتی چند ماه درهم و برهم بود. اگر از 22 دلو تا 12 حوت روز شماری کنیم، فقط 20 روز از انقلاب اسلامی در ایران میگذشت. دراین مدت کوتاه در کشوریکه مواجه باتغییر کلی نظام گردیده و تمام امور بهم خورده بود، چگونه ممکن بود که رژیم نوبنیاد اسلامی ایران دستگاه جاسوسی و نیروهای مسلح خود را آماده سازد و یک تعداد آنرا فوری به خارج کشور به منظور برانداختن یک رژیم دیگراعزام دارد و چگونه در این مدت کوتاه آنها توانستند یک عده افسران فرقه 17 را تطمیع و برعلیه رژیم به کودتا بسیج نمایند؟؟ 

شیراحمد آهنگر طی یک مقاله مبسوط درزمینه مینویسد: «من درنتیجه فشار و تهدید خلقی ـ پرچمی ها، تلاش و حملات پیهم شان برای گرفتاری ام، چهار ماه و اندی بعد از انقلاب ایران، اجباراً به آنجا مانند صدها هزار هموطن دیگرم آواره شدم، بعد از این چهار ماه و اندی هنوز هم دفاتر مجاهدین خلق، چریکهای فدائی خلق، حزب رنجبران، حزب توده ووو.. در دانشگاه ها فعال بودند. بیرق هرکدام نیز درآن برافراشته و نیروهای مسلح هرکدام از آن پاسداری میکردند. یعنی هنوز حکومت واحدی در ایران حاکم نشده بود. کدام عقل سلیم می پذیرد که ظرف نزده روز مقامات ایرانی، آنهم یک عده آخوند قادر شده باشند تاضمن استحکام بخشیدن امور دیگر، دستگاه جاسوسی و نیروهای مسلحی را سازماندهی کرده و به افغانستان بفرستند؟» او در ادامه می افزاید: « ظرف این مدت گردانندگان انقلاب ایران هنوز خودشان نمی دانستند که چگونه از چپاول قطعات نظامی کشورشان و از غارت اموال عمومی جلوگیری کنند. درهمان روزها رادیوی ایران فریاد می زد که حداقل راکتهای بزرگ را نبرید که خطرناک است، به قول ایرانیها به ده هاهزار مسلسل درهمان روزها از قطعات نظامی به سرقت رفت. گروه های مختلفی که درانقلاب شرکت داشتند درمناطق مختلف، مخصوصاً دانشگاه ها و مدارس دفاتر مخصوص خود را باز کرده  و هرکدام حکومت مستقلی داشتند و ازهمان مقر فرمانروائی میکردند».

علاوه برآن به استناد «صحیفه نور» که درآن گفته های خمینی یک بیک نشرشده است، قبل از تاریخ ورود به ایران (12 دلو) تا ماه ها بعد اوهیچ تماسی با قضایای افغانستان نگرفته است. 

قیام 24 حوت رهبران خلقی را چنان دچار وحشت و دهشت ساخته بود که تره کی از ولی نعمت خود کاسیگین صدراعظم وقت شوروی تقاضای کمک میکند و دریک مکالمه تلفونی که درجریان قیام صورت گرفته است، دربرابر این سوال که اوضاع درهرات چگونه است، چنین پاسخ میدهد: «اوضاع خوب نیست، روبه خرابی دارد و طی یک و نیم ماه گذشته از سوی ایران نزدیک 4000 نفر نظامی با لباس غیرنظامی به افغانستان فرستاده شده اند. حالا تمام فرقه 17 پیاده به علاوه واحدهای توپخانه و دفاع هوائی که به روی طیارات ما آتش گشوده اند، دردست آنها است. درشهر جنگ جریان دارد.» 

شیرآهنگر بار دیگردرمقاله خود به گفته تره کی یعنی «یک و نیم ماه گذشته» تماس میگیرد بصورت مستول این شایعه را رد میکند که گویا ایران در قیام 24 حوت نقش داشته است. او می نویسد: «یک ونیم ماه مساوی به 45 روز میشود، هرگاه از 24 حوت به عقب برویم، به تاریخ 9 دلو می رسیم. دراین تاریخ خمینی حتی درایران نبوده و درپاریس زندگی میکرد(ارسال یک پیام عنوانی ملت ایران مبنی برتداوم مبارزه علیه بختیار، صحیفه نور، جلد 6، صفحه اول، محل ارسال لوشاتو ـ فرانسه)….. خمینی بتاریخ 12 دلو به ایران وارد شد، دراین وقت هنوز نماینده شاه (شاه پور بختیار) درایران حکومت میکرد….حال چگونه ممکن است ملایان ساخت پاریس و لندن قبل از ایجاد دولت و استقرار رژیم شان درایران، از پاریس 4000 نفر نظامی راسرهم کرده و پیش از حل و فصل انقلاب و مسائل خود ایران، آنها را برای شورش به افغانستان فرستاده باشند؟»(آهنگر، شیراحمد: تأثیرات و پی آمد های جنبش 24 حوت هرات و برخورد نیروهای مختلف به آن، منتشره افغان جرمن آنلاین ، مورخ 22 حوت 1386) (پایان)

مقالات مرتبط

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت چهارم و آخر )

سال انتشار: سوم سپتمبر 2021
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت سوم )

سال انتشار: دوم سپتمبر 2021
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت دوم)

سال انتشار: 31 آگست 2021
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت اول)

سال انتشار: 30 آگست 2021
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت دهم و آخر)

سال انتشار: 25 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت نهم)

سال انتشار: 24 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت هشتم)

سال انتشار: 22 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت هفتم)

سال انتشار: 21 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد!

سال انتشار: 13 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت پنجم)

سال انتشار: 12 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت چهارم)

سال انتشار: 11 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت سوم)

سال انتشار: 10 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت دوم

سال انتشار: 9 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت اول)

سال انتشار: 8 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

مختصری دربارۀ تاریخچه لویه جرگه ها در افغانستان (بخش ششم)

سال انتشار: 5 دسمبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

مختصری دربارۀ تاریخچه لویه جرگه ها در افغانستان (بخش پنجم)

سال انتشار: 4 دسمبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

مختصری دربارۀ تاریخچه لویه جرگه ها در افغانستان (بخش چهارم)

سال انتشار: اول دسمبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

مختصری دربارۀ تاریخچه لویه جرگه ها در افغانستان (بخش سوم)

سال انتشار: 30 نوامبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

مختصری دربارۀ تاریخچه لویه جرگه ها در افغانستان (بخش دوم)

سال انتشار: 28 نوامبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

اقتصاد جنگ و بحران پولی و مالی افغانستان از کودتای ثور تا سقوط طالبان - (بخش هشتم و آخر)

سال انتشار: 18 نوامبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem
A portrait image of Dr. Sayed Abdullah Kazem

داکتر سیدعبدالله کاظم

داکتر سیدعبدالله کاظم درماه جدی 1320 شمسی (جنوری 1942) در چارباغ ـ شهرکابل در یک خانواده سرشناس چشم به جهان گشود، بعد از فراغت از لیسه حبیبیه و پوهنحی اقتصاد پوهنتون کابل  درسال 1963 شامل کدر تدریسی آن پوهنحی گردید. در سال 1971 پس از اخذ درجه دوکتورا در«رشته اقتصاد و علوم اجتماعی» از اطریش (ویانا) به کشور عودت کرد و به حیث استاد در پوهنحی اقتصاد پوهنتون کابل مجدداً شروع به تدریس نمود. در سال 1973 به رتبه علمی «پوهندوی» ارتقا کرد ونخست به حیث آمر دیپارتمنت اقتصاد تصدی (رشته صنعت) و سپس از 1974 تا 1978 به حیث رئیس آن پوهنحی ایفای وظیفه کرد.

بعد از کودتای ثور با جمعی از استادان به تشکیل «حزب وحدت ملی افغانستان» پرداخت و متعاقباً با تعدادی از اعضای مؤسس آن حزب توسط حکومت خلقی ـ پرچمی گرفتار و برای مدت 19 ماه در پلچرخی زندانی شد. بعد از رهائی از زندان در اپریل 1980 به حیث آمر بانک ملی افغان به لندن رفت، ولی از اشغال رسمی وظیفه خودداری کرد وپس از دو ماه نخست به جرمنی و بعد به ایالات متحده امریکا پناهنده  شد. او ازاواخر 1981 تا اکنون  به ایالت کالیفورنیا در شهر «سن هوزه» اقامت دارد.