یک مقالۀ مهم در بارۀ "اهمیت استراتژیک کندز"

نویسنده: داکتر سید عبدالله کاظم
تاریخ انتشار: 6 اکتوبر 2015

از سقوط شهر کندز بدست طالبان امروز هشت روز می گذرد، با آنکه قوای امنیتی افغان (البته به مشوره و قسماً فعالیت نیروهای بین المللی مخصوصاً امریکا در افغانستان) بزودی موفق شدند بر نقاط حساس شهر تسلط یابند و گروه های مخالفین را به عقب رانند و قراریکه امروز در رسانه ها پخش شد، شهر از موجودیت مخالفان پاکسازی شده است، ولی این فاجعه بزرگ چنان اثر عمیق بر روحیه مردم گذاشته که تا هنوز شهر خالی، دکانها مسدود و مردم درحال دلهره و پریشانی بسر می برند. حمله بر شهر کندز در حوالی صبح زود روز دوشنبه گذشته قبلاً قابل پیشبینی بود، زیرا یک تعداد از محلات و ولسوالی های اطراف آن از مدتی زیر نفوذ طالبان قرار داشتند. اینکه چرا قوای امنیتی دولت با وجود آمادگی قبلی نتوانستند، جلوحمله طالبان را بگیرند، سؤالیست که هنوز هم جواب قناعت بخش به آن ارائه نشده است. 

طالبان و گروه های همکارمحلی شان که آنها را در این حمله و در ورود به شهر کمک و یاری کردند، توانستند بسرعت به نقاط حساس شهر دست یابند و فوری به منازل افراد سرشناس و مورد نظر خود هجوم برده و نیز تعدادی را که به گمان اغلب قبلاً درنظر داشتند، دستگیر و بطور دسته جمعی و فجیع به شهادت برسانند. اینکه آنها از بعضی ذخائر سلاح دولتی چه مقدار اسلحه و مهمات را  بدست آوردند، هنوز معلومات دقیق در دست نیست و نیز از تاراج مغازه ها، صرافی ها و بعضی از شعب بانک ها، بخصوص  چند طلا فروشی آن شهر چه اندازه پول نقد و اشیای قیمتی را با خود برده اند، سخن ها زیاد است. از همه مهمتر موضوع حمله هوائی بوسیلۀ قوای امریکائی بر یک شفاخانه “داکتران بدون سرحد” که در حال تداوی زخمی های بودند، تلفاتی را بار آورد که از جمله چند داکتر افغان و همکاران اداری و مسلکی آن شفاخانه ، با تعدادی از مریضان در این حادثۀ جانگداز شهید شدند. هنوزعلت این عمل که برطبق فیصله  کنوانسیون های بین المللی مغایر به اصول جنگی و یک نوع جنایت بشری تلقی میگردد، دقیقاً معلوم نیست و گفته میشود که تحقیقات از جانب مقامات رسمی امریکائی و افغان در زمینه شروع شده است که دیده شود نتایج این تحقیقات چه خواهد بود. امید است که مثل سائر حالات نتیجه بدست فراموشی سپرده نشود!

بهرحال اوضاع جاری کشور به دلائل مختلف رو به بحران میرود و دلایل آن نه تنها ناشی از نواقصی است که از ایجاد “دو پادشاه دریک اقلیم” به وجود آمده است، بلکه بیشتر ناشی از میراث شوم ادارۀ قبلی حامد کرزی و حواریون او بوده که در ظرف 13 سال گذشته نتوانستند بنیاد امنیت و ثبات را در کشور استحکام  بخشند و ادارۀ مصلحتی و تا گلو فرو رفته در فساد شان اکنون زمینه های بی ثباتی و نا امنی را تشدید کرده است. دولتمردان دورۀ سیاه کرزی در این روزها در رسانه ها حضور بهم میرسانند و از ضعف اداره موجود انتقاد میکنند، بدون آنکه سر به یخه ای خود فرو برند و وجدان خود را قاضی سازند که خود شان در طی سیزده سال گذشته چه گل هایی را به آب داده اند. 

در این دوهفته در برنامه “بحث آزاد” که با حضور بعضی از هموطنان اعم از زن و مرد بطور داوطلب از تلویزیون ملی پخش و به سؤال و جواب بین مدعوین  و حضار پرداخته میشود، شخصیت های کلیدی دوره گذشته از جمله داکتر رنگین سپنتا (سابق مشاور امنیت ملی و وزیر خارجه)، کریم خلیلی(معاون دوم رئیس جمهور در دوره حامد کرزی) ، انور الحق احدی (سابق وزیر تجارت، وزیر مالیه و رئیس د افغانستان بانک)، محمد محقق (سابق عضو ولسی جرگه و اکنون معاون دوم داکتر عبدالله رئیس اجرائیه حکومت وحدت ملی) و خانم ناهید فرید (عضو ولسی جرگه) اشتراک نموده و هریک به سؤالات حضار طوری پاسخ میدادند که گویا دوره قبلی بسیار بهتر از دورۀ موجود بوده و به اجرأت آن دوره که خود شان در قدرت بودند، با پرروئی زر افشانی میکردند. دلیلی که چرا به این گروپ  به اصطلاح “چهار کلاه” در دو هفته  در این برنامه که بیننده زیاد دارد و با همکاری تلویزیون ملی و بی بی سی  از جانب داؤد جنبش پیشبرده میشود، بطور پیهم موقع داده میشود، دلیلی دیگر نخواهد بود، جز آنکه آنها میخواهند با انتقادات بر وضع جاری و دفاع از دورۀ قبلی جای یک “اپوزیسیون” را به رهبری حامد کرزی باز کنند و مردم را با این حرافی ها به شکلی بسوی خود اغوا نمایند. مردم باید بدانند که به گفتۀ بزرگان : «آزموده را باز آزمودن خطاست!» مردم باید از خود صادقانه بپرسند که  در سیزده سال گذشته که در تاریخ کشور از هر حیث بیک “دورۀ طلائی” بود، آنها چه کردند و دست آورد های  روزبدتر شان که نتایج آن اکنون در وضع جاری برملا میگردد، چه بوده است، که اکنون میخواهند بار دیگر به صحنه قدرت به شکل دیگر تبارز نمایند؟

بهر صورت بر میگردم به وضع کندز و اینکه چرا این ولایت و بخصوص شهر کندز از آغاز جهاد تا امروز ولایت کلیدی و شهرکندز به حیث یک مرکزمهم استراتژیک در شمال کشور از اهمیت بسزا برخوردار بوده و چرا برای تسلط به این ولایت و شهر آن طالبان و قوت های وابسته با آنها (اعم ازخارجی و داخلی) چه در گذشته و چه درحال و آینده چشم دوخته و برای اشغال آن تلاش می ورزند، سئوالیست که جواب آنرا یک هموطن گرامی آقای ایوب آروین طی یک مقالۀ پرمحتوا با قلم توانا و درک عمیق خود از موضوع به رشتۀ تحریر درآورده و دیروز(مورخ 5 اکتوبر 2015) در سایت فارسی بی بی سی تحت عنوان “حضور طالبان در شمال افغانستان؛ اهمیت استراتژیک قندوز” به نشر رسانیده است.

نظر به اهمیت و دقت در تحلیل موضوع خواستم، این مقالۀ مهم را از آن سایت کاپی کرده و خدمت خوانندگان این پورتال وزین تقدیم دارم، البته با یک تغییر که نویسنده مقاله بر طبق مقررات بی بی سی ناگزیر بوده تا  از نظر استعمال کلمات شیوۀ معمول آنجا را که مخلوطی از دری و فارسی است، رعایت کند و اما من این جسارت را کرده و با معذرت چند کلمه آنرا به شیوۀ معمول دری تعویض  و نیز “قندوز” را به “کندز”، طوریکه در مطبوعات کشور بیشتر مروج است، تبدیل نموده ام. امید است نویسنده محترم مقاله از این تغییرکوچک برمن خرده نگیرند. اینک متن مقاله خدمت تقدیم میگردد:

حضور طالبان در شمال افغانستان؛ اهمیت استراتژیک کندز

ایوب آروین  ــ بی‌بی‌سی

  • 5 اکتبر 2015 – 13 میزان 1394

سقوط شهر کندز به دست گروه طالبان و ادامه حضور این گروه در این شهر نشان داد که وضعیت این شهر با سایر شهرهای شمال افغانستان برای طالبان بسیار متفاوت است.

تحلیلگران کندز را برای گروه طالبان “کلید شمال افغانستان” میخوانند. حمله اخیر این گروه به شهر کندز نشان داد که این گروه واقعاً چنین نگاهی به کندز دارد. در سال ۱۳۷۶ که طالبان به شمال دست یافتند، کندز را به پایگاه مستحکم خود تبدیل کردند. در خزان ۱۳۸۰ آخرین شهر شمالی که طالبان آن را ترک کردند، کندز بود.

کندز برای طالبان جاذبه‌های استراتژیک بسیاری دارد که از آن می‌توانند برای رسیدن به اهداف کوتاه‌ مدت و درازمدت خود از آن‌ها استفاده کنند، چنانکه در حمله اخیر خود به شهر کندز از آن‌ها به خوبی استفاده کردند. برای این گروه اهمیت استراتژیک کندز بیشتر در موقعیت جغرافیایی و وضعیت اجتماعی آن است.

موقعیت جغرافیایی

ولایت کندز در شمال شرقی افغانستان، با ولایت‌های تخار در شرق، بغلان در جنوب و سمنگان و بلخ در غرب همجوار است. در شمال کندز کشور تاجیکستان است که رود آمو خط سرحدی آن را تشکیل می‌دهد. بندر تجارتی شیرخان، دومین بندر مهم شمال افغانستان هم در شمال کندز واقع شده است.

کندز از سال‌های شصت خورشیدی تا سال‌های اخیر مرکز زون (منطقه) شمال‌شرق افغانستان بوده که شامل ولایت‌های بدخشان، تخار، کندز و بغلان می‌شود. در حال حاضر هم در برخی موارد این شهر مرکز این چهار ولایت محسوب می‌شود. این امر بیانگر موقعیت برتر کندز در این منطقه است.

اگر طالبان بتوانند بر ولایت کندز مسلط شوند ـ که این بار نتوانستند ـ، این امر به معنای آن است که این گروه می‌تواند نفوذش را در گام نخست در دو ولایت همجوار بغلان و تخار گسترش دهد و در گام بعدی مواضع خود را در ولایت‌های بدخشان و بلخ و در گام سوم در ولایت‌های سمنگان، جوزجان، سرپل و فاریاب و سراسر شمال تقویت کند.

چنانکه در پی تصرف شهر کندز، طرفداران طالبان در ولسوالی “بغلان مرکزی” و “تاله و برفک” ولایت بغلان شوریدند، در ولسوالی “خواجه غار” ولایت تخار پیشروی کردند و ولسوالی کوهستانات را در ولایت سرپل و ولسوالی‌های بهارک و وردوج در ولایت بدخشان به موفقیت‌هایی دست یافتند.

به باور امین‌الله حبیبی کارشناس مسائل نظامی، هدف طالبان و گروه‌های همسو با آن محدود به شمال افغانستان نمی‌شود، بلکه هدف بعدی آن‌ها نفوذ در کشورهای آسیای میانه و قفقاز است. جنگجویان خارجی از جمله اعضای جنبش اسلامی ازبکستان برای رسیدن به چنین هدفی در کنار طالبان در کندز می‌جنگند.

وضعیت اجتماعی

ولایت کندز بیش از ۹۹۰ هزار نفر جمعیت دارد ـ۷۴۰ هزار روستایی، ۲۵۰ هزار شهری (مرکز احصائیه). ۷۰ درصد مردم کندز در زراعت و مالداری و بقیه در کار تجارتی و حرفه‌های دیگر مشغولند.  اندازه باسوادی در قندوز ۲۲ درصد است و تنها ۱۸ درصد مردم از نیروی برق برخوردارند.

درباره ترکیب قومی جمعیت کندز احصائیه دقیقی در دست نیست. در دو ولسوالی شمالی و غربی “قلعه ذال” و “امام صاحب” عمدتاً ترکمن‌ها و ازبک‌ها هستند. در شهر کندز و سه ولسوالی شرقی و جنوبی ـ دشت ارچی، چاردره و خان‌آباد ـ پشتون‌ها، تاجیک‌ها، هزاره‌ها و سایر اقوام به صورت مختلط حضور دارند.

جامعه روستایی، زارع و مالدار و بیشتر بی‌سواد، هدف خوبی برای سربازگیری طالبان است. عبدالودود پیمان نماینده کندز در پارلمان می‌گوید این گروه از پیوند قومی خود با پشتون‌ها استفاده می‌کند و در سال‌های اخیر توانسته که با تبلیغات مذهبی از میان ازبک‌ها و تاجیک‌ها هم سربازگیری کند.

افزایش مدارس دینی بخصوص گسترش گرایش‌های افراطی در آن‌ها، به توسعه نفوذ طالبان کمک کرده است. شفیق‌الله صمیم معاون وزارت معارف گفت که این وزارت ۴۰ مدرسه در کندز دارد و ده‌ها مدرسه غیررسمی هم در آن جا فعالند. داعی‌الحق عابد معاون وزارت حج و اوقاف گفت که از ۱۵۴۲ مدرسه وابسته به این وزارت، ۳۰۰ مدرسه آن تنها در کندز فعالند.

اخیراً انستیتوت مطالعات استراتژیک با بررسی مدارس غیررسمی ده ولایت افغانستان، در گزارشی نوشت که ۳۰ درصد طلبه‌ و مدرسان چنین مدارس در کندز از حملات انتحاری تحت شرایط خاصی حمایت می‌کنند. بی‌بی‌سی در حوت ۱۳۹۲ دریافت که محتوای درس‌های یک مدرسه دینی دخترانه در کندز “تندروانه و آمیخته با سیاست است”.

به‌ طور کلی، طالبان ۱) جوانان زیر ۲۰ سال، ۲) افراد بیکار و ناراضی از دولت و ۳) عده‌ای دیگر را به‌ زور برای جنگیدن استخدام می‌کنند. براساس تخمین ها، طالبان تا پیش از جنگ اخیر توانست که حدود هزار نفر را در کندز در خدمت داشته باشد ـ حدود نهصد نفر شبه ‌نظامی و حدود صد نفر سرگروه و فرمانده.

وضعیت اجتماعی نسبتاً متفاوت کندز نه تنها زمینه خوب سربازگیری را فراهم کرده، بلکه حمایت اجتماعی مناسبی را برای گروه طالبان فراهم کرده و به نظر می‌ رسد که یکی از دلایل اصلی دلگرمی این گروه به کندز هم با همین موضوع مرتبط باشد.

تمرکز بر قندوز

طالبان از سال ۱۳۸۶ توجه خود را بر کندز متمرکز کرد و از سنبله ۱۳۸۸ در پی حمله ناتو به دو لاری تانکر تیل، حضور طالبان در کندز رسانه‌ ای شد. پس از آن کندز بارها شاهد حملات طالبان بر حدود سه هزار سرباز ناتو و صدها سرباز و مامور امنیتی افغان بود.

از سال گذشته با خروج نیروهای بین‌المللی از کندز، طالبان حملات خود را بر دو ولسوالی دشت ارچی و چهاردره در شمال شرق و جنوب غرب شهر کندز شدت بخشیدند. در حمل امسال طالبان توانستند که هر دو ولسوالی را تصرف کنند، اما دشت ارچی را تا حال به دست دارند و آن را به پایگاه اصلی خود تبدیل کرده‌اند. 

از بهار امسال طالبان نیروی خود را بر تصرف شهر کندز، مرکز ولایت کندز متمرکز کردند. آن‌ها با استفاده از عدم اجرای عملیات نیروهای دولتی، در پی تدارک حمله گسترده به شهر شدند. طالبان دوشنبه گذشته (۶ میزان)، علی‌رغم برتری نیروهای دولتی، این شهر را گرفتند و نیروهای دولتی به سوی میدان هوائی در جنوب ‌شرق شهر عقب‌نشینی کردند.

با تصرف شهر کندز، طالبان به شماری از اهداف خود رسیدند، از جمله تخریب نظام دولتی، دستیابی به ذخایر سلاح نیروهای امنیتی و نمایش قدرت در شمال. این گروه می‌خواست نشان دهد که دولت توانایی دفاع از شهرها را ندارد تا اعتماد مردم به دولت کاهش یابد.

هدف عمده دیگرگروه طالبان استفاده تبلیغاتی از تصرف شهر کندز بود. همانگونه که جنرال مرادعلی مراد معاون رئیس قوای مسلح در کندز گفت، این گروه می‌خواست ملا اختر منصور رهبر خود را برای استفاده بیشتر تبلیغاتی به این شهر بیاورد، اما این فرصت برای آن میسر نشد. 

آقای حبیبی معتقد است که هدف دراز مدت گروه طالبان تحکیم پایه‌های قدرت خود به پشتیبانی حامیان منطقه‌ای‌اش و به قیمت ایجاد تفرقه و مخدوش کردن وحدت ملی در کندز و شمال کشور است. او تاکید می‌کند که این وظیفه دولت افغانستان است که مانع تحقق این هدف گروه طالبان شود.

با این حال، در پی سقوط شهر کندز به دست طالبان نگرانی‌های گسترده‌ای که در سراسر افغانستان ابراز شد، بیانگر آن است که اهمیت استراتژیک این شهر بیشتر از یک شهر معمولی است. تسلط طالبان بر این شهر حاکمیت دولتی را نه تنها در کندز بلکه در سراسر شمال کشور می‌تواند به مشکل مواجه کند. هشدارهایی که به دولت داده شده هم در ارتباط بر همین موضوع است. (پایان مقاله)

مقالات مرتبط

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت چهارم و آخر )

سال انتشار: سوم سپتمبر 2021
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت سوم )

سال انتشار: دوم سپتمبر 2021
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت دوم)

سال انتشار: 31 آگست 2021
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

امریکا بار دیگر اشتباه بزرگ را در افغانستان تکرار کرد! (قسمت اول)

سال انتشار: 30 آگست 2021
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت دهم و آخر)

سال انتشار: 25 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت نهم)

سال انتشار: 24 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت هشتم)

سال انتشار: 22 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت هفتم)

سال انتشار: 21 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد!

سال انتشار: 13 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت پنجم)

سال انتشار: 12 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت چهارم)

سال انتشار: 11 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت سوم)

سال انتشار: 10 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت دوم

سال انتشار: 9 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

استرداد استقلال کامل افغانستان یک واقعیت مسلم تاریخی است که نمیتوان از آن انکار کرد! (قسمت اول)

سال انتشار: 8 سپتمبر 2019
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

مختصری دربارۀ تاریخچه لویه جرگه ها در افغانستان (بخش ششم)

سال انتشار: 5 دسمبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

مختصری دربارۀ تاریخچه لویه جرگه ها در افغانستان (بخش پنجم)

سال انتشار: 4 دسمبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

مختصری دربارۀ تاریخچه لویه جرگه ها در افغانستان (بخش چهارم)

سال انتشار: اول دسمبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

مختصری دربارۀ تاریخچه لویه جرگه ها در افغانستان (بخش سوم)

سال انتشار: 30 نوامبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

مختصری دربارۀ تاریخچه لویه جرگه ها در افغانستان (بخش دوم)

سال انتشار: 28 نوامبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem

اقتصاد جنگ و بحران پولی و مالی افغانستان از کودتای ثور تا سقوط طالبان - (بخش هشتم و آخر)

سال انتشار: 18 نوامبر2017
The signature of Dr. Sayed Abdullah Kazem
A portrait image of Dr. Sayed Abdullah Kazem

داکتر سیدعبدالله کاظم

داکتر سیدعبدالله کاظم درماه جدی 1320 شمسی (جنوری 1942) در چارباغ ـ شهرکابل در یک خانواده سرشناس چشم به جهان گشود، بعد از فراغت از لیسه حبیبیه و پوهنحی اقتصاد پوهنتون کابل  درسال 1963 شامل کدر تدریسی آن پوهنحی گردید. در سال 1971 پس از اخذ درجه دوکتورا در«رشته اقتصاد و علوم اجتماعی» از اطریش (ویانا) به کشور عودت کرد و به حیث استاد در پوهنحی اقتصاد پوهنتون کابل مجدداً شروع به تدریس نمود. در سال 1973 به رتبه علمی «پوهندوی» ارتقا کرد ونخست به حیث آمر دیپارتمنت اقتصاد تصدی (رشته صنعت) و سپس از 1974 تا 1978 به حیث رئیس آن پوهنحی ایفای وظیفه کرد.

بعد از کودتای ثور با جمعی از استادان به تشکیل «حزب وحدت ملی افغانستان» پرداخت و متعاقباً با تعدادی از اعضای مؤسس آن حزب توسط حکومت خلقی ـ پرچمی گرفتار و برای مدت 19 ماه در پلچرخی زندانی شد. بعد از رهائی از زندان در اپریل 1980 به حیث آمر بانک ملی افغان به لندن رفت، ولی از اشغال رسمی وظیفه خودداری کرد وپس از دو ماه نخست به جرمنی و بعد به ایالات متحده امریکا پناهنده  شد. او ازاواخر 1981 تا اکنون  به ایالت کالیفورنیا در شهر «سن هوزه» اقامت دارد.